خبر کوتاه بود و تلخ ولی نه چندان غیر منتظره. آندرس اینیستا مرد محبوب کل اسپانیا از قلب سپیدپوش تا ناراضیان باسک و کاتالان سرانجام از میان عقل و دلش جانب عقل را برگزید تا مسیر جدایی از عشق همیشگی را بپیماید.
در مطلب زیر مروری خواهیم داشت بر روزهای مهم و تعیین کننده این ستاره دوست داشتنی.
|
ساعت بزحمت ثانیه هایی را به پایان نشان می داد. در نگاه همه حتی ساعت هم در تقابل با بازی منظم و حساب شده یاران هیدینگ بی رمق و تمام شده حرکت می کرد.
در یک رفت و برگشت اما توپ فرود آمد و در او هم بدون درنگ بسوی پیتر چک شلیک کرد و تمام... اینجا بود که گویی روی صحنه نمایش نور روی اینیستا چرخید تا همه او را ببینند. کسی که تا بحال در سایه مانده بود و اکنون به روشنایی آمد.
آغاز
در دوازده سالگی یعنی 22 سال پیش وارد آکادمی لاماسیا شد. جایی که او را به جهان فوتبال شناساند. اطرافیان او را فردی کم رو و منزوی و آرام توصیف کردند. او پله های ترقی را بسرعت طی کرد و کاپیتان تیم زیر 15 سال بارسلونا شد.
در سال 1999 در تورنمنت زیر 15 ساله های اروپا توانست در فینال رقابت ها گل دقایق پایانی را بثمر برساند و عنوان بهترین بازیکن رقابت ها را بدست آوَرد.
بواسطه درخشش خود در 2001 به تیم دوم راه پیدا کرد. اینجا بود که توجه مدیران بارسلونا به او جلب شد و حفظ این ستاره آینده دار را در دستور کار قرار دادند. گواردیولا کاپیتان آن روزهای بارسلونا به ژاوی گفته بود که:
"تو من را بازنشست خواهی کرد" و اینیستا " هر دوی ما"
او همزمان هم در تیم دو و هم تیم اول حضور داشت و در سال 2002 اولین بار در تیم اصلی وارد زمین شد.
تثبیت
دیگر مرد ثابت خط میانی تیم شده بود و در 2004-5 در اکثر بازی ها به میدان می رفت. آمدن دکو که با پورتو توانسته بود قهرمان اروپا شود جایگاه او را به خطر انداخت. پست دکو و او دقیقا مانند هم بود و درخشش رونالدینیو مزید بر علت شد تا جوان ما نتواند خود را بیشتر بنماید. در این سال ها با بارسلونا فاتح چمپیونزلیگ شد و بیش از پیش محبوب هواداران. او دیگر با چهار سال بازی تا کاپیتان چهارمی هم پیش رفته و جایگاه محکمی در رختکن بدست آورد.
سلام یار قدیمی
پپ که آخرین سالهایش در بارسا را در کنار ژاوی و اینیستا گذرانده بود، با انتصابش به سرمربی گری بارسا بساط خارجی های میانه میدان را برچیده و محصولات خاص باشگاه را که آنها را از کودکی شناخته بود با سبک فوتبال ویژه اش معرفی کرد.
فصل 2008 - 09 با هر مقیاس و متری که محاسبه شود فصل تیکی تاکا و تسلط ژاویستا و بوسکتس بود که قاتلی در خط حمله به نام مسی از توپ های متعددشان بهره می برد. بازیسازی ژاوی که با دریبل های ویرانگر اینیستا همراه میشد به قدری چشم نواز می نمود که براحتی می توانستیم تیکی تاکا پپ را تیکی تاکای ژاویستا بنامیم. این ترکیب منسجم و بازی های تاریخی آنها توانست که فاتح شش گانه تاریخی 2009 شود. شش گانه ای که سه تا را مدیون این شوت هستند:
قهرمان ملی
اسپانیا در 2008 فاتح یورو شد. چیزی که تأثیر تورس و کاسیاس در آن از همه بیشتر نمایان بود. ماتادورها در جام جهانی 2010 ولی با متدهای پپ و سبک او توانستند تیم ها را یکی پس از دیگری از پیش رو بردارند. آنها بازی فینال برابر لاله های نارنجی قرار گرفتند و تاکتیک هلندی ها از همان آغاز کار روشن بود: تخریب
نارنجی ها از بعد فوتبالی حریف اسپانیا نمی شدند و رو به خشونت آوردند. روی دیگر فوتبال و زیبایی های آن بازی زشت و وحشی گرایانه هلندی ها بود که هرچه می گذشت با خطاهای بیشتری بر ساقهای اسپانیایی ها فرود می آمدند. بازی به بن بست خورده بود تا اینکه منجی ماتادورها در کمتر از 4 دقیقه مانده به سوت پایان بازی و ضربات پنالتی، از توپی که برایش مهیا شد کمال استفاده را برد و گل پیروزی بخشی که جام جهانی را به آنها هدیه می داد را به ثمر رساند.
فریادهای دون آندرس پس از گل فراموش نشدنی است.
او بهترین بازیکن فینال لقب گرفت.
گل قهرمانی جام جهانی به اینیستا وجهه ای تاریخی بخشید. او دیگر کاتالانی جدایی طلب نبود. او را همه در قله ای از نور می دیدند و نمی خواستند با وابستگی به لباس باشگاهش از محبوبیت او بکاهند. در مراسم توپ طلا اتفاقی افتاد که تا مدت ها تکرار نخواهد شد و آن هم حضور سه بازیکن از یک تیم و از یک آکادمی فوتبال در سه نفر نهایی بود که به جهان یادآور شد که قدرت تیم بارسلونا و اسپانیا چقدر به این دو بازیکن وابسته است. اگر چه مسی برای دومین بار پیاپی توپ طلا را برد ولی از نقش بی بدیل دو دوست همراهش در این مراسم در دریافت بالاترین جایزه شخصی اش چشم پوشی نکرد و تجلیل بخصوصی به عمل آورد.
بارسا با تیم منسجم خود در 2011 نیز فاتح چمپیونزلیگ شد. موتور محرکه این تیم رویایی کماکان میانه زمین استثنایی شان بود که با پاس های بیشمار و موقعیت شناسی مسی به تیمی افسانه ای تبدیل شده بودند. دل بوسکه باز هم در یورو 2012 از آنها سود جست و با اقتدار توانست از عنوان قهرمانی اش دفاع کند. عنوانی که باز هم امضاء تیکی تاکای ژاویستا را در پای خود می دید.
اینیستا این بار به عنوان بهترین بازیکن جام انتخاب شد.
در میانه راه
اگر چه دیگر درخششی فوق العاده در زمین به مانند چند سال پیش از اینیستا نمی دیدیم ولی وزنه سنگین اینیستا در بازیخوانی و بازیسازی در موازات پا به سن گذاشتن ژاوی بیشتر مشخص می شد القصه که راکیتیچ جوان هم به کمک اینیستا دوباره به خط میانی بارسا آرامش و نشاط دوباره ای داده بود.
اوج بازی اینیستا در چمپیونزلیگ 2014-15 بود که توانست بار دیگر از نبوغ خود برای قهرمانی بارسا در سه گانه انریکه استفاده کند. او مرد برگزیده فینال برلین هم انتخاب شد.
وداع او با ژاوی با خاطره انگیزترین شکل ممکن انجام شد و ژاوی با رفتنش بازوبند را به او سپرد.
افول ستاره
با رفتن ژاوی مسئولیت آندرس به مراتب بالاتر رفت.
بعد از قهرمانی 2015 بارسا تأثیر MSN در تاکتیک انریکه ارتقاء یافت و MSN به عنوان مرکز ثقل بازی بارسا جای مرکز زمین را گرفت.
نتیجه گیری بارسا از این روش باعث جدا شدن از فلسفه باشگاه شد و انریکه ژاوی را مجبور به جدایی کرد تا راه تغییر سبک بازی اش بازتر شود. آنها ولی دو فصل را با این تغییر نگرش به رئال مادرید واگذار کردند که برایشان بسیار هم گران تمام شد.
آمدن ارنستو والورده به جای لوئیس انریکه به تغییر دیگری در بازی بارسا منجر شد.
لیونل مسی دیگر در نقش تمام کننده ظاهر نمی شد و با رفتن نیمار یک خط به عقب برمی گشت تا بار بازیسازی را به دوش کشد. چیزی که باعث انزوای اینیستا شد و در بیشتر بازی های این فصل لالیگا و لیگ قهرمانان اینیستا جایش را به نفری جایگزین می داد. تیم می رفت تا پوست اندازی کند و ناکامی های چند سال گذشته بنظر به پای ستارگان نوشته شده بود. او در کنار رفتن انریکه نیز شایعاتی بر رفتنش منتشر شده بود اما ماند تا آخرین نسل پیروز بارسا باقی بماند.
قرارداد مادام العمری که بست، محملی برای دوست داران قدیمی آبی اناری شد که با دیدن موهای به سپیدی گرائیده دون آندرس یاد بازی های تاریخی و بردهای قاطعانه عصر پپ را زنده نگه دارند. که با خودشان بگویند یار قدیمی ما تا پایان فوتبالش با شماره 8 دوست داشتنی اش میانه میدان ما را با هنرمندی به تسلط خود در می آورد و ما اگرچه تاخت و تازی از او نخواهیم دید ولی یک پا دو پا کردن و تیرهای خلاصی که با پاس های نابش به حریف می زند ما را مجبور می کند که جمله دود از کنده بلند می شود را در تحسینش زمزمه کنیم و حسرتی بر پیر شدن این ستاره رو به افول داشته باشیم.
اما دیری نپائید که سران بارسا رویای تابستانی را در زمستان گرم 2018 تعبیر کردند و نام کوتینیو به عنوان مرد اول خط میانی بارسا روی پیراهن آبی اناری ها نقش بست. این آخرین میخ تابوت دون آندرس اینیستا بود تا به خود بیاید و پیش از اینکه تبدیل به بازیکنی نیمکت نشین شود خودش با سری بلند و شخصیتی مورد احترام ترک عشق گوید.
اینیستا شخصیت مقبول و مورد احترام در اروپا و البته اسپانیا در فصل آینده دیگر در سطح اول فوتبال جهان بازی نخواهد کرد و به مانند دوست صمیمی اش ژاوی راه تیم های متمول را انتخاب خواهد کرد. ضایعه ای که جبران آن برای بارسا و اروپا بسیار مشکل خواهد بود.
Farewell Mr Iniesta
Goodbye Good Boy
Adios Don Andres