مطلب ارسالی کاربران
چوبکاری
ریشه ضرب المثل چوبكاري كردن!!
« مارو چوبكاري ميفرماييد قربان» و يا « چوبكاري نفرماييد!» و... تعارفاتي هستند كه در بين مردم بسيار رايج بوده و به خصوص وقتي يك بزرگتر (به لحاظ سن، جايگاه اجتماعي و سياسي و يا اداري) از فرد پايينتر از خود تعريف و تمجيدي ميكند، فرد كوچكتر با لبخند و تعارف اين اصطلاح را بكار ميبرد.
اين اصطلاح هيچ ربطي به فلك كردن و به چوب بستن خاطيان و بعد از سر لطف با تركه به كسي زدن ندارد.
چوبكاري از ريشه «چوب زدن» است و چوب زدن يعني حراج كردن. اگر حراجيهاي سنتي را ديده باشيد (به خصوص حراج ماهي در بازارهاي شمال كشور) فردي مورد حراج را در روي پيشخوان يا روي زمين نهادي و با چوب بلندي كه در دست دارد به آن زده و مرتب قيمت را براساس پيشنهاد متقاضيان بالا ميبرد. مثلاً در بازار ماهي فروشان چالوس بسيار ديدني است كه ماهيگيران صيد خود را به چوبزن داده و او بر روي دستههاي ماهي قيمتي اوليه مينهد. سپس بلند مثلاً فرياد ميزند:« 5تا ماهي سفيد.. اينجا... اينجا (و با هربار اينجا گفتن يا پيشنهاد قيمت بالاتر با چوبش اشارهاي به گروهي از ماهيهاي روي زمين ميكند) 30هزار... 30 هزار... 30هزار... 35... 35 ... 45 ... 50... 50 ... 50 هزار... 50هزار... نبود؟... 50 هزار... فروخته شده به فلاني. 50 هزار...» و به سراغ دسته ديگر ماهيها ميرود و اينگونه قيمت را بر حسب تقاضاي و علاقهي خريدار بالا ميبرد.
پس نتيجه چوبكاري افزايش قيمت مورد حراج، گاهي به چندين برابر قيمت اوليه است و مورد حراج، گويي كه ارزشش زياد شده و در واقع خواهان بيشتري يافته است. از اين رو اين اصطلاح به فرهنگ مردم كوچه و بازار راه يافته و وقتي مثلاً استادي در جمعي از دانشجويش تعريف ميكند يا مادر شوهري از عروسش تمجيد كرده از دست پخت و كدبانوگرياش ميگويد و يا مديري كارمندش را در مراسمي مورد تمجيد قرار ميدهد، افراد مورد تمجيد ميگويند:« نفرماييد... مارو چوبكاري ميكنيد. لايق اين حرفا نيستيم...» و از اين دست تعارفات و مقصودشان اين است كه همچون مراسم حراجي كه با چوبكاري و تعريف فروشنده، قيمت كالايي بالا رفته و به چندين برابر ارزش اوليه ميرسد، شما نيز داريد قيمت و ارزش و جايگاه ما را در برابر ديگران افزايش ميدهيد و اصطلاحاً ما را چوبكاري ميكنيد.