طرفداری - مارچلو لیپی 70 ساله پس از کسب افتخارات زیاد در زمینه باشگاهی و ملی، در سال 2016 هدایت تیم ملی چین را به عهده گرفت اما به نظر می آید آماده است تا به فوتبال اروپا بازگردد. وی در مصاحبه مفصلی با کوریره دلو اسپورت گفت:
تجربه فوق العاده ای بود که در تاریخ 31 ژانویه در پایان جام ملت های آسیا به پایان می رسد. فدراسیون چین پیشنهاد قرارداد چهار و نیم ساله تا پایان جام جهانی قطر به من داد اما فکر نمی کنم آن را قبول کنم. می خواهم به خانه بروم و مدتی آنجا بمانم. می خواهم باتری ام را دوباره شارژ کنم تا با انگیزه بیشتری کارم را دوباره شروع کنم. به نظرم در حال حاضر بهترین شکل کار کردن برای من دو یا سه سال کار و یک سال استراحت است. مربیگری باشگاهی را برای همیشه کنار گذاشته ام اما می توانم به کار در یک کشور اروپایی نزدیک ایتالیا یا امارات فکر کنم.
تیم ملی چین تعادل خوبی دارد و یکی از قوی ترین تیم های آسیا است. ما جام جهانی را تنها به خاطر یک امتیاز از دست دادیم. کارهای خوبی حتی از لحاظ ساختاری انجام داده ام زیرا به باشگاه ها فشار آوردم تا در زمینه استعدادیابی سرمایه گذاری کنند و حالا تمام باشگاه ها، تیم زیر 15، 16 و 17 دارند.
راز موفقیت شما چیست؟
هر بار در هر جلسه و گردهمایی همین سوال را از من می پرسند و پاسخ من همیشه یک چیز است: یک مربی پیروز، کسی است که ذهن بازیکنانش را بخواند و در ذهن آنها باشد. مخصوصا وقتی بازیکنانش قهرمان هستند. می توانید به آنها شیوه یارگیری یا مالکیت توپ یاد بدهید اما اگر نتوانید در گروه هارمونی به وجود آورید، عقایدتان باورپذیر نیست و نمی برید. فوتبال، روانشناسی و عادت به شرایط مختلف است.
دون مارچلو می گوید الگری، اسپالتی و آنچلوتی خودش را به یادش می آورند. وی قبلا هدایت تیم های ناپولی، یوونتوس و اینتر را به عهده داشته و از او سوال شد کدام یک از این سه مربی بیشتر به او شباهت دارند:
اگر بگویم هر سه آنها، حرفم را باور می کنید؟ شاید شباهتم با الگری بیشتر باشد. او مثل من در سن 46 سالگی به یوونتوس رفت و مثل هم در همان سال اول اسکودتو گرفت. هر دو ریشه توسکانی (منطقه ای در ایتالیا) داریم و البته لوچانو (اسپالتی) هم همینطور است. اگر خوب فکر کنید، هر سه می دانند چگونه یک تیم خوب جمع کنند و جو مثبتی در تیم حاکم کنند. بازیخوانی کنند و با شرایط متفاوت مواجه شوند. آنچلوتی این مزیت را دارد که به عنوان مربی و بازیکن در تیم های بزرگ بوده است و درک می کند در تیم های بزرگ، پیروزی یک وظیفه است و شکست، یک رسوایی. او می داند معنی این جمله چیست.
کارلو کم کم تیمش را در کنترل می گیرد و کاری کرده تا همه احساس اهمیت کنند. این نکته در روزهای تعیین کننده فصل، مهم است. خواهید دید. او کاری مائوریتزیو ساری در ناپولی را دور نریخت. بهترین عناصر آن را حفظ کرد و تفکرات خودش را به آن اضافه کرد. در مورد اینتر، تفاوت تیم کنونی با تیم چند فصل اخیر این است که تیم کنونی به خودش باور دارد. پنج یا شش پیروزی متوالی می تواند ذهنیت و هدف گروه را تغییر دهد.
اینتر حالا از قدرتش آگاه است. آنها می دانند که می توانند در هر شرایطی نتیجه بگیرند. اسپالتی باعث شده همه در موفقیت تیم سهیم باشند، دقیقا مثل آنچلوتی. وقتی دوشنبه دیدم ژوائو ماریو که از ژانویه بازی انجام نداده، در ترکیب اصلی اینتر است، می دانستم قرار است پیروز شوند. رم قوی است اما آنها باید بیشتر خودشان را باور کنند. آنها به چند نتیجه خوب نیاز دارند اما اوزه بیو باهوش و آماده است.
بیشترین شهرت لیپی به خاطر کار در یوونتوس است که در آنجا 5 اسکودتو و یک لیگ قهرمانان کسب کرد و از او در مورد شرایط بانوی پیر سوال شد:
کریستیانو رونالدو در زمان مناسبی به یووه آمد. اگر سه یا چهار سال پیش که رئال مادرید، بارسلونا و بایرن مونیخ تیم بهتری بودند به یووه می آمد، تاثیر کنونی را نداشت. حالا یووه در سطح برترین تیم های اروپا است. آنها پیشرفت خیلی زیادی داشته اند. بنابراین احساس خوب و مثبتی دارم. شاید این رونالدو دقیقا، رونالدوی مادرید نباشد اما در یووه هم خودش را به عنوان یک بازیکن بزرگ نشان می دهد. خیلی زود تاثیرش را در تیم گذاشته و هم تیمی هایش خوشامدگویی خیلی خوبی به او داشتند و بزرگی او را در زمین تشخیص داده اند. اگر تا به اینجای فصل آمار گلزنی اش مانند همیشه نبوده، به این دلیل است که مقابل تیم هایی با تفکرات دفاعی بسیار بالا بازی می کند. پائولو دیبالا؟ هر دوی آنها خوب کار می کنند و کم کم درک بهتری از بازی یکدیگر پیدا می کنند.
لیپی افسانه ای پس از قهرمانی با ایتالیا در جام جهانی 2006 از سمت خود استعفا داد و بعد دوباره در یک برهه به تیم ملی ایتالیا بازگشت اما آنها در مرحله گروهی جام جهانی 2010 حذف شدند. وی در این مورد گفت:
من هر جامی که در رویایم بود، به دست آوردم و حتی بیشتر. یک اشتباه وحشتناک داشتم. نباید بعد از جام جهانی 2006 تیم ملی را ترک می کردم و همچنین هرگز نباید برمی گشتم. تنها دلیل بازگشتم این بود که فکر می کردم جدایی ام بعد از قهرمانی اشتباه بود. پس باعث شد تنها یک اشتباه بزرگ نکنم بلکه دو اشتباه کنم. در افریقای جنونی همچنین خیلی بدشانس بودم چون جیجی بوفون، پیرلو و نصفِ ده روسی را از دست دادم. می گویم نصف ده روسی چون دنیله مشکل ماهیچه ای داشت و با مصدومیت بازی می کرد.