فینال سال 2018 چمپیونز لیگ بین دو تیم لیورپول و رئال مادرید برگزار خواهد شد.
این یادداشت دو روایت از شرایط این دو تیم و طرفدارانشان است.
__________________________________
بخش اول
لیورپول سال هاست قهرمان لیگ برتر نشده،رئال هم در این ده سال دوبار قهرمان لیگ اسپانیا شده و این یعنی این دو تیم در لیگ کشورهای خودشان قدرت مطلق نیستند.
بایرن مونیخ و یوونتوس این گونه نیستند،این ها اگر قهرمان چمپیونز لیگ شوند احتمالا در آن سال صاحب چندگانه میشوند و طرفدارانشان به بردن بدون استرس لیگ داخلی کرده اند اما فرض کنید برای هواداران یونتوس بردن لیگ قهرمانان با بوفون چقدر لذت بخش است.
به عنوان طرفدار مطلق رئال که بعد از حدود دوازده چهارده سال سه بار قهرمانی چمپیونز لیگ را دیده و چهارمی هم چندان دور از دسترس نمیبینم برای من ارائه یک بازی مقتدرانه و کسب لیگ در کنار لیگ قهرمانان ارزش بالاتری دارد.
با این توضیحات میخواهم به نسبی بودن ارزش ها برسم،علی رغم ارزش بالای چمپیونز لیگ آیا بردن یک لیگ با تعداد زیاد بازی ها مهم تر است یا کسب عنوان قهرمانی اروپا با وجود ارائه عملکرد متوسط تیم ها در لیگ؟
من همچنان دومی را ترجیح میدهم با اینکه بالاتر از ایده آل خودم نوشته ام.
شما چطور فکر میکنید؟
آیا می توان با توجه به سبک بازی مهیج منچسترسیتی و اقتدار این تیم در بازی های این فصل جزیره لیورپول را تیم بهتری دانست؟ یا حتا می توان گفت لیورپول نسبت به منچستر یونایتد تیم بهتری است؟(با توجه به اینکه منچستر در لیگ لیورپول را شکست داده و در جدول هم شرایط بهتری دارد)
در حال حاضر هیچ تیمی در اروپا مانند بارسلونای گواردیولا که در یک فصل تمام جام ها را کسب کرد وجود ندارد،آیا می توان در پایان این فصل از یک تیم مشخص به عنوان بهترین تیم اروپا نام برد؟
به عقیده من وجود این تزلزل در تیم های حال حاضر اروپا میتواند به جذابیت و غیر قابل پیش بینی بودن فوتبال بیفزاید،اما صادقانه هرچقدر هم عاشق فوتبال باشید میتوانید وجود جذابیت در رقابت تیم های کلاس یک فوتبال اروپا را به قهرمانی های چندگانه تیم خود ترجیح دهید؟
بخش دوم
لیورپول و رئال در فینال چمپیونز لیگ و قهرمانی بارسلونا و منچستر سیتی در لیگ های داخلی باعث ایجاد تمام سوالات بالا میشوند اما فینال امسال از جنس فینال های نوستالژیک و جذاب اروپاست.برخورد یک تفکر و سبک بازی با تفکر ضد سبک زیدان میتواند چالش بزرگی برای کلوپ باشد که چطور بازی مورد نظرش را در مقابل بازیکنان و زیدانی پیاده کند که برای هر بازی برنامه ای جداگانه دارد.
وقتی چالش کلوپ جدی تر میشود که دیدیم چگونه رم دوست داشتنی ایتالیا فقط چند دقیقه بیشتر از نود دقیقه برای بردن بازی احتیاج داشت.و دیدیم چگونه محمد صلاح در بازی برگشت عملا در مقابل تیم سابقش کاری پیش نبرد.
رئال هم هرچند در فینال بازی میکند اما در مرحله گروهی در مقابل تاتنهام به مشکل خورد.
در مقابل پی اس جی هم با وجود اینکه پاریس به شدت فاقد شخصیت صعود و درگیر مصدومیت نیمار بود به خوبی پیروز شد اما به هر شکل در برنابئو در مقابل یوونتوس و بایرن بوی حذف شدن را مدام حس میکرد.
از سوی دیگر همین تجربه برخورد با تاتنهام،پاریس،یووه و بایرن به رئال درس های زیادی آموخته که به همراه تجربه دو فینال اخیر لیگ قهرمانان کاملا باعث خواهند شد که رئال در فینال غافلگیر نشود اما لیورپول فشار زیادی را باید در مقابل اولین حریف جدی غیر انگلیسی اش که بردن چمپیونز لیگ را خوب بلد است تحمل کند.
بعد از تمام این ها می رسیم به فاکتور اجتناب ناپذیر فوتبال،اتفاقات دراماتیک که همیشه این دو تیم با آن ها روبرو شده اند.
از گل دقایق پایانی راموس گرفته تا سر خوردن جام و جرارد در آن بازی معروف پایانی لیورپول در لیگ جزیره.
برای بازی این دو تیم فارغ از تمام پیش بینی های فنی و آماری باید در انتظار اتفاقاتی باشیم که فینال کیف را به یک فینال به یاد ماندنی تبدیل کنند.