به گزارش خبرگزاری فارس، رقابتهای امسال گرندپریکس برزیل تا به مرحله برگزاری برسد، اما و اگرهای زیادی را به خود دید.
چند بار شهر محل برگزاری مسابقات تغییر کرد و برزیلیها به دلیل مشکلات مالی که با آن دست و پنجه نرم میکردند، چند روز یکبار تیمهای دعوتی به این رقابتها را تغییر میدادند.
گرچه صحبت از ژاپن و ویتنام بود اما نام ایران ابتدا در بین تیمهای دعوتشده نبود که با رایزنی عباس ترابیان و به واسطه عضویتش در هیاتامنای گرندپریکس تیم ایران نیز درنهایت به مسابقات دعوت شد.
تیمهایی که قطعا از نظر عنوان و موقعیت خیلی پایینتر از ایران بودند، خیلی زودتر از ما به این رقابتها دعوت شدند.
به هر شکل شادمان از اینکه امسال نیز توانستیم دعوتنامه گرندپریکس را دریافت کنیم، چندان به این توجه نداشتیم که مسابقات با حضور چه تیمهایی برگزار میشود و حضور در چنین میدانی تا چه اندازه میتواند برای فوتسال ایران مفید باشد، دیگر به این فکر نکردیم که آیا حضور در این رقابتها (با توجه به تیمهای شرکتکننده) ارزش این را دارد که لیگ برتر که اتفاقا وارد هفتههای حساس خود شده و برخلاف سالهای گذشته از سر تا ته جدولش همه مدعی هستند و میتوانند شگفتی خلق کنند، را تعطیل کرد.
برای این رقابتها تیمی انتخاب شد که البته انتقاد کارشناسان و مربیان را نیز به همراه داشت. در عین حال شکی هم نبود که کادرفنی میتواند 14 بازیکن را با خود به همراه ببرد و هر کسی دعوت میشد، به هر شکل انتقاداتی را به همراه داشت.
سرانجام تیم ملی عازم برزیل شد و پیش از آغاز بازیها دو بازی تدارکاتی با تیم باشگاهی برزیل و ویتنام داشت که به واسطه این دو بازی قاعدتا چیز زیادی به تیم اضافه نمیشد.
تیم ملی با کاستاریکا و گواتمالا که رقیب مطرحی برای ایران محسوب نمیشدند، همگروه شد و دو تیم را شکست داد.
شاید پیش از رویارویی با برزیل، مصاف جدی که بتواند عیار تیم را محک بزند، کلمبیا بود که شب گذشته برگزار شد و ایران نیز مغلوب این تیم شد تا این موضوع بیش از پیش مشخص شود که تیم ملی برای شرکت در این بازیها برنامه و هدف خاصی را پیگیری نمیکرد و فقط میخواستیم طبق روال سالهای گذشته صرفا در گرندپریکس حضور داشته باشیم چون نتوانستیم به حداقل اهداف مورد نظر نیز دست پیدا کنیم.
در جایی که راحت میشد فینالیست شد و شانس رویارویی با برزیل را پیدا کرد، از این مهم بازماندیم.
شاید تنها حُسن حضور در گرندپریکس، استفاده از بازیکنان جوان بود، اما جای خیلی از بازیکنان نیز در این لیست خالی بود.
البته این جوانان نیز سرانجام باید در جایی نتیجه این تجربهاندوزیها را نشان دهند.
صرفنظر از این نتیجه، اتفاقاتی که در چند سال اخیر در فوتسال رخ داد، حاشیهها، درگیریها، نتایج نه چندان قابلقبول و موارد ریز و درشت دیگر که همه در افول فوتسال تاثیر داشته، باز هم این سوال را ایجاد میکند که فوتسال جای چه کسی را تنگ کرده بود و خار چشم چه افرادی بود که اینطور از روزهای اقتدارش خارج شده و انگار همه تصمیمات درنهایت به منزوی شدن بیشتر این رشته در آسیا و جهان و دور شدن از روزهای خوبش منجر میشود.
اگر همین روال ادامه پیدا کند، در جامجهانی پیش رو نیز نمیتوان امید چندانی به کسب نتیجه داشت. تیم ایران که در جامجهانی 2008 برزیل، تا پای رسیدن به نیمهنهایی رسید و اگر کمی خوششانس بود، میتوانست خود را به جمع چهار تیم برتر جهان برساند، در رنکینگ فیفا در رده چهارمی قرار گرفت. بازیکنان و کادرفنیاش عناوین برتری جهان را به خود اختصاص میدادند و حریفان آسیایی برابر اقتدار ایران حرفی برای گفتن نداشتند، حالا در جام باشگاههای آسیا به مشکل میخورد و به فینال نمیرسد، در مسابقات قهرمانی آسیا مغلوب ژاپن میشود، به گرندپریکس دیرتر از سایر تیمها دعوت میشود و درنهایت در تورنمنتی که تنها 6 شرکتکننده دارد از رسیدن به فینال بازمیماند... اینها همه دورنمای خوب و امیدوارکنندهای را برای فوتسال ترسیم نمیکنند.
باید دید متولیان فوتسال و در راس آنها فدراسیون فوتبال در بازگشت تیم ملی از برزیل، چه برنامهای برای این تیم دارند که در المپیک 2016 به سادگی کار تیم بدون کسب نتیجه به پایان نرسد.
فوتسال از روزهای اوجش فاصله گرفته و اگر فکری اندیشیده و برنامهای تدوین نشود، رفتهرفته عنوانهای جهانی و آسیایی به رویایی دور و خاطرهای محو تبدیل خواهند شد.