پسر خوشتیپ فوتبال کشورمان، امسال در لیگ هلند عملکرد خیره کنندهای داشت؛
12 پاس گل و 21 گل زده ، آماری که جهانبخش را به
بهترین گلزن لیگ هلند مبدل کرد! در این مطلب به صورت تک به تک، به تحلیل تواناییهای متعدد جهانبخش، در امر گلزنی و گلسازی خواهیم پرداخت.
اطلاعات کلی:
وینگر دو پای آزد آلکمار، امسال تنها در 9 درصد دقایق بازیاش در لیگ هلند، از پست تخصصیاش که وینگر راست باشد، به دور بود؛ در نگاه اول شاید نگران کننده بنظر برسد، از این جهت که جهانبخش را بازیکنی تک پسته فرض کنیم، اما در این تحلیل به خوبی ثابت خواهیم کرد که جهانبخش علاوه بر وینگر چپ و راست، بخوبی در پست ده هم میتواند ایفای نقش کند! جهانبخش در سه حضورش به عنوان مهاجم هدف و وینگر چپ، تنها موفق به فراهم کردن یک پاس گل شده است، عملکردی کاملا گمراه کننده در حالی که علیرضا، بر خلاف تصور عامه، پای چپ هنرمندی دارد؛ و حالا نکته اصلی، حتما آقای گل شدن یک وینگر آن هم زمانی که 97 درصد زمان بازیاش را در پستی به جز 9 سپری کرده است، برایتان عجیب باشد، عجیبتر از آن، این است که توانایی گلسازی وینگر 24 ساله ایرانی حتی از گلزنیاش هم بیشتر است، چیزی که جهانبخش تقریبا در تمامی پاس گلها از آن بهره جسته است، هوش هندسی و فضایی عجیب خود است ، توانایی که جهانبخش 4 سال قبل در جام جهانی برزیل، به خوبی آن را نشان داده بود و حال به شکوفایی رسیده است. تبحر جالب جهانبخش برای عبور دادن توپ از مسافت های کم و زیاد از لایه های دفاعی با تعداد بیش از 2 لایه، چیزیست که اصلی ترین انگیزه تیم های بزرگ برای جذب او خواهد بود.
نکتهای که همواره در مورد جهانبخش ما را نگران میکرد، تبدیل او به یک وینگر صرفا متبحر در سانتر بود! جهانبخش اما علاوه بر تبحر در سانتر، به خوبی در فاکتورهای لازم برای یک وینگر کلاسیک نیز، نمره قبولی میگیرد، جهانبخش بر خلاف وینگرهای راست هم سن و سال خود مانند سوسو(24)، برناردسکی(23)، مالکوم(20) و کاستیخو(21)، چپ پا نیست، اما به خوبی از راست به وسط زدن برای ایجاد پست ده کاذب را، بلد است، چیزی که شاید تنها از یک وینگر راست چپ پا برآید، علاوه بر آن، جهانبخش بخوبی با دو پا شوت میزند، به راحتی یار مقابل را دریبل میکند و در استارتهای انفجاری، به خوبی تایمینگش را تنظیم میکند. حال اگر چنین وینگری، توانایی گلزنی و فیزیکی بالایی هم داشته باشد، آیا در سطح بالا بودن او شک خواهید کرد؟!
این متن طولانی را با ذکر یک نکته بسیار مهم به پایان میرسانیم، چیزی که علیرضا در آینده باید در صدد تقویت آن برآید، قابلیت بیشتر برای بازی در وینگر چپ! علیرضا بیشتر از آنکه یک وینگر گلزن باشد، توانایی بیشتری در بازیسازی و گلسازی دارد، شاید خصوصیات علیرضا ( به جز از لحاظ فیزیکی) مشابه ترین نمونه به لورنزو اینسینیه از ناپولی باشد، وینگری سرعتی، شوتزن ، گلزن و با هوش هندسی بالا، که البته به خوبی می تواند با زدن به وسط، به شکستن لایههای دفاعی کمک کند و پاس عمقی ارسال کند.
نمونهای از هوش هندسی جهانبخش در 20 سالگی( به چند ثانیه قبل از پاس و مکان قرارگیری گوچی و پیش بینی جهانبخش از مکان ثانویه او توجه کنید) :
1- پاس گل مقابل اسپارتا روتردام:
قبل از قطع توپ بازیکن آلکمار توسط مدافعین روتردام، جهانبخش با آگاهی از احتمال سانتر( با توجه به قد نسبتا بلند 180 سانتیمتری) یا کار ترکیبی برای پاس کات بک، در محوطه حضور دارد، پس از قطع توپ، جهانبخش به جای عملکرد احساسی و برگشت از کانال راست، به خوبی با مهاجم نوک آلکمار با تشکیل یک لایه پرس خطی، فولبک راست روتردام را از ارسال پاس برای مدافعین وسط، عاجز میکنند. حالا عملکرد هوشمندانه علیرضا! جهانبخش سه انتخاب دارد، با دو مدافع وسط برای سرزنی آفسایدگیری کند( در یک خط، که با توجه به متبحر نبودن بازیکن آلکمار، از این کار صرف نظر میکند)، آماده فرار به عمق باشد ( که باز هم با توجه عقب رفتن مدافعین روتردام، غیر مممکن است) یا اینکه نزدیک به قوس محوطه جریمه، منتظر پاس کات بک باشد که دقیقا تصمیم درست همین است ( تمامی این تحلیل ها در چند ثانیه انجام میگیرد) جهانبخش پاس کات بک را دریافت و به جای چرخشی مبتدیانه که قطعا منجر به شوتی کم ضرب میشد، با پاسی ساده زمینه ساز گل تیمش میشود.
2- گل جهانبخش به خرونیخن:
گلی که جهانبخش صرفا با تکیه بر توانایی شوتزنی و ایفای نقش پست ده کاذب ( همان وینگر بازیساز) به ثمر رساند. همان نکتهای که در مورد چربش توانایی گلسازی جهانبخش به توانایی گلرنیاش، به آن اشاره شده بود، در واقع جهانبخش با آگاهی از توانایی فولبک راست و پست هشت تیمش، پست محوطه آماده تغذیه آنهاست اما علیرضا با توانایی گلسازیاش، این بار گل میزند! زمانی که علیرضا منتظر استفاده از هوش هندسی و استفاده از پاس عمقی برای مهاجم نوک تیمش است ( که البته در آفساید قرار داشت) با اتخاذ تصمیم درست، با ضربهای والی اقدام به شوتی فوق العاده کرد که تبدیل به اولین گل فصلش شد.
3- پاس گل اول جهانبخش مقابل اوترخت:
دیدگاه سنتی که در مورد وینگرهای کلاسیک وجود دارد، این است که کمتر پاس رو به عقب داشته باشند مگر برای کاتبک و یک و دوی از پیش تمرین شده با فولبک یا باکس تو باکس یا پست هشت حاضر در صحنه، اما این تئوری به شدت نادرست است، به مکان قرار گیری جهانبخش توجه کنید، امکان چرخش به سمت دروازه و پاس دادن به نوک هدف یا پست ده تیمش را داراست، اما این ظاهر قضیه است! در صورت چرخش علیرضا یا مدافع اوترخت برای تنظیم استایل بلاک توپ زمان پیدا میکرد و یا توپ به نوک یا پست ده نمیرسید ( نحوه استقرار اشتباه و تله آفساید) پس علیرضا هافبک دفاعی تیمش که بخوبی از پشت لایه پرس و طبیعتا بدون یارگیر به جلو میآید را می بیند و با ضرب مناسب و متناسب با راست پا بودن، هم تیمی اش را صاحب توپ میکند و نتیجتا گل اول آلکمار به ثمر میرسد.
4- گل جهانبخش مقابل اوترخت:
همان کاری که علیرضا روی اولین پاس گل فصلش انجام داد، این بار اما با نتیجهای متفاوت! اگر بازیهای آلکمار را کم و بیش دنبال کرده باشید، حتما متوجه این نکته خواهید شد که پرتکرارترین پلنهای این تیم در حمله، کات بک و استفاده از عمق است! در اکثریت کاتبک های منجر به گل آلکمار، ردپای وینگر جوان کشورمان دیده میشود، پلنی صرفا بر پایه جهانبخش! حالا به صحنه گل توجه کنید، جهانبخش بر خلاف چیزی که از او به عنوان یک وینگر - وینگ بک یاد میشود ( وینگرهای غیر کلاسیک در زمان سانتر توپ از زاویه مخالف، به جای حضور در محوطه، در گوشه نزدیک محوطه منتظر توپ سوم میمانند) به عنوان یک وینگر - مهاجم، به محوطه اضافه میشود تا از فضای ایجاد شده توسط نوک هدف تیمش استفاده کند و نقشه محبوب خود، کات بک را به نتیجه برساند.
5- پاس گل دوم جهانبخش مقابل اوترخت:
یک مثال بارز از نبوغ و تعهد علیرضا جهانبخش، در گل قبل از جهانبخش به عنوان یک وینگر - مهاجم نام بردیم، چیزی که شاید بیننده را به این اشتباه بیندازد که جهانبخش در کارهای تدافعی کمتر شرکت میکند اما علیرضا از این هم پا را فراتر گذاشته است، جهانبخش در هر بازی به طور متوسط 2.5 تکل داشته است، آماری نسبتا خوب آن هم برای یک وینگر کلاسیک، در صحنه گل، با دفع توپ به یک سوم نخست میانی زمین آلکمار، جهانبخش بخوبی با بازیخوانی خوب و آگاهی از جلو آمدن خط دفاعی تیمش، به جلو میآید و سپس با دریبل و به وسط زدن ( قابلیت گلسازی و پست ده جایگزین) و با استفاده از هوش هندسی عالی، دقیقا در لحظه فرار، مهاجم تیمش را تک به تک میکند و باعث به ثمر رسیدن گل سوم تیمش میشود.
6- پاس گل جهانبخش مقابل هیرنفین:
این بار تمایل جهانبخش به ایفای نقش وینگر - مهاجم باعث نجات تیمش از یک تساوی خارج خانه میشود. به سبک حرکت علیرضا و جهت توپ ارسالی برای او توجه کنید، توپ به سمت کنارهها در حال حرکت است اما این جهانبخش است که به جای بردن بیهوده توپ به کنارهها، با گرفتن تصمیم درست، به تو میزند! حالا لحظه ارسال پاس گل طلایی؛ این ارسال پاس هوشمندانه فقط به هوش علیرضا برمیگردد، مشخص است که جهانبخش دو انتخاب دارد، ارسال پاس برای مهاجم نوک که با سه بازیکن یارگیری میشود و یا پاسی صرفا برای جا گذاشتن دو لایه سه نفره دفاعی و با احتمال کمتر رسیدن به وینگر چپ، انتخاب علیرضا به درستی، گزینه دوم بود، این تصمیمات درست است که در بازیهای بزرگ، برنده را تعیین میکند.
7- گل جهانبخش به ویلم:
یک پنالتی ساده، نکته جالبی که در مورد جهانبخش وجود دارد این است که، جهانبخش نصف پنالتیهاییش را به خلاف جهت پرش دروازهبان حریف زده است ، چیزی که در سطوح بالا و برای درخشش، به آن نیاز خواهد داشت.
8- پاس گل جهانبخش مقابل ویلم:
تمام چیزی که از یک وینگر میخواهید، حمایت از فولبک در باز پس گیری توپ، سر بالا بودن در به وسط زدن و دریبلی راحت و نهایتا نبوغ جهانبخش در استفاده از هوش هندسی خود در ارسال پاس های عمقی! صحنه ای که به خوبی نشان دهنده این نکته است که جهانبخش، علاوه بر وینگر راست، میتواند وینگر چپ و پست ده مممتازی نیز باشد! فقط عدم تعلل و به کناره نزدن جهانبخش یک دلیل بزرگ برای استعداد بالای علیرضا برای ستاره شدن آن هم در سن 24 سالگی است! جهانبخش به خوبی دریافته که نگاه به محوطه جریمه در درجه اول ( در اولویت های بعدی، پاس های کاتبک و یک و دو و پاس های کوتاه پشت محوطه قرار می گیرد) مهمترین نکته برای پیشرفت یک وینگر است، چیزی که در سطح اول اروپا ، در وینگرهایی مانند صلاح، تایووین، فکیر و گوئدس می بینیم. ( طبیعتا هدف مقایسه سطوح نیست)
9- گل جهانبخش مقابل توئنته:
باز هم اعتماد به نفس جهانبخش در زدن ضربات پنالتی و زدن ضربه این بار به وسط ( خلاف جهت حرکت گلر) البته یک نمونه برای استمرار بیشتر جهانبخش در تمرین ضربات پنالتی!
10- پاس گل جهانبخش مقابل توئنته:
گلی صرفا بر اساس توانایی فردی جهانبخش! بر خلاف تصور عامه در کند بودن وینگرهای قد بلند، جهانبخش به خوبی از سرعت و قدرت حمل توپش استفاده میکند و با به تو زدن، وارد محوطه میشود و به دور از هیجانات معمول وینگرهای جوان هنگام دریبل، به نقشه تمرین شده محبوب خود یعنی کات بک عمل میکند و باز هم زمینه ساز برتری تیمش میشود.
11- گل جهانبخش به هراکلس:
جهانبخش تنها یک وینگر نیست بلکه یک وینگر مهاجم بازیخوان است. وینگر مهاجمی که به موقع ، به سمت نقطه تراکم بیشتر بازیکن و توپ ( یا حداقل احتمال آن) میرود و به موقع هم از این نقطه فرار میکند تا یا بین آخرین لایههای دفاعی حریف قرار گیرد یا در پاس های کاتبک و ارسال های بلند، موفق به گلزنی شود. قبل از ارسال پاس، جهانبخش از راست به وسط میزند، در زمان ارسال پاس تقریبا در وسط قرار دارد و زمان رسیدن توپ، جهانبخش در سمت چپ قرار دارد. شاید اگر از خصوصیات جهانبخش مطلع نبودیم، به اشتباه او را وینگر چپ یا حتی 9 هدف یا کاذب، فرض میکردیم، اما جهانبخش در این بازی، در سمت راست بازی میکرد. علاوه بر این نکات، نکته مهمتر، باز هم خونسردی مثال زدنی علیرضا و تسلط او روی پای غیر تخصصیاش ( چپ) است که به او در گلزنی کمک میکند.
12- گل جهانبخش به زووله:
گلی نادر از علیرضا جهانبخش با توجه به خصوصیات قبلی او! چیزی که در آنالیز گلها نمایان است، در نگاه اول عدم تمایل جهانبخش به زدن ضربات سر و استفاده از قدش است، که البته این گل بخوبی نشان میدهد علیرضا، حداقل روی سانترهای تیز ( سانتر به جایی غیر از تیر دور) تبحر خوبی دارد، شاید تمرین بیشتر جهانبخش در این زمینه، به او در داشتن عملکرد بهتر، در صورت مهار توسط مدافعان حریف، کمک بسزایی کند.
13- گل جهانبخش به آژاکس:
یکی از معدود دفعاتی که دروازهبان حریف، موفق به تشخیص جهت پنالتی جهانبخش شد، اما اگر به گلر آژاکس چند ثانیه قبل از زدن ضربه توجه کنید، تشخیص پرش او به سمت چپ چندان سخت نیست. طبیعی است بهترین کار ممکن وقتی شما توانایی تغییر جهت توپرا ندارید، زاویه دار تر کردن ضربه است که جهانبخش به خوبی این کار را انجام میدهد.
14- پاس گل جهانبخش مقابل ویلم:
ایفای نقش ده کاذب توسط جهانبخش با به وسط زدن و دور زدن یارگیر مستقیم، باز هم توانایی بالای جهانبخش در صورت قرارگیری در پست ده! جهانبخش قبل از دریبل کلیدیاش، دو انتخاب داشت، پاس با پای چپ در عمق برا مهاجم نوک ( با توانایی کم جهانبخش در ارسال پاس عمقی با پای چپ و لایه سه گانه دفاع ویلم، مطمئنا شکست میخورد) و دور زدن یار مستقیم و صبر برای دو لایه شدن مدافعین وسط ویلم برای ناتوان کردن آن ها در کنترل مهاجم نوک، هنگام ارسال پاس به میان این دو لایه؛ باز هم جهانبخش تصمیم درست را میگیرد و پاس گل خوبی دیگر را برای مهاجم تیمش ارسال میکند.
15- گل جهانبخش به ویلم:
باز هم تمایل جهانبخش برای زدن به وسط و ایفای نقش وینگر - مهاجم؛ جهانبخش باز هم به جای رفتن به کنارهها که گزینه کم ریسک تری بود، به وسط میاید و با استفاده از پای راست هنرمند خود و سرعت بالایش، برای تیمش گلزنی میکند
16- گل دوم جهانبخش به توئنته:
این گل کاملا مشابه گل قبل ( گل جهانبخش به ویلم) است با این تفاوت که این بار پاس عقب زمین مدافع آلکمار، کاملا به سمت وسط بود، که کاملا نشان دهنده سازگاری تاکتیکی دیگر بازیکنان آلکمار با جهانبخش است.
در پست بعدی، به بررسی 17 گل و پاس گل آخر جهانبخش و نتیجه گیری کلی از این 33 اثرگذاری در گل خواهیم پرداخت.