با وجود اینکه تطبیق پذیری الکسیس سانچز، دومین خرید گران قیمت تاریخ باشگاه آرسنال، به او اجازه می دهد که با حضور خود در این تیم آرامش داشته باشد، او مشکلات جزئی با سرعت و قدرت موجود در لیگ برتر انگلستان داشته است. در فصل اول فوق العاده این بازیکن شیلیایی با توپچی ها، در ابتدا به 4 بازی نیاز داشت تا بتواند تور را برای تیمش پیدا کند، با این وجود آرسن ونگر از این بابت نگران نبود. ونگر بعد از تساوی 2-2 مقابل اورتون گفت که الکسیس از لحاظ جسمانی آماده نیست ولی نگرانی برای این مسئله وجود ندارد. پروفسور فرانسوی البته نباید هم نگران می بود، چرا که این فوق ستاره در 26 بازی آینده 18 گل به ثمر رساند. بعد از کریسمس این بازیکن مقداری از فرم خوب خود خارج شد و در 12 بازی فقط توانست یک گل به کوئینز پارک رنجرز بزند. وینگر شیلیایی در برد پر گل مقابل لیورپول باز هم به فرم ایده آل خود بازگشت و چند نمایش خوب دیگر تا پایان فصل داشت.
سانچز بیشتر فصل گذشته را در گوش چپ سیستم 1-2-3-4 تیم ونگر قرار گرفت و در بازی های مختلف جاهای دیگر زمین هم بازی کرد. تا بازی مقابل گالاتاسارای در ماه اکتبر سانچز نقش حقیقی خود را در نقش وینگر چپ پیدا نکرده بود تا اینکه در آن بازی گلزنی کرد و پاس گلی برای دنی ولبک فراهم ساخت. اگر ریز بین شویم می توانیم استدلال کنیم که نمایش وی در برخوردهای فیزیکی درجه یک، دچار سیر نزولی می شد. سانچز مقابل تیم های منچستر سیتی، دورتموند و لیورپول موفق به گلزنی شد، اما با این مفهوم، وی فقط 2 گل در 9 بازی برای آرسنال مقابل 6 تیم بالای جدول فصل گذشته به ثمر رسانده است.
در بازی مقابل منچستر یونایتد او کاملا در حاشیه قرار گرفته بود و تلاش توپچی ها برای بازگرداندن وی به جریان بازی بی فایده بود. با این وجود در امارات و بازی مقابل چلسی، او توپ های زیادی را به دست آورد که می توانست برای آبی های لندن ایجاد دردسر کند ولی نتوانست سد دفاعی تیم ژوزه مورینیو را بشکند. به هر حال نباید بازی وینگر شیلیایی را فقط به گل هایی که به ثمر می رساند خلاصه کنیم چرا که انعطاف پذیری تاکتیکی وی باعث می شود هم تیمی هایش بتوانند تنها با حضور و حرکات وی فضای مناسبی را برای جریان بازی پیدا کنند.
این مسئله در دوران حرفه ای وی مشهود است؛ زمانی که او در اودینزه بازی می کرد ابتدا به عنوان وینگر کامل فضای کمی را در خط هجومی داشت ولی با تغییر سیستم این تیم او از یک وینگر تمام عیار به یک هافبک تهاجمی در گوش چپ تبدیل شد که باعث شد وی تبدیل به یکی از بهترین بازیکنان سری آ شود. سرعت او برای هافبک های دفاعی ویران کننده بود و این فرصت را میافت تا به درون محوطه جریمه برود و موقعیت های به وجود آمده را تبدیل به گل کند. وقتی الکسیس به بارسلونا رفت، زمان بیشتری طول کشید تا با سبک پپ گواردیولا سازگار شود. ولی سانچز به تلاش خود ادامه داد و فصل آخری که این تیم را ترک می کرد تنها لیونل مسی فوق ستاره آرژانتینی آبی اناری ها در جدول گلزنی از وی پیش بود.
سانچز در کوپا آمریکایی که تابستان امسال در کشور خودش برگزار شد، توانایی تطبیق پذیری سریع را برای تیم ملی به نمایش گذاشت. ممکن است همکاری های الکسیس سانچز و ادواردو وارگاس، توجه آرسن ونگر را به خود جلب کرده باشد. در بازی ابتدایی مقابل اکوادور سانچز تک مهاجم شیلی بود. او یک پنالتی به ثمر رساند تا قفل دروازه اکوادور را بشکند و سپس با ورود وارگاس در دقایق پایانی الکسیس پاس گلی برایش مهیا کرد تا بازی 0-2 به پایان برسد.
مقابل مکزیک، وارگاس بازی را در سیستم 1-2-4-3 به عنوان گوش چپ شیلی آغاز کرد و الکسیس باز هم مهاجم نوک این تیم بود. کاملا مشخص بود وارگاس زمانی بهترین بازی خود را ارائه می دهد که به مرکز نزدیک می شود و سعی می کند با سانچز راهی برای گشودن خط دفاعی حریف بیابند. خورخه سامپائولی سرمربی این تیم پست سانچز و وارگاس را پس از اینکه 1-2 عقب افتادند تغییر داد و مهاجم ناپولی موفق به گلزنی شد و بازی را مساوی کرد. در نیمه دوم دو مهاجم به یکدیگر نزدیکتر بازی کردند ولی تنها یک ساعت نمی گذشت که آن ها به عنوان زوج هجومی مناسب شناخته شدند.
سپس در غلبه 0-5 برابر بولیوی، سامپائولی دست آخر این دو مهاجم را به عنوان زوج خط حمله، برای اولین بار از ابتدای تورنومنت، از اول بازی در ترکیب شیلی قرار داد. البته در این بازی هم به صورت کامل این دو بازیکن زوج خط حمله نبودند و سرمربی آرژانتینی شیلی ترجیح داد نیمه دوم به الکسیس استراحت دهد. البته این اولین بار نیست که سامپائولی این دو بازیکن را در نوک پیکان هجومی تیم خود قرار داد و شیلی جام جهانی تابستان گذشته را، به خوبی با این زوج هجومی گذراند. این دو مهاجم از لحاظ سبک بازی به هم شباهت های زیادی دارند؛ با این وجود که الکسیس به صورت محسوس در سطح بالاتری قرار دارد و وارگاس امسال با کوئینز پارک رنجرز به دسته پایین تر انگلیس سقوط کرده.
گویا آرسنال قصد دارد که برخی از مشکلات و مسائل تیم را در بازار نقل و انتقالات حل کند و مشخص است که آن ها در رقابتی جدی برای قهرمانی لیگ برتر انگلستان به یک مهاجم تراز اول نیازمند هستند. سانچز می تواند با تئو ولکات و دنی ولبک زوج خط حمله توپچی ها را شرکت دهد؛ تاثیر دو مهاجم سریع می تواند برای دفاع حریف مشکل ساز باشد و تمام بازیکنان مذکور در پست وینگر نیز بازی می کنند.
این سیستم دفاع وسط حریف را مجبور به حرکت به دو گوش می کند و با ایجاد خلا در مرکز خط دفاعی اجازه ارسال پاس های خطرناک نهایی را به هافبک های خلاق آرسنال می دهد. اولیویه ژیرو برای عملی شدن این سیستم بازیکن پویایی نیست، البته نمی توان او را با وجود مشارکت عالی در بازی تیمی بی اعتبار کرد. در بازی بدون توپ، وینگر های آرسنال می توانند با سرعت مناسبی که دارند، تیم حریف را تحت فشار قرار دهند و باعث شوند که تغییر فاز دفاعی به هجومی در تیم آن ها به صورت مکرر انجام پذیرد. انرژی که آن ها دارند، باعث می شود بتوانند به دفاع های کناری در زمان برگشت و در دنبال کردن بازیکنان حریف یاری برسانند. لوئیز سوارز و دنیل استوریج نقش مشابهی را دو فصل قبل در لیورپول داشتند که با موفقیت این زوج هجومی همراه بود.
آرسن ونگر در سال های اخیر تیمش را با دو سیستم 3-3-4 و 1-3-2-4 به زمین فرستاده است و سیستم لوزی شکل خط میانی به تیمش اجازه می دهد که در عقب زمین کنترل داشته باشد و ضمنا در جلوتر از یک بازیکن شماره 10 بهره ببرد. مسوت اوزیل مانند آرتورو ویدال در شیلی می تواند پست هافبک هجومی را پوشش دهد با این تفاوت که اوزیل با کمی مکث تصمیم خود را عملی می کند و ویدال سریعا پاس را به داخل محوطه ارسال می کند. بازیکنان زیادی در آرسنال هستند که می توانند توپ را از میانه میدان به دفاع حریف برسانند و بهترین امثال آن ها رمزی، ویلشر و کازورلا هستند. همچنین توپچی ها از داشتن دفاع های کناری بهره می برند که علاوه بر فضا سازی قادر به خلق موقعیت نیز هستند. ونگر شاید در تاکتیک به انعطاف پذیری سامپائولی نباشد، ولی می تواند از موفقیت این سرمربی آرژانتینی با ساختن زوج هجومی همراه با الکسیس سانچز به نتایج مهمی دست یابد.