اهمیت خط هافبک
بعد از خداحافظی ژاوی فوق ستاره خط میانی بارسلونا، این تیم دچار مشکل شده است و دیگر قدرت سابق را ندارد. دلایل زیادی می توان آورد اما قطعا مهم ترین دلیل آن نبود یک هافبک وسط بزرگ است. در فوتبال تیمی قدرت مند است، تیمی قهرمان می شود که خط هافبک قدرت مندی داشته باشد. اگر نگاهی به عقب بی اندازیم، بارسای پپ با خط هافبک ویران کننده خود مقابل تیم ها قد علم می کرد و عامل اصلی قهرمانی این تیم همین مسئله بوده است. حتی رئال مادرید نیز به دلیل داشتن بازیکنانی نظیر مودریچ، کروس، کاسمیرو، ایسکو و ژابی آلونسو بوده که 3 بار در سال های اخیر قهرمان اروپا شده است. در بارسا قضیه متفاوت است، خط هافبکی که فقط سرخیو بوسکتس توانایی رقابت با بهترین های دنیا را دارد. باید واقع بین بود، آندرس اینیستا دیگر آن جوان 26 ساله نیست که در میان زمین 90 دقیقه جولان دهد، او پا به سن گذاشته و دیگر بازیکن سابق نیست. دیگر هافبک های بارسا مانند پائولینیو، گومز و ... بهترین های دنیا و بازیکن کلاس جهانی نیستند، تنها به راکیتیچ می توان اشاره کرد که هافبک خوبی است اما فقط خوب.
مشکلات اساسی بارسلونا
در مورد بسیاری از مشکلات هافبک بارسا حرف زدیم اما اگر بخواهیم تخصصی تر حرف بزنیم باید بگوییم مشکلات فرا تر از این ها است، قطعا دیده اید بارسا در انتقال توپ از دفاع به حمله دچار مشکل است، تیم در پرس سنگین توانایی حفظ توپ و انتقال آن به حمله را ندارد، تنها بوسکتس توانایی این کار را دارد که آن هم به سختی می تواند این کار را انجام دهد زیرا تنها است، کاری که در رئال کروس، مودریچ و ایسکو استاد آن هستند و با این تعداد بالا انجام می دهند، درنتیجه به تنهایی نمی توان این کار را انجام داد. حال فکر کنید بوسکتس آماده نباشد یا محروم و مصدوم باشد، مشخص است، فاجعه اتفاق می افتد. اما کاش فقط همین موضوع بود، این تیم بزرگ بازیکنی ندارد تا بازی سازی کند، موقعیت بسازد، پاس کلیدی بدهد و یا ضرب آهنگ را کنترل کند. همه ی این کار ها بر عهده یک نفر بود و آن ژاوی بود، حال بیشتر درک می کنید نقش این بازیکن را.
آرتور ناجی یا فقط یک خرید برای بستن دهن دیگران؟
چند وقت پیش اعلام شد این بازیکن 1 متر و 72 سانتی متری و 21 سالِ برزیلی به بارسا پیوسته است. آیا این خرید جواب می دهد یا فقط برای جلوگیری از فشار روی مدیریت تیم ناشی از نبود هافبک وسط سطح جهانی است؟ قطعا جواب دادن یا ندادن آن به مسائل زیادی بستگی دارد و ما هم پیشگو نیستیم اما سبک بازی او و نوع بازی اش را می توان مورد بررسی قرار داد.
سبک بازی
آرتور ملو یک هافبک وسط بازی ساز یا کنترل کننده بازی است. به اصطلاح به او middle playmaker می گویند، هافبکی که بازی سازی عقب زمین را بر عهده می گیرد و نبض بازی را بر عهده می گیرد. آمار او گویای این موضوع است. او در فصل گذشته 92 درصد از پاس هایش به مقصد رسید، به طور میانگین 69 پاس صحیح از 74 پاس در هر بازی. او در گرمیو در پست 8 و 6 بازی می کند، توضیح در مورد این پست ها مفصل است اما بخواهیم خلاصه بگوییم پست 6 به هافبک دفاعی می گویند که 3 نوع هستند، ( destroyer ،deep lying play maker ،holding midfielder ) دسترویر به هافبک دفاعی تخریبی می گویند مانند کانته یا کاسمیرو، دیپ لایینگ پلی میکر یا رجیستا هافبکی مانند آلونسو است که در پارامتر های بازی سازی و پاس دهی شاخص هستند و با استفاده از فیزیک خود در پارامتر های دفاعی آمار خوبی دارند، اما هافبک هولدینگ به افرادی مانند کریک می گویند یا بوسکتس، همان رجیستا تنها فرق آن این است که امثال بوسکی در کار دفاعی با بازی خوانی و هوش خود بازی می کنند نه فیزیک قوی. پست هشت نیز به دو یار جلو در خط هافبک در سیستم 433 می گویند، یعنی ژاوی و اینیستا هر دو پست 8 هستند. آرتور تقریبا یک هافبک هولدینگ است و با مغز خود بازی می کند. اما یک شالتر نیز است، او تکنیک بالایی دارد و توانایی بسیار بالایی در انتقال توپ از دفاع به حمله دارد.
آرتور در سیستم بارسای والورده در چه پست هایی می تواند بازی کند؟
والورده سبک بازی تیمش را بر اساس دابل پیوت چیده است. دابل پیوت به دو هافبک میانی در سیستم های 442 و 4231 می گویند که یک دیگر را پوشش می دهند و عملکرد هر یک به دیگری وابسته است، این دو بازیکن مکمل هم هستند و در کنار یکدیگر بهترین عملکرد خودشان را دارند. برای مثال ژابی آلونسو و ماسکرانو در لیورپول یک دابل پیوت را تشکیل داده بودند، ماسکی نقش تخریبی یا درسترویر و ژابی به عنوان رجیستا عمل می کردند. در بارسای فعلی که با سیستم 442 بازی می کند بوسکتس و راکیتیچ دابل پیوت را تشکیل داده اند، راکی نقش یک دسترویر را دارد و بوسکی هافبک هولدینگ است. آرتور می تواند در کنار بوسکی یا راکی بازی کند، او در سیستم 4231 تقریبا می تواند نقش هولدینگ را داشته باشد یا نقش خودش که یک میدل پلی می کر است.
مقایسه آماری آرتور با هافبک های بارسا
عملکرد آرتور در بازی های گذشته:
بازی دیشب مقابل کروزیرو:
110 پاس (101 پاس صحیح) و دقت 92 درصد. پاس کلیدی: 1 . 7 پاس بلند (5 پاس صحیح)
14 دوئل ( 12 بار برنده )
دریبل موفق: 4 دریبل موفق از 5 تلاش
دفع توپ: 1 قطع توپ: 3
بازی اخر در لیبرتادورس:
122 پاس صحیح از 127 پاس (96 درصد). پاس کلیدی: 3 . پاس بلند: 3 پاس صحیح از 4 تلاش
9 دوئل موفق از 15
3 دریبل موفق از 3 تلاش
1 قطع توپ
نیمه نهایی کوپا لیبرتادورس
58 پاس صحیح از 62 پاس. پاس کلیدی:3 پاس بلند 4 پاس صحیح از 5 تلاش
11 دوئل موفق از 17 دوئل
1 دریبل موفق از 1 تلاش
2 دفع توپ 3 قطع توپ
آمار فصل گذشته در 27 بازی لیگ :
69 پاس صحیح از 74 تلاش در هر بازی و 92 درصد دقت پاس
22 پاس کلیدی
1.1 توپ گیری 1.1 دفع توپ 1.9 تکل
سرخیو بوسکتس، راکیتیچ و اینیستا در لیگ
بوسکی: (26 بازی ) 66 پاس صحیح از 73 پاس و 93 درصد دقت.
پاس کلیدی: 20
1.5 توپ گیری 0.4 دفع توپ
راکی: (30 بازی) 67 پاس صحیح از 74 و 89 درصد دقت.
27 پاس کلیدی
1.2 توپ گیری 0.4 دفع توپ
اینیستا: (25 بازی) 44 پاس صحیح از 50 پاس و 87 درصد دقت.
17 پاس کلیدی
0.4 توپ گیری 0.4 دفع توپ
خصوصیات بازی
آرتور توانایی بالایی در حمل توپ دارد، او به راحتی بازیکن حریف را دریبل می زند و حفظ توپ می کند. آمار دریبل هایش نشان از این دارد. دیگر توانایی او سر بالا بازی کردن است، توانایی که افراد کمی دارند و این ویژگی باعث می شود او دید بالایی داشته باشد. توانایی دیگر او استفاده از حرکات بدن است، او از مغزش استفاده می کند تا فیزیکش، ژاوی نیز قد بلند یا فیزیک قدرت مندی نداشت اما توپ گرفتن از او بسیار سخت بود. او درست مانند ژاوی خون سرد است و از با دادن پاس سعی می کند به فضای خالی برود تا اینکه کار اضافه کند.
سخن پایانی و مهم
این ها فقط توضیحاتی در مورد سبک بازی او بود و دلیل نمی شود همین کیفیت را در بارسا داشته باشد یا بگوییم در حد بهترین های دنیا است. مقایسه با ژاوی هم فقط برای مثال بود تا ملو را بیشتر بشناسید. بی شک او استعداد این را دارد در بارسا بازی کند اما قبل از آن نیاز به یک ذهن بزرگ دارد تا با اعتماد به نفس بازی کند. بازیکنی که در حال حاضر به توان او را شبیهش دانست وراتی است، آرتور حمل توپ بهتری از ژاوی دارد.