طرفداری | لیورپول با هدایت آرنه اسلوت موفق به کسب بیستمین عنوان قهرمانی خودش در بالاترین سطح فوتبال انگلیس شد.
در حال حاضر احساس میشود موجی از نگرانی سراسر فوتبال انگلیس را فرا گرفته است، نگرانیای که نه فقط مربوط به روح بازی - که دغدغهای همیشگی بوده - بلکه بیشتر درباره کیفیت و سبک بازیهایی است که شاهد آن هستیم.
این در حالی است که لیگ برتر تقریباً بهترین لیگ جهان محسوب میشود، دستکم وقتی بر اساس استاندارد متوسط تیمها قضاوت کنیم، حتی اگر بالانشینان جدول کاملاً بینقص نباشند. علاوه بر این، فصلهای اخیر رکورد میانگین گل زده در هر بازی در دوران لیگ برتر را شکستهاند و هرچند بالا رفتن تعداد گلها لزوماً به معنای جذابتر شدن بازیها نیست، اما قطعاً برعکس آن، یعنی کاهش گلها، مطلوبتر نخواهد بود.
البته واضح است که این فصل، فصل درخشانی برای لیگ برتر نبوده است، عمدتاً به این دلیل که دو تیم مدعی پیش از آغاز فصل یعنی منچسترسیتی و آرسنال نتوانستهاند مطابق انتظار عمل کنند و عملاً رقابت قهرمانی واقعیای شکل نگرفته است. این مسئله باعث شده که لیورپول بدون رقیب جدی در صدر جدول حرکت کند، که البته تقصیر آنها نیست. به علاوه، لیورپول پس از ۳۳ بازی ۷۹ امتیاز کسب کرده؛ این عدد در فصل گذشته هم آنها را صدرنشین میکرد، جایی که سیتی پس از ۳۲ بازی ۷۳ امتیاز و دو امتیاز بیشتر از آرسنال داشت.
البته نمیتوانیم با قطعیت بگوییم که لیورپول اگر تحت فشار رقبا قرار میگرفت بهتر یا بدتر -یا همانطور- عمل میکرد. از یک سو، رقابت سخت میتواند تیمها را وادار کند تا حداکثر توان خود را به کار بگیرند. از سوی دیگر، فشار میتواند باعث فروپاشی روحی تیم شود.
ستونهای موفقیت این فصل لیورپول
دوران افت نسبی اخیر لیورپول، که شامل حذف از لیگ قهرمانان اروپا مقابل پاری سن ژرمن در خانه، عملکرد ضعیف در شکست مقابل نیوکاسل در فینال جام اتحادیه و شکست غیرمنتظره برابر فولام در لیگ بوده، باعث شده آنها مورد انتقاد قرار بگیرند.
قهرمانان معمولاً بیش از آنچه تصور میکنیم بر اساس فرم بازیهای بهار قضاوت میشوند. بر این اساس، به ویژه در دورانی که تیمهای قهرمان اغلب در ماههای مارس و آوریل چندین برد متوالی کسب میکنند، این نسخه از لیورپول ممکن است با نگاهی چندان خاطرهانگیز به یاد نیاورده شود.
اما این تیم لیورپول شایسته تحسین فراوانی است، نه فقط به خاطر قهرمانی قاطعانه، بلکه به دلیل شیوهای که با آن به این موفقیت دست یافتهاند.
در واقع، پس از یکی دو فصلی که آرسنال و سیتی به سراغ جذب بازیکنان بزرگ و فیزیکی رفتهاند، رویکردی محتاطانهتر پیش گرفتهاند و فوتبال کاملاً ساختاریافتهای بازی کردهاند، صعود لیورپول نشان داد که همچنان روشهای متفاوتی برای موفقیت وجود دارد.
اول؛ لیورپول نشان داد که موفقیت در فوتبال الزاماً نیازمند خرجهای سنگین نیست
در فصلی که تازهواردها به طور کلی در لیگ برتر درخششی نداشتند، تنها خرید تابستانی لیورپول، فدریکو کیهزا، حتی یک بازی لیگ برتری را هم به عنوان بازیکن اصلی آغاز نکرده است. لیورپول به بازیکنان موجود خود اعتماد کرده و قهرمانی احتمالیشان نه به رغم خرید نکردن، بلکه تا حدی به دلیل خرید نکردن به دست آمده است.
البته مشخص است که آنها اکنون تا حدی فرسوده شدهاند و برای فصل آینده نیاز به ترکیب بزرگتر دارند. اما داشتن بازیکنان بیشتر به این معناست که باید راههایی برای دادن دقایق بازی به تازهواردها پیدا کرد و این مسئله میتواند انسجام تیمی را تحت تأثیر قرار دهد.
اصلا کیه زا را با لباس قرمزها به خاطر دارید؟
دوم، لیورپول نشان داد که کیفیت فنی همچنان میتواند شکوفا شود
نبود یک هافبک دفاعی قدرتمند و مسلط به عنوان نقطهضعف اصلی آنها در تابستان گذشته قلمداد میشد، اما آرنه اسلوت، رایان گروونبرخ را از یک شماره ۸ فنی به یک شماره ۶ کنترلی تبدیل کرد. گروونبرخ همچنان حضور فیزیکی مناسبی دارد، اما بیشتر با توانایی استثنایی در دریافت توپ در حالت نیمچرخش و حرکت به سمت جلو شناخته میشود، چیزی که معمولاً از یک هافبک دفاعی انتظار نمیرود.
علاوه بر این، در حالی که پپ گواردیولا و میکل آرتتا برای رقابت قهرمانی به استفاده از مدافعان کناری دفاعیتر روی آوردند، گاه حتی عملاً با چهار مدافع میانی بازی کردند، لیورپول همچنان به لغزشهای دفاعی ترنت الکساندر-آرنولد و اندی رابرتسون چشمپوشی کرد، چون معتقد بود ارزش کیفیت هجومی آنها این ریسک را توجیه میکند. در خط حمله هم، در حالی که سر و صدای زیادی درباره نیاز آرسنال به یک مهاجم کلاسیک شماره ۹ نظیر ارلینگ هالند برای قهرمانی به راه افتاده بود، لیورپول نشان داد که میتوان با مهاجمان کاذب که بازی دیگران را بهتر میکنند نیز به موفقیت رسید.
سوم؛ لیورپول به ما نشان داد بازیکنان سطح بالای فوتبال سزاوار داشتن آزادی عمل هستند
گواردیولا و آرتتا محدودیتهای زیادی در نقش و جایگاه بازیکنان خود اعمال میکنند. درست است که این مسئله اغلب به تیمهایشان کمک کرده، اما گاهی اوقات، مثلاً در مورد جک گریلیش در سیتی، چیزی از شخصیت و توانایی بازیکنان گرفته است.
محمد صلاح در حالی که وارد دهه چهارم زندگیاش شده بود به نظر میرسید که کندتر شده؛ تعداد گلهای لیگ برتری او در فصل گذشته کمترین میزان در هفت سال حضورش در لیورپول بود. بسیاری از مربیان ممکن بود نقش او را کاهش دهند یا از او بخواهند که برای ماندن در ترکیب، کار دفاعی بیشتری انجام دهد.
البته که نه. صلاح در تیم تحت هدایت اسلوت، محور اصلی بازی لیورپول بوده و اغلب در مناطق بالایی زمین به کار گرفته شده تا بیشتر بر حمله تمرکز کند. لیورپول توپ را سریعتر از همیشه به او رسانده است. انتظار میرود او فصل را با بیشترین تعداد گل و بیشترین تعداد پاس گل در لیگ به پایان برساند.
نکته چهارم؛ لیورپول نشان داده سرمربی نباید الزاماً مرکز تمام توجه باشد
جایگزینی یورگن کلوپ، از منظر شخصیتی به همان اندازه که از لحاظ تاکتیکی دشوار بود، چالشی بزرگ به شمار میرفت؛ او شخصیتی بسیار مسلط داشت که باشگاه را متحول کرده بود. اما اسلوت، چه در مقایسه با کلوپ و چه در قیاس با گواردیولا و آرتتا، با ظرافت بیشتری کار خود را پیش برده است. او در تابستان، حتی در رسانههای داخلی لیورپول، به طرز عجیبی در انجام وظایف رسانهای کمرنگ ظاهر شد.
اسلوت علاقهای به اظهارات جنجالی، حرکات نمایشی یا جلب توجه ندارد. بله، او رکگو است — بالاخره اهل هلند است — اما تمرکزش بر روی جزئیات و پیشرفتهای کوچک است. او همچنین شایسته تحسین است که تلاش نکرد چرخ را از نو اختراع کند یا با زور، مهر شخصی خودش را بر لیورپول بکوبد.
تیمی که او تحویل گرفت، بیشتر از تغییرات عمده، نیاز به انضباط بیشتر، به ویژه در خط میانی، داشت. شاید اگر مربیان دیگری با خودخواهی وارد میشدند، تغییرات نمایشیتری رقم میخورد.
بازیکنی که کمتر کسی فکر میکند کلید موفقیت لیورپول شود
این روزها سخت میتوان باور کرد که اصلاً چیزی به نام «طرفدار بیطرف» فوتبال وجود داشته باشد، در دورانی که وفاداری کورکورانه به باشگاهها (و بازیکنان) و نفرت بیاندازه، نقشی پررنگ در هواداری از این ورزش ایفا میکند.
اما اگر هنوز کسانی مانده باشند که بیطرف باشند، باید از موفقیت لیورپول خوشحال شوند.
لیورپول طی هفتههای اخیر دچار افت شده، اما در بخش عمدهای از فصل، فوتبال هجومی و هیجانانگیزی بازی کرده که مبتنی بر بهرهگیری از تواناییهای فنی بازیکنان بوده، نه اتکا به هزینههای سنگین، استبداد یا خودبزرگبینی.
سبک بازی فوتبال این روزها با سرعت چشمگیری به دستههای پایینتر هم سرایت میکند و اگر سایر تیمها از این نسخه از لیورپول الهام بگیرند، نه نسخههای فعلی آرسنال و منچسترسیتی، وضعیت کلی فوتبال بسیار بهتر خواهد شد.
ترجمه از وبسایت اتلتیک