در ادامه
تحلیل گلها و پاس گلهای ستاره 24 ساله فوتبال کشورمان، به بررسی بخش آخر مهارتهای گلزنی و گلسازی جهانبخش یعنی 17 صحنه آخر، میپردازیم، با این تفاوت که در پایان مطلب، نتیجه گیری مرکب از نکات کیفی و کمی، در مورد علیرضا خواهیم داشت:
17- گل اول جهانبخش به توئنته:
نکتهای قابل پیش بینی که البته علیرضا پیش بینی نکرد و با چاشنی شانس، از خراب کردن پنالتی گریخت! نکتهای به نام پیش بینی استایل و جهت پنالتیها و آنالیز نحوه زدن این ضربات، از سوی دروازهبانان حریف. در این گونه موارد بازیکن سه راه حل دارد، یا به فیک بدنی ( گول زدن گلر با حرکت بدن) اقدام کند، یا استایل جایگزینی را تمرین کند ( بجز فیک) و یا در همان حالت اولیه به زاویه دار تر کردن ضربات بپردازد که جهانبخش در این پنالتی، هیچ کدام از سه کار را انجام نداد اما با شیرجه نچندان حرفهای گلر توئنته، موفق به گلزنی شد.
18- پاس گل جهانبخش مقابل توئنته:
یک نکته تکراری که البته ارزش بارها تکرار را دارد! بیایید از این زاویه به صحنه پاس گل نگاه کنیم که اگر یک وینگر راست پای غیرکلاسیک، در چنین شرایطی صاحب توپ میشد، انتخابش چه بود؟ پیش بینی انتخاب، آن چنان هم سخت نیست، یا به هافبک جلو زن میانی در گوشه محوطه پاس میداد ( انتخابی کم ریسک و برای کم کردن بار مسئولیت) ، یا توپ را به عرض میآورد و اقدام به شوتزنی یا سانتر کور میکرد و یا نهایتا با ایجاد استایل دفاعی و حفظ توپ، منتظر حضور فولبک و پاس دادن به او میشد ( چیزی که به شدت در ایران مرسوم است)، البته که ما فرض پاس عقب را نادیده میگیریم. با وجود تمامی این انتخابها، جهانبخش، با سر بالا و خونسردی مثال زدنی، باز هم نقش وینگر بازیساز ( پست ده کاذب، به محل قرار گیری پست ده آلکمار توچه کنید - دقیقا پست جهانبخش) را ایفا میکند و پاس عمقی رو به جلویی را از میان لایه دفاعی دوگانه توئنته ارسال و زمینه ساز گل دوم تیمش میشود.
19- گل جهانبخش به ان ای سی:
داشتن یگ وینگر شوتزن، برای هر تیمی یک نعمت است، اما داشتن یک وینگر باهوش، از آن هم بهتر است! این که جهانبخش در تمام مدتی که مهاجم و هافبک تیمش توپ را در اختیار دارند، به کناره یا وسط فرار نمیکند را مطمئنا با توجه به توضیحات قبلی که، در مورد وینگر کلاسیک بودن جهانبخش دادهایم، ریشه یابی کردهاید، اما بیایید توضیح گل را ساده تر کنیم. در نگاه اول، بیننده که طبیعتا دید بهتری از بازیکن داخل زمین دارد، از عدم نفوذ عمقی جهانبخش از سمت راست، متعجب میشود، اما کمی با دقت بیشتر به آرایش لایه آخر خط دفاعی حریف توجه کنید! به نکتهای جالب میرسید، پیش بینی ان ای سی از عرض دادن آلکمار به توپ و استفاده از عمق، چیزی که باعث میشود مدافعان این تیم به جای پرس رو به جلو، لایه دفاعی را عرضی به سمت راست هدایت کنند که در صورت فرار جهانبخش به راست، مطمئنا پاس مهاجم نوک توسط فولبک چپ ان ای سی، دفع میشد؛ از تمام این نکات که بگذریم، به پارامتری به نام کیفیت خواهیم رسید، چیزی که در شوت جهانبخش قابل مشاهده است، شاید تنها حالت ممکن برای گل شدن توپ!
20- گل و پاس منجر به گل جهانبخش مقابل اکسلسر:
حتی اگر جزو 5 وینگر برتر دنیا هم باشید، گاهی اوقات به راحتی مهار میشوید، جادویی به نام آنالیز. درست است که در صحنه اول، گل به اسم گلر اکسلسر ثبت شده است اما بگذارید تحلیلی کوتاه از این پاس گل داشته باشیم؛ مدافعین اکسلسر، نقشه محبوب جهانبخش یعنی کاتبک را شناسایی و پشت محوطه را کاملا پوشش دادهاند اما این باعث آزادی جهانبخش در دادن پاس عرضی میشود، در واقع در این صحنه، جهانبخش پاس گل داد آن هم زمانی که با شناسایی نقشه مواجه شد و دچار دستپاچگی نشد! البته از نقش تایمینگ مناسب علیرضا در شروع استارت انفجاری برای به وسط زدن نیز، نمیتوان غافل شد، توانایی برای عبور از لایههای چندگانه موسوم به دفاع اتوبوسی.
بر خلاف صحنه قبل، تحلیل صحنه گل بسیار ساده است، توانایی به اسم تنظیم شروع فرار در عمق ( رسیدن به توپ و قرار نداشتن در آفساید) و شجاعت یک وینگر برای زدن به وسط به جای به کناره رفتن، نکتهای که بر پایه آن، میتوان جهانبخش را حتی در پست 9 تصور کرد!
21- پاس گل جهانبخش مقابل خرونیخن:
تنوع در خط حمله، چیزی است که معمولا به عهده پست ده تیم است اما در این صحنه، جهانبخش این نقش را ایفا میکند! شاید به دلیل مهار محتمل نقشه اول علیرضا یعنی کاتبک. قبل از پاس هافبک میانی جلو زن، جهانبخش میتوانست به عمق فرار کند اما بر خلاف دفعات قبل این کار را نکرد و در صحنه گل هم ، به جای کاتبک، از پاس عرضی استفاده کرد. این غیرقابل پیش بینی بودن، فاکتوری است که جهانبخش باید بیشتر از لحاظ فردی روی آن متمرکز شود ، هر چند نقش اصلی را در پلن های بعدی وینگر، سرمربی تیم دارد.
22- گل جهانبخش به خرونیخن:
روش گلزنی که جهانبخش در صورت تمرکز روی آن، میتواند انتظار بازدهی بالاتری را نسبت به روشهای کم مهارت تر دیگرش داشته باشد، گلزنی با ضربات سر آن هم در تیر نزدیک و روی سانترهای تیز که قاعدتا نسبت به سانترهای ارسالی به تیر دو، مهارت و پرش کمتری را نیاز دارد. این دومین باری بود که جهانبخش در طول فصل، از این پلن پرامتیاز استفاده کرد، پلن قطع توپ در تیر یک یا بین تیر یک و دو.
23- پاس گل جهانبخش مقابل دن هاگ:
یک عملکرد کامل و فوق العاده از علیرضا جهانبخش! تلفیقی از بازیخوانی، تسلط بر توپ، هوش هندسی، سرعت بالا و انتخاب درست در پاس کلیدی. با آگاهی از تله آفسایدگیری الکمار در سمت راست، جهانبخش به خوبی به جای ایجاد آرایش خطی با فولبک برای دفاع، به یکی از دو نوک پرس تیمش در صورت دفع توپ تبدیل میشود، نوکی که مرتبا باید بین نوک حقیقی پرس( مهاجم آلکمار) و لایه جلویی خط هافبک، در حال تحرک باشد، توانایی به اسم بازیخوانی! حالا صحنه فرار. باز هم تایمینگ درست در استارت انفجاری، تسلط بر توپ در جلو انداختن درست و نهایتا انتخاب درست! اکثر وینگرها در چنین صحنهای، در ضرب ما قبل آخر جهانبخش، اقدام به سانتر کور میکردند، اما تمایل همیشگی علیرضا به نزدیکی به محوطه جریمه، مانع این کار شد. حالا اما شاهکار آخر، انتخاب درست و هوش هندسی بالا! به سه لایه دفاعی پیش روی جهانبخش، هنگام دادن پاس توجه کنید، تنها انتخاب های ممکن، همین پاس یا کاتبک هستند که کاتبک پاس کم ریسک تری به نظر میرسد اما قضیه چیز دیگری است، به جای انتخاب نقشه کم ریسک تر برای بازیکنی با مهارت کمتر برای اجرای پلن، همواره بهتر است نقشه ریسکی تر اما با بازیکنی با مهارت بیشتر برای اجرای پلن را انتخاب کنید، نکتهای بسیار ساده اما بسیار ریز و مهم!
24- گل جهانبخش به دن هاگ:
یک گل کاملا تاکتیکی، قبل از صحنه گل، نوک آلکمار و جهانبخش، ایجاد حفره توسط مهاجم برای جهانبخش را هماهنگ میکنند، در واقع جهانبخش این گل را در درجه اول به هماهنگی با مهاجم نوک و در درجه دوم به چارچوب شناسی خود، مدیون است.
25- پاس گل جهانبخش مقابل آیندهوون:
پاس گلی سرشار از نبوغ و باز هم با تکیه بر هوش هندسی! حتما بارها و بارها فریمهایی از قبل و بعد پاس گلهای حرفهای دیده اید، در صحنه قبل از پاس مهاجمی دیده نمی شود، و در صحنه پاس، ناگهان ظاهر میشود، فریم هایی که بخوبی هوش هندسی پاس دهنده را مشخص میکند. این پاس جهانبخش نیز در مقیاس و سطح پایینتر می تواند در زمره این پاس ها قرار گیرد که البته با تمرین بیشتر، مطمئنا به راحتی به پاس های حرفه ای تری تبدیل خواهند شد.
26- گل جهانبخش به هراکلس:
تمام چیزی که از یک وینگر میخواهید، توانایی چرخش و فریب دادن مدافع حریف و یک پای غیرتخصصی هنرمند، چیزی که جهانبخش هر جه قدر که به پایان فصل نزدیکتر شد، توانایی بیشتری در آن، از خود نشان داد. نکتهای که به راحتی بیرحم بودن آمارهای عددی را نشان میدهد. جهانبخش تنها در 6 درصد بازی ها، نقش وینگر چپ را داشته اما به وضوح میبینیم که خیلی خوب میتواند با پای چپ شوتزنی کند.
27- پاس گل جهانبخش مقابل ویتسه:
بهترین نمایش فصل برای نشان دادن نبوغ علیرضا! تنها به به لحظه ارسال پاس دقت کنید، سه لایه متوالی دفاعی و اما کاری که علیرضا انجام داد، دقیقا چیزی بود که مهاجم به آن نیاز داشت! یک پاس کات دار برای بریدن هر سه لایه و البته با تایمینگ مناسب برای فرار از آفساید.باز هم هوش هندسی!
28- گل اول جهانبخش به ویتسه:
باز هم تمایل جهانبخش به فرار از راست به وسط، این بار اما انتخاب پست ده، نوک هدف تیمش است. به لحظه زدن ضربه توسط مهاجم نوک آلکمار توجه کنید، جهانبخش به جای ماندن در تله آفساید، به درستی به عقب میآید تا هم در آفساید نباشد و هم برای استفاده از ریباند، آماده باشد. عملکرد جهانبخش در زدن ضربه، نکتهای تکراری اما جالب است. با وجود سر خوردن، به جای عملکرد هیجانی، با مکثی کوتاه، ضربهای نچندان محکم اما دقیق میزند، چیزی که از آن ، به عنوان بلوغ یک بازیکن یاد میشود.
29- گل دوم جهانبخش به ویتسه:
باز هم اثبات تبحر جهانبخش برای بازی در پست 9. ترکیبی از تایمینگ درست برای فرار ( آفساید)، سرعت بالا و انتخاب درست در ضربه نهایی، آلکمار را به گلی دیگر رساند. شما از یک مهاجم نوک ( البته نه صرفا نوک) چیز بیشتری میخواهید؟ شاید تنها راه ممکن برای گل شدن این توپ، ضربه چیپ جهانبخش بود، کاری که جهانبخش بخوبی انجام داد.
30- گل سوم جهانبخش مقابل ویتسه:
اشتباه نکنید، جهانبخش در این بازی هم در پست وینگر راست قرار داشت، اما سبک و موقعیت گلی که زد، کاملا منطبق با خصوصیات یک نوک غیرکلاسیک یا یک پست ده است. اثباتی دیگر بر انعطاف پذیری جهانبخش در ایفای نقش در پست های 9 و 10، علاوه بر وینگر!
31- گل اول جهانبخش به زووله:
همان چیزی که قبلا به آن اشاره کرده بودیم، نکتهای امیدوارکننده در تقویت تسلط جهانبخش روی پای چپ با نزدیکتر شدن به پایان فصل، که دلیل دیگری بر توانایی جهانبخش در بازی در در وینگر چپ و راست است. جدای این نکته، در این گل، فیک بدن زیبای جهانبخش برای یک اورلب غیر حقیقی، چیزی است که بیش از همه، توجه بیننده را جلب میکند.
32- گل دوم جهانبخش به زووله:
گلی کمتر قابل پیش بینی از علیرضا. در بازیهای قبل، کمتر دیده بودیم که جهانبخش هنگام ارسال از جناح مخالف، در تیر 2 حاضر باشد، عموما موقعیت جهانبخش، پشت محوطه و آماده برای کاتبک یا آماده فرار از تیر نزدیک برای قطع توپ بود. شاید این قرارگیری مشابه با عملکرد مهاجم نوک، بدلیل نیاز جهانبخش به گلزنی برای تصاحب عنوان آقای گلی لیگ هلند باشد. هر چه که هست، باز هم نمیتوان از تایمینگ جهانبخش در فرار گذشت.
33- گل سوم جهانبخش به زووله:
یک الگوریتم تکراری از ایفای نقش پست ده یا نوک غیرکلاسیک با چاشنی توانایی بالا در شوتزنی از پشت محوطه جریمه.
نتایج:
1- 22 درصد گلهای جهانبخش از بیرون محوطه و 78 درصد بقیه از داخل محوطه، به ثمر رسیدهاند.
2- تنها 18 درصد گلهای جهانبخش، پنالتی بودهاند(4) که از این تعداد، 2 پنالتی به خلاف جهت حرکت گلر، 1 پنالتی موافق جهت حرکت گلر و زاویه دار و یک پنالتی بصورت غیرحرفهای ( موافق و بدون زاویه ) زده شده است، آماری که بخوبی نشان دهنده نیاز برای تمرین بیشتر است.
3- تنها 9 درصد از گل های جهانبخش با ضربه سر به ثمر رسیده که هر دوی این گلها، روی قطع توپهای تیز در تیر یک بودهاند، شاید دلیلی بر توانایی متوسط جهانبخش برای پرش در توپ های بلند در تیر 2.
مثالی از این نوع قطع توپ از یک وینگر راست را، اینجا میتوانید ببینید ( فلورینت تایووین وینگر راست گلزن و البته چپ پای مارسی)
4- تنها 9 درصد گلهای جهانبخش با پای چپ به ثمر رسیده است که هر دو گل از خارج محوطه بوده است. چیزی که بر پایه آن میتوان ادعا کرد جهانبخش، میتواند یک وینگر دو پای کلاسیک باشد. سهم گلهای با پای راست، 81درصد است ( 17 گل) که جز سه بار، بقیه گلها از داخل محوطه به ثمر رسیده است( 4 پنالتی، 5 بار فرار، 2 بار استفاده از پلن جایگزین، 1 بار نقشه هماهنگ شده،1 بار کاتبک و یک بار ایفای نقش نوک حقیقی)
5- در 80 درصد فرارهای جهانبخش ( 4 از 5) ، حرکت از کناره به وسط بوده است، چیزی که میتوان برای سبک وینگر- مهاجم بودن جهانبخش، به آن استناد کرد.
6- جهانبخش به طور متوسط، در هر بازی 2.5 تکل داشته است، آماری که متوسط به شمار میآید، با بررسی سبک گلها و پاس گلهای جهانبخش، به راحتی میتوان نتیجه گرفت که بهترین انتخابهای ممکن برای علیرضا، لیگ آلمان، اسپانیا و دو تیم بخصوص ناپولی در ایتالیا و آرسنال در انگلیس است. البته شرط اول در این انتخابها، بازی مستمر است، چیزی که جهانبخش برای ارتقای مهارتهای ذکرشده در متن به آن نیاز دارد. دلیل بهتر بودن این گزینهها، صرفا منطبق تر بودن با تواناییهای جهانبخش است، وینگری که در پرس متوسط ( در این مورد خاص، با بازی در ناپولی به راحتی تجربه کسب خواهد کرد) ، در گلسازی و گلزنی و ایفای نقش های متعدد و کارهای ترکیبی عالی و بطور خلاصه، یک وینگر کلاسیک دو پای عمدتا گلساز است.
7- جهانبخش مقابل 11تیم از 17 تیم لیگ هلند، گلزنی کرده است ( 16 بازی) که آلکمار در 15 بازی از این 16 بازی، شکست نخورده است!
8- تمام 12 پاس گل جهانبخش با پای راست بوده که در 75 درصد این پاس ها، نقش هوش هندسی سرشار جهانبخش و50 درصد پاس های عمقی، دیده میشود.
9- یک سوم پاس گل های جهانبخش، روی پلن کات بک بوده است.