طرفداری – پیش از جام جهانی گذشته بود که مطلبی تحت عنوانِ « وقتی گوچی تکثیر نمی شود » را در یکی از روزنامه های کشورمان منتشر کردم.
در آن بازه زمانی به جز قوچان نژاد که آن هم محصولِ فوتبال ایران نبود، مهاجم شش دانگِ دیگری نداشتیم، اما حالا اوضاع متفاوت از گذشته شده است.
در حال حاضر کی روش گزینه های متعددی در پست مهاجم هدف دارد و چالشی سخت اما شیرین برای انتخاب در این پست خواهد داشت. در ادامه این مطلب مقایسه ای بین مواردِ عنوان شده در آن مقاله و فوتبالِ امروز کشورمان خواهیم داشت.
در سال 02-2001، شاهد تغییر بزرگی در پست مهاجم هدف بودیم که در به وجود آمدن این تغییرات فرگوسن و کارلوس کی روش نقش پررنگی داشتند. با این تفاسیر تغییر کیفیت مهاجمان فوتبال کشورمان با حضور کی روش در رأس کادرفنی، امری قابل انتظار بود.
پیش از هر چیز، برای داشتن مهاجمان مرکزی مدرن، ضروری است این کار به طور سیستماتیک از تیم های پایه آغاز شود. در آن زمان این کار کمتر به طور سازمان یافته در تیم های ملی پایه مشاهده می شد اما با حضور مربیانی همچون اکبر محمدی، شاهد تغییرات بزرگی در این زمینه بودیم. در همان سال ها اکبر محمدی ها در تیم های مختلف این تغییر روند را به خوبی پیاده کردند و خیلی از بازیکنان حاضر در تیم های آن دوران، اکنون به ستاره های ملی تبدیل شده اند که در پست مهاجم نیز این بازیکنان حضور دارند.
مسلما تفاوت زیادی میان بازی با تعداد مهاجمانِ مختلف وجود دارد و برای تربیت مهاجمان هدفِ این چنینی، باید این پروسه از پایه ها آغاز می شد که این اتفاق تا حدود زیادی رخ داد، هر چند با تأخیر فراوانِ 13،14 ساله!
توان جسمانی و نیازهای فیزیکی یکی دیگر از موارد قابل توجه در آن زمان بود. بازیکنمان توانایی حضور شش دانگ به عنوانِ یک مهاجمِ مرکزی را نداشتند. برای بهبود این مسئله جدا از موارد پایه ای، تمریناتِ با کیفیت امری تعیین کننده است که در این سال ها شاهد پیشرفت در این خصوص بوده ایم، هر چند باز هم تا رسیدن به قله راه زیادی باقیست.
سرعت در سطوح مختلف نیز یکی دیگر از چالش های موجود بود و این قضیه زمانی بحرانی تر می شد که باید در کنارِ سرعتِ مناسب، توانایی حضور موثر در نبرد های هوایی نیز وجود می داشت. تلفیقِ خصوصیات تکنیکی و فیزیکی یکی از ایرادات آن زمان بود ولی حالا مهاجمانی داریم که در کنار خصوصیات فیزیکی موثر به مانند قدرت دوندگی بالا و نبرد های هوایی موثر، از تکنیک قابل قبولی نیز برخوردارند.
ضرورتِ استفاده بهینه از هر دو پا، جایگیری های موثر، اضافه شدن به خط هافبک، عملِ مارک کردن، حضور فعال در پرس های تیمی و گروهی و قدرت تمام کنندگی بالا، همگی از ضعف های آن دوران بود که امروزه تا حدود زیادی برطرف شده است.
مسلما حضور کارلوس کی روش به عنوان یکی از کسانی که در تغییرات به وجود آمده در این پست روی فوتبال جهان تأثیرات بزرگی داشته، غنیمتی برای فوتبال کشورمان بوده است. بهبود کیفیت تمرینات تیم های باشگاهی کشورمان، حضور مربیان با کیفیت در امر بازیکن سازی (هر چند به صورت سازماندهی نشده)، انتقال نسبتا به موقع بازیکنانمان به تیم های اروپایی و ... از دلایل اصلی تبدیل این نقطه ضعف، به قوت بوده است.