کمی فکر و یک حساب سر انگشتی، ما را قانع میکند که هوادار باید هم با فوتبال و ورزشگاه قهر کند. ایاب و ذهاب، پول تهیه بلیت و البته مسیر دور و وقتی که هوادار باید صرف رسیدن به ورزشگاه کند واقعا ارزش دیدن بازی های بعضا بی کیفیت لیگ را دارد؟ به عنوان مثال هواداری که در تهران قصد رفتن و تماشای یک بازی فوتبال را داشته باشد، در خوشبینانه ترین حالت، باید 20000 تومان هزینه کند.
همین هزینه برای شهری مثل اهواز 10000 هزار تومان است. در تبریز و اصفهان نیز قضیه به همین شکل است. به خصوص تبریز که مسیر رسیدن به ورزشگاه یادگار امام در آن صعب العبور نیز هست. یا فولاد شهر اصفهان و جاده خطرناکی که چند کشته نیز در آن برجای مانده است.
در روزگاری که مردم برای رفع مشکلات روزمره خود باید هزینه گزافی را بپردازند، توقع ورزشگاه آمدن به دلایل مختلفی، توقع بی جایی است. خدا نکند بیماری گریبانگیر خانواده ای شود، وگرنه با این وضع اقتصادی و هزینه های هنگفت یک زندگی عادی، باید بیش از حد دیوانه فوتبال بود که برای تماشای آن به ورزشگاه رفت.
هوادار در سرما و گرما باید از هفت خوان رستم بگذرد تا خودش را به ورزشگاهی برساند که:
1. صندلی و چمن بیکیفیتی دارد
کافی است به امکانات ورزشگاه های اروپایی، یا حتی آسیایی توجه کنید. فرش سبز رنگی که ما به آن چمن میگوییم چشمها را مینوازد. سکوهای ورزشگاه به ترتیب قیمت بلیت شما ، درجه بندی میشود. از صندلی های راحت و مبل مانند گرفته تا پلاستیکی. در بسیاری از ورزشگاه ها دیگر چیزی به نام صندلی پلاستیکی نیز وجود ندارد. حال مقایسه کنید با صندلی های پلاستیکی ورزشگاه های وطنی. به هنگام ورود ابتدا باید با دستمال و آب صندلی انتخابی خود را تمیز کنید و سپس روی آن بنشینید. یعنی برخورد اولیه با هوادار و شانی که برای وی قائل میشوند همین صندلی کثیف و بی کیفیت است.
2. آب خوردن در آن به سختی یافت میشود
بردن آب معدنی به اکثر ورزشگاه های ایران ممنوع است. چرا که ممکن است ناخواسته دعوا شود و این بطری ها به سر و صورت سایر حضار برخورد کند. از طرفی نه آب خوردن درست و حسابی یافت میشود و نه مکان مناسبی برای آشامیدن آب تعبیه شده است. بعضا از تانکر نیز برای سیراب کردن هواداران استفاده میشود. یعنی نه صندلی مناسبی هست، نه چمن با کیفیتی و نه آب خوردنی.
3. حفاظت فیزیکی ورزشگاه با هواداران، برخورد بد و دور از شانی دارد
علاوه بر مراحل مختلف بازرسی بدنی، برای پیدا کردن بطری آب، فندک و... بارها با برخورد بد نیروی انتظامی و حفاظتی ورزشگاه نیز رو به رو شده ایم. خبرنگاران طرفداری، بارها به این مشکل برخورده اند. چه برسد به مردمی که برای تماشای بازی به ورزشگاه میآیند. نوازش و هدایت هواداران توسط این نیروهای خدمتگزار، بعضا به دلایلی همچون نشستن در ردیف اول، ماندن در ورزشگاه پس از اتمام بازی، زیاد بالا و پایین پریدن و ایستادن در راهرو های ورزشگاه، در دستور کار قرار میگیرد.
4. بازی ها بی کیفیت است
در سال های اخیر کمتر پیش آمده که بازی زیبایی در لیگ برتر مشاهده کنیم. تیم ها نتیجه گرا شده اند و بازی ها کم گل، سرد و کسل کننده از آب درمیآیند. هوادار، هرچقدر هم که عاشق تیمش باشد، منتظر دیدن یک بازی زیباست. نه دربی های صفر صفر مسلسلی و بازی های یک گله. چیزی که سالهاست در فوتبال ما باب شده است. برد با حداقل نتیجه.
5. دعواهای مدیریتی و فوتبالی بین باشگاه ها، دعوایست بس زرگری.
با عیان شدن و افزایش بی رویه رقم قراداهای بازیکنان و دیدن افرادی که یک روز در روزنامه ها به جان هم میافتند و یک روز یکدیگر را بهترین شخص در جایگاه خود میبینند، یکی از بزرگترین عوامل دافعه مردم از فوتبال است. چه برسد به ورزشگاه آمدن. تیترهای روزنامه ها و شکایت و داد و بیداد بر سر چه چیزی؟ پولش در جیب چه کسی میرود؟ هوادار؟ خیر. همین پاسخ کافی است تا تماشاگر فوتبال، دلزده از این هیاهوی پوچ، از رفتن به ورزشگاه صرف نظر کند.
*جواب قانع کننده است. پولی هزینه کنم، به ورزشگاه بروم، با شان من برخورد ناشایستی شود، آب خوردن نداشته باشم، مکان خوبی برای نشستن نباشد و بازی لذت بخشی نیز نبینم؛ ورزشگاه نه چمن درست و حسابی برای عرضه داشته باشد و نه بازی درخور توجهای؟ پول من در جیب چه کسی میرود؟ هزینه چه میشود؟ پس مرحمت فرموده و بیخیال من باشید.