طرفداری - دوئل پپ گواردیولا و مائوریتزیو ساری، سرمربیان منچسترسیتی و چلسی برای به خدمت گرفتن جورجینیو، هافبک سابق ناپولی، بسیار معنادار است و پیام مشخصی دارد.
اینکه دو تن از بهترین سرمربیان فعلی دنیا که به اعتقاد بسیاری از تاکتیک نویسان بهترین فوتبال ممکن را ارائه می کنند این چنین تاکید روی یک بازیکن مشخص داشته باشند، مسئله قابل تاملی است. داستان فقط به گواردیولا و ساری ختم نمی شود. بسیاری از تیم های مطرح اروپایی بخش زیادی از تابستان را صرف جست و جو برای خرید بازیکنان پست 6 با ویژگی های تخصصی کرده اند. بازیکنان پست 6 یا همان «Holding midfielders» به معنای سنتی.
آرسنال لوکاس توریرا را جذب کرده اما همچنان به جذب یک بازیکن دیگر در پست شماره 6 با ویژگی های تخصصی متفاوت فکر می کند. گواردیولا همچنان پس از شکست در راه جذب جورجینیو، پازل تیمش را ناقص می بیند. یورگن کلوپ پیش از جام جهانی با جذب فابینیو خیال خودش را راحت کرد. مونچی و رم هنوز می خواهند یک هافبک دیگر به ترکیب اضافه کنند و به انزونزی فکر می کنند. پاری سن ژرمن در رویای ان گولو کانته است و بسیاری از باشگاه های مطرح اروپایی دیگر نیز چنین وضعیتی دارند. در رابطه با پست شماره 6 تاکنون مطالب مفصل فنی مختلفی نوشته ام(اینجا، اینجا و اینجا) اما برای مطالعه دقیق تر نیاز به بررسی تاریخی و تخصصی است. اینکه از چه زمانی «Holding midfielders» به چرخه تاکتیکی فوتبال اضافه شدند؟ از چه زمانی و چرا تغییر کردند و چگونه شد که انقلابی عظیم در آن ایجاد شد؟ انقلابی که بسیاری از تاکتیک نویسان عناوین مختلفی برای آن انتخاب کرده اند و من عنوان "انقلاب فوق تخصص ها" را به آن می دهم.
فوتبال برزیل، همواره به عنوان یکی از مهم ترین منابع برای مطالعه تاکتیکی فوتبال در طول تاریخ به شمار می رود. گرچه شاید در ظاهر انتخاب فوتبال برزیل، فوتبالی مملو از شماره 10 ها و بازیکنان اَبَر هجومی، برای مطالعه تاریخی «Holding midfielders» عجیب باشد، اما در باطن بسیار کارساز و کلیدی است. زیتو(با زیکو اشتباه گرفته نشود)، هافبک تیم ملی برزیل در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 که موفق شد دو عنوان قهرمانی جام جهانی را با کشورش تجربه کند، یکی از آخرین هافبک هایی در برزیل بود که می توانست مانع دو تکه شدن خط میانی شود، هافبک هایی که من به اصطلاح از آن ها تحت عنوان هافبک های تک خطی نام می برم(توضیح مفصل فنی پیرامون این مساله). زیتو در مصاحبه معروفی که انجام داده به خوبی نقش خود را در خط میانی تیم ملی برزیل در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 وصف می کند:
در زمان من «Holding midfielders» وجود نداشت. هافبک ها به معنای واقعی هافبک بودند. آن ها این آزادی را داشتند تا در مواقع لزوم حمله کنند و در مواقع لزوم نیز به خط دفاعی اضافه شوند. هر هافبک در خط میانی تمام وظایف تدافعی و هجومی را در کنار هم عهده دار بود و همه کارها را باید انجام می داد.
زیتو در کنار پله
پس از پایان عصر زیتو در تیم ملی برزیل، با رونمایی از کلودوالدو، هافبک تیم ملی برزیل در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 که موفق شد با این تیم قهرمان جام جهانی شود، عصر «Holding midfielders» در فوتبال برزیل آغاز شد (البته دو تکه شدن خط میانی پیش از دهه 50 نیز وجود داشته اما به معنای شرح داده شده از اواخر دهه 60 خودنمایی کرد). شماره 5 تیم ملی برزیل در جریان قهرمانی این تیم در جام جهانی 1970 تبدیل به «Holding midfielder» تیم ملی برزیل در جلو خط دفاعی شد:
در آن زمان من تنها «Holding midfielder» برزیل بودم که در جلو خط دفاعی وظیفه پوشش دهی به عهده ام بود. البته امروزه می بینیم که تیم ها از دو یا حتی سه «Holding midfielder» در جلو خط دفاعی استفاده می کنند.
به بخش آخر گفته های جذاب کلودوالو در ادامه بر می گردیم چرا که نکته بسیار مهمی در آن نهفته است.
به این ترتیب با دو تکه شدن خط میانی، بازیکنانی که در جلو خط دفاعی وظایف تدافعی را عهده دار شدند، «Holding midfielder» نام گرفتند. بازیکنانی که باعث می شدند دیگر هافبک های تیم با خیالی آسوده تر راهی فاز تهاجمی شوند. هافبک ها در این نقش در اوایل دهه 70 مجموعه ای از ویژگی های فنی را در فاز تدافعی در حد قابل قبول ارائه می دادند. اما این کافی نبود. فوتبال هر چه جلوتر می رفتیم، سریع تر می شد و با هجوم آنالیزها و اعداد به این رشته ورزشی، سرمربیان نیاز به بازیکنانی پیدا کردند که در هر عدد و آنالیز به طور مجزا متخصص باشند و این مساله باعث شد تا بازیکنان در نقش «Holding midfielder» به جای اینکه در مجموع پارامترهای فنی کیفیت قابل قبولی داشته باشند، در یک یا چند پارامتر تبدیل به متخصص شوند. به این ترتیب ایده قرار گرفتن بیش از یک بازیکن به عنوان «Holding midfielder» در جلو خط دفاعی مطرح شد. بازیکنانی که در یک یا دو پارامتر اصلی متخصص بودند و با قرار گرفتن در کنار یکدیگر می توانستند ترکیب هیجان انگیزی از متخصصان را در جلو خط دفاعی به وجود آورند.
کلودوالدو با شماره 5 در جریان قهرمانی برزیل در جام جهانی 1970
با این حال تئوریسین های تاکتیکی بزرگی نسبت به این مساله واکنش نشان دادند. معروف ترین آن ها آریگو ساکی بود. تئوریسین بزرگ و اصول گرای ایتالیایی اعتقاد داشت تقسیم کردن بازیکنان به تخصص های مختلف نشان دهنده ضعف است. البته همان طور که هیچ پدیده ای در طول تاریخ نتوانسته در برابر مدرن شدن مقاومت کند، فوتبال نیز به سمت مدرن شدن پیش رفت. این طور شد که «Holding midfielders» در جلو خط دفاعی به 3 تخصص جداگانه تقسیم شد: Deep-lying playmaker یا رجیستا - Destroyer و Carrier. به این ترتیب «Holding midfielder» بر خلاف گذشته دیگر یک نقش نبود، بلکه تبدیل به یک پست در فوتبال شد که بازیکنان می توانستند در آن 3 نقش عهده دار شوند. فوتبال مدرن این گونه به عصر فوق تخصص ها سلام کرد. جایی که بازیکنان در هر یک از 3 نقش یاد شده متخصصی ذاتی در یک یا چند پارامتر فنی اصلی بودند و با توجه به رویکرد تاکتیکی تیم در جلو خط دفاعی به میدان می رفتند.
به این ترتیب برزیل از زیتو به عنوان یک هافبک تک خطی به کلودوالدو به عنوان «Holding midfielder» خود رسید و در نهایت در جام جهانی 2002 از نسل جدید این بازیکنان رونمایی کرد. جایی که گیلبرتو سیلوا به عنوان یک متخصص بازی فیزیکی و باز پس گیری توپ (Destroyer) در کنار کلبرسون به عنوان یک Carrier جلو مدافعان قرار گرفتند تا برزیلِ قهرمان جام جهانی 2002 توسط اسکولاری خلق شود. از سال 2000 به این سمت هر چه جلوتر می رفتیم فوق تخصص ها بیش تر خودنمایی کردند. رافائل بنیتس در لیورپول مشهورش از ماسکرانو به عنوان یک متخصص بازی فیزیکی و بازپس گیری توپ (Destroyer) در کنار ژابی آلونسو به عنوان یک متخصص بازیسازی از عقب زمین (رجیستا) استفاده کرد یا ژوزه مورینیو که در دوره اول حضور در چلسی ترکیب های جذابی را در جلو مدافعان انتخاب می کرد. از ما که له له و اوبی میکل گرفته تا اسین و اوبی میکل و حتی لمپارد در کنار ماکه له له. استراتژی مورینیو مطابق انتظار با توجه به رویکردش در هر بازی تعیین می شد.
امروز نیز سرمربیان مختلف مطابق رویکرد و اهداف تاکتیکی خود از بازیکنان متخصص در جلو مدافعان استفاده می کنند. از رئال مادرید با کاسميرو گرفته تا بارسلونا با بوسکتس. انتظار می رود در این فصل نیز آرسنال با اونای امری از دو «Holding midfielder» استفاده کند. همین پیش بینی پیرامون یوونتوس آلگری نیز وجود دارد. فوتبال مدرن روز به روز بیشتر جایش را برای بازیکنان فوق تخصص باز می کند. این مسئله تنها به پست «Holding midfielder» محدود نمی شود، بلکه در تمامی پست ها این نکته ملموس است.
انقلاب «Holding midfielders» بار دیگر تابستان امسال مورد توجه قرار گرفته و از آن در میان تاکتیک نویسان صحبت های زیادی می شود. بازیکنانی که همگی فوق تخصص بازی در یکی از سه نقش یاد شده هستند. البته به برکت وجود سرخیو بوسکتس و یا مایکل کریک (که البته دیگر از تماشای هنرنمایی اش محروم هستیم) هنوز هم بعضی از تاکتیک نویسان از واژه «Holding midfielder» برای بیان یک نقش در جلو مدافعان استفاده می کنند. این مساله به دلیل توانایی ها و تخصص بالای بوسکتس و کریک است. این دو بازیکن در اکثر پارامترهای فنی که برای بازی در جلو مدافعان نیاز است، تخصص خوبى دارند و به همین دلیل هنوز هم از آن ها تحت عنوان «Holding midfielder» به معنای قدیمیِ دهه 60 و 70 یاد می شود اما فوتبال روز به روز از وجود چنین بازیکنانی خالى می شود و این ورزش دست یاری اش را به سوی فوق تخصص ها دراز کرده است.