مطلب ارسالی کاربران
پدر و پسری که دیگر هیچ وقت پا به المپیکوی رم نمیگذارند
"ممکن است در زندگی چندین بار شکست بخوری، اما چیزی که مهم است این است که حتی قوی تر از گذشته برخیزی"
شاید در نگاه اول، جمله بالا مانند جمله ای کلیشه ای از ادیبی قدیمی به نظر برسد ولی خیر... این ها حرف های پدری فوتبال دوست بود برای پسر کوچکش؛ پدری که "استفانو د آمیچیس" نام داشت و هوادار متعصب باشگاه رم ایتالیا بود؛ استفانو تلاش می کرد که پسرش "کریستین" نیز عشق به جالوروسی را همیشه در سینه خود نگه دارد و انصافا هم که در این زمینه موفق بود!
استفانو ژانویۀ سال گذشته با انتشار عکسی از کریستین، جمله ابتدای متن را برای او نوشت؛ جمله ای که شاید زیبا باشد اما این روزها دیگر هیچ کاربردی برای کریستین کوچک ندارد! آیا بعد از شکست فاجعه بار رم در برابر بایرن مونیخ در هفته سوم لیگ قهرمانان اروپا باز هم فاجعه دیگری در انتظار رم بود؟ جواب این پرسش متاسفانه مثبت بود.. دقایقی بعد از اتمام این بازی که استفانو و کریستین نیز در بین تماشاگران آن حضور داشتند، تصادفی در یکی از خیابان های شهر رم اتفاق افتاد که تلخی این شب را برای رم تکمیل کرد:
استفانو و پسرش کریستین که با موتور سیکلت در حال بازگشت از ورزشگاه بودند، با خودرویی که در لاین مخالف کنترل خود را از دست داده بود برخورد کردند و کریستین کوچک در دم کشته شد و استفانو در بیمارستان سنت آندرا جان.
فوتبال ورزش بی رحمیست؛ این را از داستان تلخ "د آمیچیس ها" می شود فهمید: پدری که آروز داشت فرزندش گلادیاتور بعدی شهر ابدی باشد و پسر کوچکی که حتی آنقدر زندگی نکرد که بتواند قهرمانی تیم محبوبش را ببیند... پسری که لذت دیدن جام در دستان فرانچسکو توتی را نچشید ولی در همین مدت کوتاه زندگی اش قطعا مفهوم کلمه "عشق" را بهتر از هرچیزی درک کرد؛ عشقی که از پدرش به ارث برد، پدری که خود این مفهوم بزرگ را با "رم" درک کرد؛ با فرانچسکو توتی و دنیله دروسی که هیچ گاه اجازه پوشیدن پیراهن تیمی جز رم را به خود ندادند، با آگوستینو دی بارتولومی متعصب که عشق بی نهایتش به رم موجب عاقبت تلخی شد که به دستان خودش رقم خورد و در نهایت با جوزپه جیانینی که خود الگوی فردی مثل فرانچسکو توتی بود؛ د آمیچیس ها عشق را با اینها درک کردند ولی بازهم این چیزی از گناه رم کم نمی کند! چرا باید تنها احساسی که در لحظه مرگ این دو نفر را همراهی می کرد حس نا امیدی و سرخوردگی از خرد شدن معشوقشان باشد؟ چرا کریستین هیچ گاه کاپیتان تیمش را سرمست از کسب قهرمانی ندید؟ مقصر تک تک این اتفاقات "رم" بود؛ باشگاهی که بار این مسئولیت تا ابد بر دوشش سنگینی خواهد کرد و شاید کسب عنوان قهرمانی در این فصل "کمی" و فقط کمی از ناراحتی این زخم کم کند، بلکه کریستین کوچک در دنیایی دیگر جشن قهرمانی تیمش را در کنار پدرش سرخوشانه جشن بگیرد!
در آن شب ترسناک رم همه چیز را باخت، هم نتیجه بازی و هم پدر وپسری که عاشقش بودند را... همه چیز برای خانواده د آمیچیس تمام شد؛ ولی رم هنوز می تواند نصیحتی را که کریستین کوچک فرصت استفاده از آن را به دست نیاورد، عاشقانه سرلوحه خود قرار دهد:
"ممکن است در زندگی چندین بار شکست بخوری، اما چیزی که مهم است این است که حتی قوی تر از گذشته برخیزی"
(قسمت هایی از این متن از گزارش وب سایت هواداران رم "AsRoma27" اقتباس شده است.)