همه ی ما به یاد داریم زمانی رو که یکی از وزاری این کشور در خاطره ای می گفت که در زمان های گذشته در قالب هیئت تجاری به ایران آمده بود و در آن سفر آرزو می کرده روزی مالزی نیز چون ایران درشاهراه توسعه قراربگیرد !
یادآوری این خاطره، و همچنین این خبر باورنکردنی که یک هواپیما توانست از مبدا مالزی به مقصد خودش برسد بدون اینکه در طول مسیر گم شود! بهانه ی خوبی به هیئت تحریریه ی ما داد تا در این پست، با هم نگاهی به امروز مالزی و جاذبه های گردشگری آن بیندازیم و ببینیم که چطور یک موز فروش یا همان ماهاتیر محمد، مالزی را در کمتر از 20 سال، مالزی کرد!سکانس اول: مالزی قبل از ماهاتیر محمدمهاتیر کوچکترین عضو خانواده 11 نفره ای بود که شغل معلمی پدرش، تکافوی برآوردن آرزوی پسرش مهاتیر جهت خریدن دوچرخه برای رفت وآمد به دبیرستان را نمیکرد. بنابراین مهاتیر جهت برآورده نمودن آرزویش، شروع به فروختن موز در خیابان بعد از اتمام اوقات مدرسه نمود.
درکشوری با مساحت 320000 کیلومتر مربع و جمعیتی بالغ بر 27 میلیون نفر واقع در جنوب غرب آسیا که شغل اکثر مردمانش کشاورزی در مزارع موز، آناناس وکائوچو و یا صید ماهی بوده و تا قبل از سال 1981 اکثراً در روستاها و جنگلها و در پائین ترین سطح امکانات زندگی میکردند و درآمد سرانه هر نفر، کمتر از 100 دلار بود و مناقشات و جنگهای مذهبی ناشی از وجود 18 دین و مذهب و نژاد، کشور را بشدت نا امن نموده بود خداوند شخصی را بعنوان هدیه برایشان فرستاد که کسی نبود به جزء mahadir bin mohamat یا همان مهاتیر محمد که تمام دنیا او را با این نام میشناسند و به او احترام میگذارند. ماهاتیر محمد کسی بود که مالزی امروز، به پایه ی نظریات و تلاش های وی شکل گرفت!
با هم ببینیم نتایج کار این بزرگ مرد مالزیایی را!
سکانس دوم: بیست سال بعد! مالزی یکی از توریستیترین کشورهای جنوب شرق آسیاست و در بین 10 کشور نخست صنعتی دنیا قرار گرفته. طی چند سال اخیر مالزی به یکی از مهمترین مقاصد توریستی دنیا تبدیل شده است.
آب و هوای شرجی و استوایی متفاوت با آب و هوای معمول کشورمان به مراکز تفریحی مالزی جاذبه بخشیده. به گزارش پورتال فراناز علاوه بر جاذبههای تفریحی، وجود فرهنگهای غنی آسیایی مانند مالایی، هندی و چینی بر این مطلب افزوده است. زبان رسمی این کشور مالایی است ولی انگلیسی به طور گسترده توسط مردم صحبت می شود.
برای اینکه به اهمیت ماهاتیر محمد و اندیشههایش برای اقتصادی همچون اقتصاد ایران پی ببریم، لازم است بدانیم که مالزی کشوری است با اکثریت مسلمان، کشوری که به شدت از تنوع قومی برخوردار است (با اقلیتهای قدرتمند چینی و هندی و اکثریت مالایی) و هم چنین کشوری است نفت خیز (که البته بیشتر نفت تولیدی در این کشور به مصرف داخلی میرسد و صادرات اندکی دارد). اینها همه شاخصهایی است که شباهتهای این کشور را با کشور ما نشان میدهد.
مضافا این که تا قبل از سال ۱۹۸۰ بیش از ۵۰درصد مردمان این کشور زیر خط فقر قرار داشتند (در حالی که بنابر آمار رسمی دولت مالزی، هم اکنون کمتر از ۴درصد مردم زیر خط فقر هستند. البته خود ماهاتیر محمد معتقد است توانسته است فقر را از ۷۰درصد به ۴درصد برساند)، جالبتر از همه این که دولت متحدی به نام مالزی تا قبل از سال ۱۹۶۳ وجود نداشته و از این سال دولت در این کشور شکل میگیرد و ایالتهای گوناگون تحت یک حکومت مرکزی ملی قرار میگیرند.
برای شناخت کاری که ماهاتیر محمد انجام داده است، ابتدا با زبان آمار و ارقام شاخصهای اقتصاد مالزی در قبل و پس از دوران نخست وزیری ماهاتیر محمد را بررسی میکنیم و سپس به نقش اندیشهها و سیاستهای وی در پیشرفت مالزی اشاره خواهیم داشت.از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۳ رشد اقتصادی مالزی بهطور متوسط حدود ۱۰درصد بوده، در حالی که تورم به طور متوسط تک رقمی بوده است.
هم چنین از سال ۲۰۰۰ تاکنون این کشور تورم متوسط کمتر از ۳درصد را تجربه کرده و تولید ناخالص داخلی این کشور از ۲۴ میلیارد دلار در ۱۹۸۰ به حدود ۲۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۵ رسیده است.
همچنین صادرات این کشور از ۱۴ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۰ به ۱۶۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۵ رسیده و هم اکنون مازاد صادراتی بیش از ۳۰ میلیارد دلاری دارد.
حال که پیشرفت چشم گیر مالزی مشخص و اهمیت ماهاتیر و نقشی که او برای مالزی بازی کرده است، برای کشوری همچون ما روشن گردید، باید بدانیم که ماهاتیر چه کرد؟ و چگونه مالزی را از میان فقیرترین کشورهای آسیایی به یکی از کشورهای تازه صنعتی شده (New Nics) تبدیل نمود؟ و این که کارهایی که او انجام داد، آیا از دست و زبان سیاستمداران ایرانی بر نمیآمد؟!
در ابتدا باید اذعان کرد که ماهاتیر محمد، اندیشهای بر ساختگرا در جهت توسعه دارد. یعنی معتقد است دولت میبایست نقشی فعال در توسعه کشور داشته باشد و از چیزی که خود وی نام آن را «حمایتگرایی سازنده» میگذارد، دفاع میکند.
در حالی که در مالزی به طور متوسط از ۴۸ تا ۲۸درصد مالیات از بخش خصوصی گرفته میشود، زمینههای فعالیت بخش خصوصی آن چنان فراهم شده که میزان سرمایهگذاری در این کشور رشد بسیار مناسبی دارد. همچنین بنا بر اظهارات ماهاتیر محمد، دولت در هیچ زمینهای که بخش خصوصی فعال است، وارد نمیشود و سرمایهگذاری نمیکند.
ماهاتیر محمد از مخالفان ملی کردن صنایع بود و اجازه نداد تا صنایع مالزی ملی شوند و این خدمت بسیار بزرگی بود که در بسیاری از کشورهای دیگر همتای مالزی صورت نپذیرفت. در دوران ماهاتیر محمد، حتی صنایع مادر همانند فرودگاهها، شرکتهای عمرانی عظیم دولتی، خطوط هوایی، شرکتهای آب و برق و بسیاری از شرکتهای کوچک دولتی خصوصی شدند.
اندیشه او به طور خلاصه تعامل نزدیک دولت و بخشخصوصی بود. این تعامل به مالاییها این توانایی را داد که تجارت خیلی راحت انجام بشود و سود آن نیز از طریق مالیات به دولت برگردد.
سیاست خارجی تحسینبرانگیز او هم در رشد اقتصادی این کشور بسیار موثر بود. وی در سالهایی که کشورهای توسعه نیافته عامل توسعه نیافتگیخود را به گردن عوامل خارجی میانداختند، راه تعامل با دنیا را برگزید و نشان داد که از مزیتهای تجارت خارجی استفاده کردن و در عین حال امتیازهایی به این کشورها دادن، بیشتر در جهت استقلال و البته رشد اقتصادی است و این تجربهای است که مالزی مبدع آن نبوده است، بلکه خود از بسیاری کشورهای دیگر این مهم را آموخت.
این اندیشه تعامل با دنیا تا بدان حد در ذهن ماهاتیر قوی بود که وی زبان اصلی دانشگاهها و مراکز علمی و حتی بسیاری از مدارس را به انگلیسی تغییر داد. همچنین به جای محکوم کردن شرکتهای چند ملیتی، با یادآوری نقش این شرکتها در افزایش اشتغال و انباشت تکنولوژی در این کشور، با ایجاد محیطی امن و آرام، شرایطی را ایجاد کرد که در دوران حضور وی سیل شرکتهای چند ملیتی به درون اقتصاد مالزی وارد شدند و به سرمایهگذاری پرداختند. این امر تا آنجا گسترده شد که حدود ۶۰درصد سهام شرکتهای ثبت شده را به خارجیها واگذار کردند و کارهایی را در جهت رشد اقتصادی انجام دادند که در غیر این صورت امکان انجام آن را نداشتند. جالبتر از همه اینکه از ۲۷ میلیون جمعیت مالزی حدود دو میلیون نفر آن را کارگران خارجی تشکیل میدهند.
ماهاتیر محمد در یک سخنرانی گفته است: «ما به جای استراتژی جایگزینی واردات، استراتژی توسعه صادرات را پی گرفتیم و اجازه دادیم خارجیها با تکنولوژی خود، کشور ما را صنعتی کنند. در حالی که اگر خودمان میخواستیم هر یک از این تکنولوژیها را بسازیم، ۳۰ تا ۴۰ سال طول میکشید.» (استراتژی جایگزینی واردات، سیاستی است که در دهههای ۶۰ و ۷۰ مورد تاکید برخی اقتصاددانان با نگرش دولتی قرار داشت که طی آن کشورها با بستن درهایشان به سوی دنیای خارج سعی میکردند تا خودشان کالاهای وارداتی خودشان را تولید کنند و اصطلاحا به خودکفایی برسند! شایان ذکر است کشورهایی که از این سیاست پیروی کردند، دچار مصیبتهای اقتصادی فراوانی شدند و وادار به عوض کردن این استراتژی شدند. همچنین استراتژی توسعه صادرات، استراتژی رقیب این سیاست بود که به باز کردن درهای کشور به روی تجارت خارجی و همچنین به استفاده از دستاوردهای کشورهای صنعتی و توسعه صادرات کشور حکم میداد).
ماهاتیر در سخنرانی مشهور خود در سال ۲۰۰۵ در ایران، جملهای را بیان کرده است که شایسته نتیجه گیری این مقاله است، وی گفت: «ایران یکی از پیشگامان تمدن بوده است که مالزی در مقایسه با آن هیچ است، اما ما توانستیم (با اندیشه درست) بسیار سریع پیشرفت کنیم.» آری مالزی توانست و ما نتوانستیم. اما نباید از یاد برد کاری که ماهاتیر انجام داد، کار بزرگی بود، اما نه آن قدر بزرگ که از پس معمولی ترین آدمها برنیاید! تنها کاری که وی انجام داد، این بود که در یک کلام به علم اقتصاد، اعتماد کرد. کاری که ما نکردیم! و هنوز هم تکلیف خود را با این مساله درسطوح اجرایی روشن نکردهایم