Germany BVBخواستگاری که نه ولی یه دختره رو سه سال میخواستم.بعد تصمیم گرفتم بهش بگم.یه هفته کل شبانه روز فکر وذکرم اون بود و میگفتم مثلا چیا میپرسه چی جواب بدم و همه سوالایی که به نظر خودم میومد که بپرسه رو مینوشتم.182 سوال نوشتم تو اون یه هفته.بعد زنگ زدم خونشون و خواهر بزرگش گوشی رو برداشت منم گفتم گوشی رو بده به خواهرت.اونم گوشی رو داد بعد سلام کردن گفتم فلانیم کدوم فلانی.اسم و فامیلو نام پدرو .. بودو گفتم گفت نمیشناسم(هردومون تو یه روستا زندگی میکنیم اونم روستایی که جد و اباد همو میشناسیم).چن بار تکرار کردم گفت نمیشناسم.بعد منم قطع کردم.
هنوزم اون کاغذو دارم اون قضیه واسه 19 سالگیم بود الان که 30 سالمه دیگه طرفه هیچ دختری نرفتم