روزی که به بارسا آمد، یک نوجوانی لاغر اندام خجالتی بود که کمتر کسی توجهی به او می کرد. با توجه به ویژگی های ظاهری اش هم پیش بینی می شد، که خیلی زود در کنار استعدادهای درخشان آن روزهای لاماسیا گم شود، اما او با سخت کوشی های کم نظیر و استعداد بی مانندش معادلات را به هم زد.
از سال 2000 لیونل مسی به بارسلون آمد اما باید روزهای سخت و تمرینات سخت تری را تحمل می کرد تا بتواند به حد و اندازه های بازی در باشگاه بزرگی به نام بارسلونا برسد. در این دوره او چندان از نظر فیزیکی آماده نبود و آنقدر ضعیف بود که مربیان به دیگر بازیکنان اخطار می دادند که حواسشان باشد به مسی آسیبی نرسانند. از طرفی مهاجرتش از آرژانتین به اسپانیا باعث شده بود او بیشتر از همیشه کم حرف و خجالتی شود. همین مسئله باعث شد که پیکه بعد ها اعتراف کند که در اولین مواجهه اش با مسی از بس او کم حرف می زد، فکر کند لال است. دیگر هم تیمی اش در این دوره، در تیم نونهالان بارسلونا، فابرگاس بود. او هم چندان میانه خوبی با این کودک تازه وارد آرژانتینی نداشت و به نظرش آوردن چنین بازیکنی در باشگاه بارسا، فقط هدر دادن هزینه بود.
اما چندان طول نکشید که مسی کم کم با سخت کوشی خودش را در جمع بارسایی ها ثابت کرد. او نشان داد که اگرچه بسیار کم حرف است اما حرف های زیادی در میدان مسابقه برای گفتن دارد. فابرگاس که آن همه به خود مغرور بود، مدتی بعد به دلیل مشکلات مالی بارسلونا، مجبور شد عازم لندن و آرسنال شود اما بارسایی ها به استعدادهای مسی پی برده بودند و او را نگه داشتند.
مسی با سخت کوشی خاص خودش پله پله در تیم های پایۀ بارسلونا حضور یافت، تا نهایتا مجوز حضور بر روی نیمکت بارسلونا اصلی را به دست آورد. این دوره مسی تازه 17 ساله شده بود و مصادف با احیای بارسلونا توسط فرانک ریکارد و حضور ستارگانی مانند رونالدینیو، اتوئو، ژاوی و دکو بود. زیر نظر همین مربی هلندی بود که مسی برای اولین بار در لالیگا پا به میدان مسابقه گذاشت. هرچند پیش از ان هم در یک بازی دوستانه در سن 16 سالگی در ترکیب بارسلونا اصلی قرار گرفته بود و جالب اینکه در آن بازی مقابل پورتو پیراهن سابق یوهان کرایف را به مسی جوان دادند. این بازیکن کوچک آرژانتینی شاید آن موقع هرگز به ذهنش هم خطور نمی کرد روزی به درجه ای برسد که بسیاری او را هم شان و حتی بزرگتر از کرایف قلمداد کنند.
مسی به تدریج یاد گرفت که از همین چند دقیقه ای در هر بازی به او اجازه داده می شد در ترکیب بارسا قرار گیرد، نهایت بهره را ببرد و هم قدرتش را زیادتر کند و هم چیزهای زیادی از بازیکنانی هم بازی های خوبش مانند رونالدینیو بیاموزد. مسی به تدریج خود را در ترکیب اصلی بارسا جا می انداخت، تا نوید ظهور یک فوق ستاره در ترکیب بارسلونا را بدهد.
با آمدن پپ گواردیولا شرایط مسی باز هم بهتر شد. رابطه نزدیک او با مسی باعث شده که مسی به گل سرسبد و ستارۀ بی چون و چرای بارسا تبدیل شود و اوج مهارت های خود را به نمایش بگذارد. در همین دوره بود که لئو هررکورد در اروپا که می توانست را شکست و چهار بار متوالی هم به عنوان مرد سال فوتبال جهان برگزیده شد.
در شرایطی 10 سال از حضور لیونل مسی در بارسلونا (تیم بزرگسالان) می گذرد که او از یک بازیکن کم اهمیت، به اسطوره فراموش نشدنی این باشگاه تبدیل شد. خیلی ها این روزها تنها به عشق مسی بازی های فوتبال را دنبال می کنند و خیلی ها هم این بازیکن ریزنقش را همپای اسطوره های مانند پله و مارادونا می دانند و میراث او را در دنیای فوتبال را تکرار نشدنی می دانند.