در زندگی زخمهایی هست كه مثل خوره در انزوا روح را اهسته می خورد و می تراشد.
این دردها را نمی شود به كسی اظهار كرد چون عموما عادت دارند كه این دردهای باورنكردنی را جزو اتفاقات و پیش امدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر كسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می كنند ان را با لبخند شكاك و تمسخرامیز تلقی كنند.
زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پبدا نكرده و تنها داروی فراموشی توسط شراب و خواب مصنوعی به وسیله ی افیون و مواد مخدره است ولی افسوس كه تاثیر این گونه داروها موقت است و پس از مدتی به جای تسكین بر شدت درد می افزایند
آخرین حضور 8 ماه 6 روز قبل
عضویت از 6 سال 7 ماه قبل