"نوشته ای از دوست خوبمون alone in the dark برای وبسایت هواداران رم در ایران www.asroma27.com "
مربوط به قبل از بازی برگشت با لیورپول
بازگشت روياگونه ي رم در جدال مقابل بارسلوناي شكست ناپذير فقط يك صعود ديوانه وار به مرحله نيمه نهايي نبود، اين بازگشت تماشايي يك ذهنيت جديد را در باشگاه رم به وجود آورد: ذهنيت برگشت و تسليم نشدن تا آخرين قطره خون.
براي باشگاه رم جدال خاطره انگيز با بارسلونا يك مرجع براي باورِ به برگشت و اميد شده است. پيش از برگزاري اين ديدار ديفرانچسكو در نشست مطبوعاتي خود از باورش به رخ دادن معجزه گفت. صحبت از معجزه و رخدادي ماوراي نرمال هاي انساني زماني اتفاق مي افتد كه باور كافي به نيروي در دسترس نيست؛ در واقع طالبِ معجزه خواهان نيرويي فراتر از توانايي موجود خويش است تا به كمك آن اوضاع تغيير كند. اينك اوزه بيو ديفرانچسكو در كمتر از دو هفته معجزه را تبديل به شانس، اميد، انگيزه و باور كرده است. آن اتفاقي كه تا دو هفته قبل نيازمند رخداد معجزه بود اينك تبديل به يك ذهنيت شده است. بازگشت و كامبك در مقابل ليورپول رخ بدهد يا نه مهم نيست؛ نكته مهم اين است كه اين اتفاق ديگر براي رمي ها معجزه محسوب نمي شود؛ يك شانس است، حتي اگر ناچيز باشد هم مهم نيست، مهم اين است كه رمي ها آن را در حوزه توانايي خود مي دانند و شانس خود براي آن امتحان مي كنند. اگر بخواهيم به تاريخ رم نگاهي كنيم حداكثر چند بازگشت ناقص خواهيم يافت. شايد فينال كوپا ايتاليا مقابل تورينو مهمترين آن باشد. واقعيتش اين است رم از برگرداندن نتيجه مقابل ليون و لاتزيو هم ناكام مي ماند اما اينك آماده مي شود تا براي سومين بار شانس خود را برايش امتحان كند. واقعا در اينجا چيزي تغيير كرده است…
اين روزها بزرگ و كوچك در باشگاه رم از تكرار بازگشت در مقابل تيم انگليسي مي گويند اما يادتان مي آيد وقتي ديفرانچسكو در يك چهارم از معجزه گفت تقريبا تنها بود؟ يا حتي بعد اولين گل تيمش پس از كابوس پنج گله حريف تنها كسي بود كه با مشت هاي گره زده فرياد مي زد؟ آه بنظرم بايد مي رفت و روي نيمكت لم ميداد و براي آن گل نهايتا سري تكان ميداد… اما صداي فريادها و كوبيدن دستهايش بهم حتي آنفليد و مربي پرهيجانش را نيز وادار به سكوت كرد. براي ده دقيقه تصوير محبوب كارگردان انگليسي جنب و جوش هاي نه مربي خودي كه مربي ميهمان شد…چيزي كه پيشتر وارونه بود… بي جهت نبود كه گل دوم نيز از راه رسيد. راستي بازي برگشت هم بود…. فكر ميكنم وقتي او از معجزه بازگشت مقابل بارسلونا گفت حتي در داخل باشگاه نيز بايد عده اي به آن حرف پوزخند زده باشند اما اكنون تمام باشگاه با او همصدا شده اند؛ حتي ستون نويس هاي روزنامه هاي ايتاليايي كه پيش تر سخن گفتن از برگشت مقابل بارسلونا را قدغن كرده بودند اين بار باورمندتر از قبل قلم مي زنند. شگفت انگيز است كه مربي رم يك ذهنيت را تبديل به واقعيت كرد و آن براي تمام فوتبال ايتاليا الهام بخش شد. گزافه گويي نكرده ايم اگر بگوييم اين بازگشت رم بود كه عزم توريني ها را براي رقم زدن نسخه اي مشابه در مقابل ديگر غول اسپانيايي جزم تر كرد. گوشه هايي از اين باور حتي در بازي با ليورپول هم منعكس شد. آن هم در بازي اي كه رم واقعا افتضاح بود. لطفا نگوييد مربي شان صلاح را از زمين خارج كرد، پيشتر در شرايط مشابه سكونشين هاي آنفيلد هم مي توانستند به رم گل بزنند.ولي اين بار رم افتضاح كامل را تبديل به يك شكست كرد. آن هم نه شكستي بدتر از آنچه قهرمان انگلستان در همين ورزشگاه تجربه كرد. واضحاً باخت پنج بر دو بهتر از سه بر صفر است.
گمان نمي كنم اين اتفاق در شب سراسر نقص رم دليلي جز آن ذهنيت داشته باشد. درست مثل تيمهايي كه در روز بد خود هم چيزي براي ارائه دارند. از تعويض ها و تغييرات هم بيايد كمتر حرف بزنيم، رم هيچگاه با هيچ تغيير و تعويضي نتوانسته بود جلوي يك افتضاح را بگيرد.
باور ايجاد شده در باشگاه رم چيزي است كه تا هميشه در ذهن و زبان رمي ها خواهد ماند، به آن مثال خواهند زد، از آن الهام خواهند گرفت و آن را با آب و تاب تعريف خواهند كرد. سالها بعد مردم خواهند گفت مربي اي در رم وجود داشت كه به مردانش ايمان داشت وقتي همه از آنها نااميد شده بودند. مردي كه زخم مي خورد اما راحت جان نمي داد. مشتي مي پراند حتي اگر پاهايش بسته بود تا حريف با نيشخند و غرور پيروز نشود. مردي كه مبرا از نقايص فني نبود اما ذهني نيرومند داشت و آن را با بازيكنانش به اشتراك گذاشته بود.
راستي آيا اين همان ذهنيتي نبود كه مربي سابق رم با كلمات سياه و زننده به دنبال ايجاد آن بود؟