طرفداری - پس از محکم کردن جایگاه خود در ترکیب اصلی رئال مادرید، ایسکو حالا نام خودش را به عنوان یکی از بهترین هافبک های جهان بر سر زبان ها انداخته است. با این وجود، پیشرفت فوق العاده ایسکو به معنای آن است که شاهزاده ولزی محبوب، گرت بیل دچار مشکلاتی برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی رئال مادرید شده است. با پیشرفت مارکو آسنسیو، حالا آیا گرت بیل دیگر جایگاهی ترکیب اصلی رئال مادرید دارد؟ چرا ایسکو ناگهان انقدر فوق العاده شده است؟
ایسکو چگونه انقدر خوب شده است؟
برای آنکه از بازیکنانتان، بهترین عملکرد را بگیرید، باید پست درست آنها را در زمین پیدا کنید و آنها را دقیقا در آنجا به کار بگیرید. ایسکو بازیکنی است که نیاز دارد در زمین آزاد باشد و زیدان با فهم بالایی که دارد، همه چیز را برای آن درخشش آماده کرده است.
بدون آزادی در زمین، ایسکو نمی تواند انقدر خوب کار کند. بسته کردن آزادی عمل او مانند این است که لوییس سوارز را مجبور کنید در پست وینگ بازی کند. در چند سال اخیر، رئال مادرید معمولا با سیستم 4-3-3 به میدان می رفت و ایسکو با توجه به آنکه پست تخصصی اش در تیم وجود نداشت، نمی توانست جایگاه ثابت را به دست آورد و بدرخشد. در سال های اخیر رئال مادرید به ندرت سیستمی به جز 4-3-3 و 4-2-3-1 استفاده کرده بود و بازیکنانی که جذب می کرد نیز برای این سیستم ها بود.
ایسکو نمی تواند در پست وینگر بدرخشد و اگر در سیستم 4-2-3-1 به میدان برود، نیاز دارد تا دو وینگر سختکوش و خوب در کارهای دفاعی در کنارش باشند اما رونالدو و بیل چنین خصوصیتی ندارند.
سیستم 4-3-3 زیدان در رئال مادرید در صورتی می تواند موفق باشد که بیل و رونالدو به خوبی در کارهای دفاعی شرکت کنند اما معمولا این اتفاق نمی افتد. رونالدو در سال های اخیر همچنان بیشتر به مرکز خط حمله متمایل شده و زیاد در کارهای دفاعی شرکت نمی کند. این باعث می شود، سیستم 4-3-3 در رئال مادرید دچار مشکلات دفاعی و ناهماهنگی در گوشه ها شود.
زیدان راه حل آن را پیدا کرد. دستیار سابق کارلو آنچلوتی که همیشه یکی از تحسین کننده های سیستم 4-4-2 لوزی بوده، از آن بهره برد تا مشکلات را حل کند. زیدان سیستمش را با توجه به خصوصیت بازیکنانش انتخاب کرد، نه اینکه بازیکنان را با سیستم مطابقت دهد.
این سیستم، باعث آزادی عمل ایسکو در زمین شد. بدین ترتیب، رونالدو نیز به خواسته اش رسیده و در پست مهاجم مرکزی در کنار بنزما بازی می کند. این سیستم در کناره ها می توانست مشکل آفرین شود اما وجود کارواخال و مارسلونا در دو سمت و بازی نفوذی آنها این مشکل را حل کرده است. در واقع برای سیستم 4-4-2 لوزی، به دو مدافع کناری با خصوصیت تهاجمی خوب نیاز دارید و دو مدافع کناری رئال مادرید از بهترین های جهان هستند.
لوکامودریچ، تونی کروس و کاسمیرو در خط هافبک برای این سیستم عالی هستند. زیر نظر زیدان، کاسمیرو حالا تبدیل به یکی از بهترین هافبک های دفاعی جهان شده است. شاید برخی معتقد باشند که او در حال حاضر غیر قابل جانشین ترین بازیکن رئال مادرید است.
تصویر بالا، سیستم تهاجمی رئال مادرید را در حالت 4-4-2 لوزی نشان می دهد. این سیستم به ایسکو اجازه آزادی و درخشش می دهد و چیزی شبیه به سیستم بارسلونا، زمانی که از مسی به عنوان مهاجم نوک کاذب استفاده می شود، است. اگر ایسکو به چپ، راست یا عقب برود، بنزما جای او را پر می کند و رونالدو در نوک پیکان خط حمله، می تواند بدرخشد.
مدافعان حریف، نگران رونالدو هستند و عقب می کشند. بدین ترتیب مارسلو و کارواخال آزادی خوبی پیدا می کنند. نفوذ مارسلو، باعث آزادی عمل هافبک های مادرید می شود و سیستم تهاجمی جذابی را خلق می کند که از آنها سراغ داریم. این سیستم به ایسکو نیاز زیادی دارد و او هم به خوبی در آن می درخشد.
روی کاغذ، ایسکو به عنوان یک بازیکن پست شماره 10 به میدان می رود اما در عمل، او کاملا هر جا که بخواهد بازی می کند. ایسکو هیچگاه از جابه جایی در زمین دست بر نمی دارد و فضاهای خالی را پیدا می کند و در آنجا حضوری به موقع دارد. تیم ملی اسپانیا این مساله را تشخیص داده و در دو بازی اخیر خود در مرحله مقدماتی جام جهانی، به همین ترتیب بازی کرده است.
در مقابل ایتالیا، اسپانیا بدون مهاجم تخصصی با سیستم 4-3-3 بازی کرد و ایسکو در پست وینگر حضور داشت. دلیل این سیستم، همان دلیلی است که زیدان از سیستم 4-4-2 لوزی استفاده می کند: آزادی در پست ها. اسپانیا بازیکنانی دارد که به خوبی فضاها را تشخیص می دهند و می توانند به خوبی با جا به جایی، مدافعان حریف را گیج کنند. اینجا ایسکو در پست وینگ چپ، به سوی مرکز زمین نفوذ می کند.
چند دقیقه بعد، او فضای بین دو مدافع مرکزی را پوشش می دهد و به آنها در بازیسازی کمک می کند:
و تنها چند دقیقه بعد، او اینجاست: جایی که از راست نفوذ می کند. سیستم معلق اسپانیا بهترین عملکرد را از ایسکو می گیرد. در سیستمی که بازیکنان مجبور هستند در پست خود بمانند، ایسکو کارایی خودش را ندارد. زمانی که اجازه دارد هر جا که فضا وجود دارد، برود، جادوگری او را می بینیم.
قدرت پاس و دریبلینگ ایسکو، او را تبدیل به یکی از بهترین شماره 10 های جهان می کند و این حس خلاقیت و حضور در فضاهای مهم است که او در نوع خودش منحصر به فرد می کند.
با این سیستم، تیم به وسیله بازیکن آزاد، در هر نقطه ای از زمین 3 بازیکن دارد. بدین ترتیب آنها می توانند با پاس های کوتاه نبض بازی را در اختیار بگیرند. پس از آن مدافعان کناری می توانند با خیال راحت نفوذ کنند و در پی آن، کل تیم می تواند جلو بکشد. در مقابل، تیم حریف مجبور به عقب نشینی و ساختن دیواری از مدافعین می شود. اینسکو در اینجا بین مدافعان و فضای بین آنها حرکت می کند تا حرکات خط حمله رئال مادرید غیر قابل پیش بینی شود. چگونه مقابل کسی دفاع کنید که نمی دانید کجاست؟این نقطه برتری ایسکو در مقابل ایتالیا و وراتی بود.
حرکات ناگهانی و سریع، یکی از مهمترین بخش های فوتبال است و ایسکو در آن استاد است. ایسکو توسط رئال مادرید و اسپانیا صاحب آزادی عمل کامل شده و سبک بازی اش باعث آزادی سایر هم تیمی هایش می شود تا هر دو تیم اسپانیا و رئال مادرید فوتبال زیبا و روانی ارائه دهند.
گرت بیل در تیم ملی ولز همین آزادی عمل را مانند ایسکو دارد اما او بازیکنی با خصوصیت متفاوت است. بیل ظرافت ایسکو را ندارد و عوض قدرت بدنی بیشتری دارد. او می تواند گلزنی بیشتری داشته باشد اما به اندازه ایسکو فضاهای خالی زمین را برای صاحب توپ کردن هم تیمی ها نمی بیند. بیل یک بازیکن بریتانیایی است که می خواهد در سیستم فوتبال اسپانیایی با ریتم پاس بالا، جا بیفتد و این کار سختی است.
نمی خواهیم بگوییم ایسکو از بیل بهتر است بلکه آنها دو بازیکن متفاوت هستند. مثلا ایسکو هرگز نمی تواند آن گلی را که بیل در سال 2014 در فینال کوپا دل ری به بارسلونا زد، به ثمر برساند.
همچنین در طول فصل، ایسکو ممکن است دچار مصدومیت و خارج شدن از فرم مطلوب بدنی و ذهنی شود و یا ممکن است تیم حریف یک یا دو بازیکن را به طور مستقیم برای مهار او به کار ببندد و بدین ترتیب زیدان باید خودش را برای پلن های دیگر آماده کند و به همین دلیل، او در حال پیدا کردن یک سیستم خوب دیگر است.
بازی کردن همزمان ایسکو، بیل و آسنسیو
استفاده همزمان از تمام عناصر هجومی در ترکیب اولیه، معمولا موفقیتی برای زیدان و پیش از او، آنچلوتی در پی نداشته است و همیشه نتایج در پی تعادل تیمی به دست آمده اند.
رئال مادرید در دیداری که مقابل والنسیا به تساوی 2-2 رسید، از سیستم 4-3-3 استفاده کرد. زیدان زمانی که می خواهد از ضدحملات استفاده کند، این سیستم را به کار می گیرد. نمونه آن، نیمه دوم بازی برگشت سوپرجام اسپانیا مقابل بارسلونا است.
آسنسیو آنقدر استعداد دارد که زیدان می داند که باید راهی پیدا کند تا در ترکیب از حضور او سود ببرد اما این نباید به منزله افت کار دفاعی رئال مادرید تمام شود. گل اول والنسیا به خوبی، نقطه ضعف استفاده از هافبک های خلاق به صورت همزمان و استفاده از سه مهاجم را پدیدار می کند.
ژوزه مورینیو در زمان حضور در رئال مادرید بر سر رونالدو داد می زد که چرا وظایف دفاعی اش را به عنوان وینگر چپ انجام نمی دهد و چرا باعث می شود نظم تیم به هم بخورد و سایرین آن فضا را پوشش دهند. اگر رونالدو در وینگ چپ در دفاع حاضر نشود، یک بازیکن دیگر در خط هافبک باید این کار را انجام دهد و باعث ایجاد فضا و شکاف در هافبک این تیم می شود.
رونالدو، رونالدو است و به دلیل درخشش فوق العاده در خط حمله، این آزادی برای دفاع نکردن به او داده می شود اما در مورد بیل، که همین خصوصیت را در وینگر راست دارد، چنین حقی ندارد. بدین ترتیب اگر رونالدو و بیل همزمان در زمین باشند، رئال مادرید در زمانی که مالکیت توپ را در اختیار ندارد و یا تحت فشار است، عملکرد خوبی ندارد.
در این نمونه، آسنسیو، ایسکو و مودریچ هافبک های رئال مادرید هستند(آسنسیو در این صحنه جای کروس را برای حضور در خط هافبک گرفته و کروس در این تصویر در زمین پیدا نیست). در اینجا، کارواخال در پی مهار وینگر چپ والنسیا است شکل دفاعی تیم به نظر مطلوب می آید. با این حال همه چیز آنقدری که به نظر می رسد، خوب نیست!
والنسیا می داند، آسنسیو هافبکی نیست که به خوبی از کارواخال حمایت کند و اگر از نظر نفرات برتری به دست آورد و تونی لاتو، مدافع چپ به صورت اور لب رو به جلو حرکت کند و بیل برای دفاع برنگردد، موفق خواهد شد. این مشکلی بود که رافا بنیتز هرگز نتوانست آن را حل کند. کارواخال در مقابل دو بازیکن والنسیا قرار می گیرد و آسنسیو با وجود حضور در ان منطقه، کمک چندانی نمی کند. بدین ترتیب لوکا مدریچ به آن سمت می رود تا کمک کند.
کاسمیرو در این بازی به دلیل غیبت راموس و واران، در پست مدافع میانی به میدان رفت. اگر در پست همیشگی اش یعنی در مقابل مدافعان در خط هافبک حضور داشت، یا به سمت راست دفاعی برای کمک به کارواخال می رفت و یا فضایی که در تصویر مشخص شده را پوشش می داد اما هیچکدام از این دو کار انجام نشد.
لاتو نفوذ کرد و توپ خوبی را روی دروازه ارسال کرد. کاسمیرو، مطابق شکل در پی مهار مهاجمی بود که مقابلش قرار گرفته است و این یعنی ارسال به راحتی ب سولر می رسد. او از خط هافبک، نقطه و فضای خالی و کور خط دفاعی رئال مادرید را پیدا کرده و آنجا حضور دارد. نتیجه 1-1 شد.
زیدان در بین دو نیمه با ورود کواچیچ به جای ایسکو، در پی درست کردن اوضاع بود. کواچیچ نسبت به ایسکو خصوصیات تدافعی بیشتری دارد. در نهایت رئال مادرید موفق نشد اوضاع را خوب کند و با درخشش آسنسیو تنها به یک تساوی 2-2 دست یافت.
تفاوت این بازی با بازی با دیپورتیوو لاکرونیا؟ در آن بازی، ایسکو پشت دو مهاجم به میدان رفت اما در مقابل والنسیا هافبک باکس سمت چپ بود و در بین دو نیمه نیز تعویض شد. فوتبال یک بازی تیمی است و منفعت تیم مهم است اما زمانی که حضور ایسکو در جای درست، باعث منفعت تیم می شود، این دیگر مساله ای شخصی نیست.
اگر سرمربی رئال مادرید اسپانیا تصمیم داشته باشند از ایسکو در پست درست استفاده کنند و تیم را بر همان اساس بچینند، تمام تیم سود می کند و در حال حاضر ممکن است گاهی آنها دچار اشتباه شوند.