مطلب ارسالی کاربران
چرا شالکه می تواند ابر قدرت بعدی آلمان باشد؟ (قسمت دوم)
این روزها اما امور مالی، درست به اندازه ی ساختار ورزشی و بازیکن سازی، مهم هستند.
در این زمینه نیز، شالکه هم اکنون سازماندهی بسیار قدرتمندی را در اختیار دارد.
گلزنکرشن برای سال های متمادی با بدهی ها و مشکلات مالی بسیار شدیدی دست به گریبان بود. تا اینکه در سال 2001 و به لطف حضور مستمر و بازی های بیشتر در لیگ قهرمانان اروپا و در نتیجه کسب سود و درآمد بیشتر از این طریق، آبی های سلطنتی توانستند میزان بدهی های مالی خود را به 155 میلیون یورو کاهش دهند و تا حدود بسیار زیادی از زیر بار سنگین بخش بزرگی از بدهی های خود رهایی یابند. و تا زمانی که بتوانند همینطور به کسب سهمیه ی لیگ قهرمانان اروپا و درخشش در این تورنمنت ادامه دهند، گلزنکرشن می تواند امیدوار باشد که میزان بدهی های خود را باز هم کاهش دهد.
از نظر میزان سود مالی، تیم فوتبال شالکه در سال 2013 با درآمدی 174.5 میلیون یورویی، در جدول تیم های پر سود فوتبال اروپا رده ی چهاردهم را کسب کرد. این سود و درآمد شگفت انگیز شالکه، این امکان را به آن ها داد تا بتوانند به راحتی بخش بزرگی از بدهی های خود را بپردازند و همچنین بتوانند پیشنهادهای قراردادی قابل قبول و قانع کننده ای به بازیکنان کلیدی تیمشان بدهند. باشگاه هایی همچون بایر لورکوزن، علی رغم داشتن ساختار ورزشی بسیار عالی اما، داشتن چنین توانمندی مالی را فقط در خواب می توانند ببینند.
بخشی از تصمیم هونتلار برای تمدید قرارداد خود با شالکه نیز به خاطر پیشنهاد 8 میلیون یورو دستمزد سالیانه ای بود که تیم های دیگر را نیز از اطراف هونتلار فراری داد. شالکه همچنین هم اکنون میزان دستمزد هفتگی بازیکنان خود را نیز به شکل چشمگیری افزایش داده است تا بتوان گفت که آن ها در این زمینه بسیار بهتر از بروسیا دورتموند عمل کرده اند که ستاره هایی همچون نوری شاهین، شینجی کاگاوا و ماریو گوتزه را به دلیل اصرار بر ارائه ی دستمزدهای متوسط به بازیکنان خود از دست دادند.
از همه ی این ها گذشته، شالکه از پشتیبانی فوق العاده ی طرفدارانش نیز برخوردار است. آن ها در بازی های خانگی خود تقریباً تمام ظرفیت 61 هزار 973 نفری ورزشگاه ولتینس اِرینا را به فروش می رسانند؛ اتفاقی که به نظر نمی آید در آینده ی نزدیک دچار تغییر و تقلیلی شود.
اما شالکه با داشتن این پتانسیل و کیفیت، هم اکنون در جایگاهی که باید باشد نیست.شالکه برای بازپرداخت بدهی های مالی، و همچنین برای حفظ بازیکنان کلیدی از انتقال به تیم های بزرگتر، شالکه راهی ندارد جز رسیدن به مرحله ی یک چهارم پایانی لیگ قهرمانان اروپا به طور پیوسته و همه ساله. آن ها همچنین باید شرایط خروج ستاره هایشان از باشگاه را ایمن تر و سخت تر کنند. برای مثال، تعیین یک مبلغ پایه ی سنگین 45 میلیون یورویی برای رضایتنامه ی فروش "ژولین دراکسر"، اقدامی صحیح در همین راستا بود؛ تا دیگر ستارگان بزرگ خود را، آن طور که مسوت اوزیل را فقط در ازای 5 میلیون یورو به برمن فروختند، از کف ندهند.
اما شاید در حال حاضر بزرگ ترین نگرانی شالکه، پیدا کردن یک سرمربی خوب برای مدت زمانی طولانی است. در فصل گذشته، هوب استیونس به نظر می رسید که انتخاب بسیار مناسبی برای این پست باشد. اما چند باخت متوالی و کسب نتایج ناامید کننده، برای مدیران شالکه هیچ حق انتخاب دیگری به جز برکنار کردن او باقی نگذاشت. از آن زمان تا کنون، شالکه توسط یک تمرین دهنده ی جوان به نام ینس کلر که هیچگونه تجربه ی مربیگری حرفه ای ندارد مدیریت می شود. که تاکنون بارها لغزش هایی از خود نشان داده است.
یکی از مهمترین فاکتورهای تبدیل شدن بروسیا دورتموند به یک ابر قدرت، حضور یورگن کلوپ در رأس امور فنی این تیم است. کلوپ به خوبی توانسته است که از بازیکنان تحت اختیار خود حداکثر استفاده را ببرد و نهایت توانایی های بالقوه ی آن ها را استخراج کند. شالکه نیز به یورگن کلوپ خودش احتیاج دارد تا بتواند در خلال فصول متمادی این تیم را رو به جلو هدایت کند.
آبی های سلطنتی احتمالاً هنوز راهی طولانی در پیش روی خود دارند.
اما آن ها بی تردید در درست ترین مسیر ممکن برای آینده قرار گرفته اند.
گلزنکرشن هم اکنون تیم بسیار شگفت انگیزی در اختیار دارد و با امید به ستاره های جوان و با استعدادی که پیوسته در آکادمی پدیده ساز این باشگاه تربیت می شوند، می توانند هر فصل قدرتمند تر از فصل گذشته باشند. وضعیت اقتصادی آن ها پیوسته رو به بهبود و پیشرفت است. بخصوص با توجه به حضور پیوسته و همه ساله در لیگ قهرمانان اروپا و درآمد سرشاری که از راه بلیط فروشی، حق پخش تلویزیونی، تبلیغات، و پاداش های مالی یوفا برای پیروزی ها و صعودهایش دریافت میکند.
بدون کوچکترین تردیدی، شالکه، امروز، دقیقاً بر روی همان ریلی قرار گرفته است که روزی بروسیا دورتموند در آن قرار داشت، و در صورتی که بتواند همین راه را با ثبات و قدرت ادامه دهد، طی چند سال آینده، که خیلی دور هم نمی تواند باشد، آبی های سلطنتی به سومین تیم بزرگ فوتبال آلمان و قدرتی جدید در فوتبال اروپا تبدیل خواهند شد.