مقدمه:
پارسال میخواستم ویژه نامه عیدانه بنویسم برای سایت منتهی به دلایلی که احتمالا خیلی از دوستانی که منو میشناسن؛ میدونن ، من مسدود بودم😐😐 و نتونستم. اینبار خیلی حواسم رو جمع کردم تا کار هایی که میکنم منجر به مسدودی نشه و بتونم چیزی که خیلی منتظرش بودم رو براتون بسازم. یه ویژه نامه عیدانه برای اینکه از نوروز 97 لذت ببرید. اینجا اول از همه یه چند خطی در مورد بهار و ....براتون نوشتم. بعدش هم چنتا پیشنهاد فیلم و کتاب و مجله و بازی براتون دارم. از اقا جوانی ، اقای آزادی و اقای جعفری هم که کمکم کردن خیلی ممنونم. من این پست رو 3 بار نوشتم 2 بارش پاک شد اشتباها و وقت نکردم برای بار سوم ویرایش کنم. اگه غلط املایی و غیره دیدین بگید. ممنون.
سال نو رو همین جا به تموم مردم ایران؛ این سرزمین پهناور و سرسبز تبریک میگم.
پست زیر هم به مناسبت 1/4 ام نهایی UCL که در پیش داریم😍😍
سلام.
یک لحظه سکوت کن. چشم هایت را ببند. صدای سکوت می آید و سوز سرما.....
" در تاریکی سرانجام چیزی داشت اتفاق می افتاد. صدایی شروع به خواندن کرده بود. صدا خیلی دور بود و کسی نمیتوانست جهت آن را تشخیص دهد. انگار صدا گاهی از بالای سرشان می آمد و گاهی انگار از زیر پایشان. نت های بم تر آن به قدری عمیق بود که گویی صدای خود زمین است. صدا نداشت. حتی آهنگ هم نداشت؛ اما با هیچ موسیقی دیگری قابل قیاس نبود.زیبا ترین صدایی بود که آن لحظه شنیده بودند. از شدت زیبایی صدا دهان هایشان باز مانده بود و از اشک شوق چشم هایشان می درخشید. ناگهان همه چیز تغییر کرد. طلایی ترین خورشیدی که می توان تصور کرد ناگهان از پشت کوه ها سر برآورد. دشت ها سرسبز شدند و گیاهان جوانه زدند و از زیر زمین بیرون آمدند. نهال ها به سرعت رشد کردند و به درختان تنومندی تبدیل شدند. ناگهان حیوانات از زیر زمین بیرون جستند و غوغایی وصف نشدنی سراسر دشت را در برگرفت. همه ی این ها را صدا پدید آورده بود. این صدای آفرینش بود. صدای اصلان..... "
متن بالا بخشی از کتاب نارنیا(با کمی تغییر) بود. جایی که اصلان؛ آفریننده ی نارنیا یک بار در داستان اول به عنوان آفریننده و یک بار در فصل دوم به عنوان پایان دهنده ی بر زمستان وارد می شود، سکوت و سرما را از بین میبرد و بهار را برای جهان به ارمغان می اورد. اصلان در قسمتی از داستان میگوید: " شما اینجا من را با نام اصلان می شناسید اما من در دنیای شما نام دیگری دارم. "
حالا دوباره چشم هایتان را ببندید. سکوت کنید. میشنوید؟؟ اینبار صدای آفرینش را؟؟؟
صدای رشد درختان و بیرون زدن سبزه و پیچش باد در گندم زار را میشنوید؟ صدای آب شدن برف وسرما را و صدای جاری شدن جویبار ها را میشنوید؟ حالا بهار آمده است. بوی گل هار ا و بوی خوب میوه های بهاری را می شنوید؟؟
"و این میوه ها چه گونه میوه هایی اند؟ متاسفانه هیچ کس نمیتواند مزه ی این میوه ها را توصیف کند. اگر یک بار از این ها بخورید می بینید که خوش مزه ترین خوراکی ها هم در برابر آن ها مزه ی دارو می دهند. "
بالاخره بهار آمد. سال قبل سال خروس بود. خروسی که گاه خاطرات خوبی را برایمان رقم زد و گاه؛ به بختمان نوکی میزد که تا عمر داریم دردش یادمان نمی رود. سال خروس با تمام حوادثی که داشت بالاخره تمام شد و رفت.حالا سال سگ رسیده است. بیایید همین جا چنتا دعا کنیم.
اول از همه یه صلوات بفرستید برای سلامتی پدر و مادرتون. مادر بزرگ من ابتدای سال خبر آمد که سرطان گرفته. شکر خدا خوب شد حالش. بیاید دعا کنیم برای مریض های سرطانی. مادر من دیدم که چه طوری هم خانه ی خودمان را مدیریت میکرد و ما را هیچ وقت تنها نمی گذاشت و هم خانه ی مادر بزرگم را. برای مادر و پدر خودتون و دیگران دعا کنید. عا کنید سلامت باشن و هیچ وقت غم در خونشونو نکوبه. براشون دعا کنیم که هیچ کس داغ یتیمی رو نبینه.
بیایید دعا کنیم برای سلامت خودمان. برای امنیتمان. برای کشورمان. بیایید دعا کنیم توی سال جدید کشورمون از قحطی و گرسنگی و دروغ و جنگ و خشونت و.....
بیایید دعا کنیم برای اون کسی که مقامی داره و توی مقامش کارش رو درست انجام میده. خدا قوت بگیم و دعا کنیم برای هر کسی که برای کمک به دیگران یک لحظه از پای نمیشینه. بیایید دعا کنیم برای پرستارا، بریا آتش نشان ها، برای پلیس ها، برای کارگران شهرداری و هر کسی که توی هر نقطه ای از این کشور زیبا کارش رو درست انجام میده. دعا کنیم برای خودمون که که خدا نظری به ما بکنه و بتونیم در جایگاهیی قرار بگیریم که بشه به این مردم و به این کشور خدمت کنیم. فرقی نداره چه کاره باشی. رفتگر یا یه دکتر یا مهندس یا ..... مهم اینه هر جایی هستی کارتو درست انجام بدی.
بیایید دعا کنیم تا همه عاشقا به خصوص اون هایی که توی سایت کنار ما هستن و یه عشق واقعی دارن به عشقشون برسن. دعا کنیم هیچ پدری توی سال جدید شرمنده نباشه و هیچ احد و ناسی دل هیچ آدمی رو نشکونه.
یه دعا کنیم واسه همه مادر های شهید😔😔😔 . دعا کنیم واسه همه مریض ها😢😢. یه دعا کنیم واسه سربازا به خصوص سرباز های لب مرز که دم عید پیش خانواده نیستن😕😕
رفقا لحظه سال تحویل دست پدر و مادر رو ببوسید❤️❤️ و اگه مثل من تک فرزند نیستید خواهر و برادرتونو بغل کنید از ته دل.
خیلیا پارسال بینمون بودن🖤🖤 اما الان نیستن. قدر پیش هم دیگه بودنو بدونید. نکنه یه وقتی این لحظه ها براتون حسرت بشه❤️💛💚💙💜
امیدوارم سال جدید یه سگ هاسکی خوشگل باشه که به هر چی بدیه حمله کنه و با ما خوب باشه.
خب بریم سر وقت پیشنهادات نوروزی؛ امیدوارم چیز هایی که بهتون پیشنهاد میدم چه توی عید نوروز و چه توی باقی روز های سال حتی به اندازه ی ثانیه ای حالتون رو بهتر کنه.
ویژه نامه دانستنیها
دانستنیها بالاخره به شماره ی 200 خودش رسید و این هم زمان شد با عید نوروز 97. دانستینها یکی از بهترین مجله های همشهری و از مورد پسند ترین مجلات ایرانه. هر سال نسخه ی نوروزی و نسخه ی بعدی دانستنیها چیز هایی رو چاپ میکنه که قطعا باعث میشه با چیز های خیلی جدید آشنا بشید. مجله ی دانستنیها هر سال به جز مجله یک تقویم علمی هم برای خواننده ها میزاره. این بار دانستنیها ابتکار به خرج داده و ندانستنیها چاپ کرده. یعنی چیز هایی که میدونستید ولی در اصل اشتباه بودن.
آمار ایران در سال 96 و معرفی چهره ی علمی سال ، رویداد های مهم دنیای محیط زیست ایران در سال 96 ؛ معرفی اپلیکیشن های خدماتی به درد بخور و خیلی چیز های دیگه مطالب مهم دانستنیهاست که در شماره ی 200 چاپ شده. توصیه میکنم حتما تهیه کنید و بخونیدش.
معرفی چند بازی ایرانی زیبا
اول از همه میریم سراغ بازی " این جنگ من ":
این بازی مشابه بازی DEAD LIGHT هست ولی در فضایی جنگی و نه زامبی کشی. در این بازی شما به عنوان یک سرباز زبده نقش آفرینی نخواهید کرد بلکه در یک گروه از غیرنظامیانی که در تلاش برای زنده ماندن در یک شهر محصور شده میباشند حضور پیدا خواهید کرد، در حالی که در تلاش برای مقابله با کمبود غذا و دارو و همچنین خطرات تکتیراندازها و جانوران خطرناک خواهید بود. این بازی تجربهی دیدن جنگ را از یک زاویهی کاملا جدید برای شما مهیا خواهد کرد. روند بازی در طول دورههای شب و روز پیش میرود. در طول روز تک تیراندازها مانع از خروج شما از پناهگاهتان خواهند شد، بنابراین شما نیاز به تمرکز بر حفظ مخفیگاه خود را خواهید داشت، به وسیلهی دست سازه های خود، مبادله کردن و حفاظت کردن از بازماندگانتان. در طول شب یکی از افراد خود را به ماموریتی در میان مکانهای مختلف جهت یافتن اشیایی که به زنده ماندن شما کمک خواهند کرد ارسال میکنید. باید تصمیمات مرگ و زندگی را با وجدان خود بگیرید! باید تلاش کنید تا از تمام افراد پناهگاه خود حفاظت کنید، و یا تعدای از آنها را برای شانس بیشتر زنده ماندن خود قربانی کنید! در طول جنگ هیچ تصمیم خوب و یا بدی وجود ندارد، تنها بقا وجود دارد.هرچه از این واقعیت زودتر آگاه شوید به نفع شما خواهد بود.
این بازی برای ویندوز منتشر شده است.
بازی بعدی بازی " 41148 " هست:
۴۱۱۴۸ ماجراهای مردی را روایت میکند که گذشتهی خود را فراموش کرده و درگیر ماجراهایی مرگبار شده است، او سرانجام به هویت واقعی خود پی میبرد. اما این پایان ماجرا نخواهد بود و برای به اتمام رساندن ماموریت خود، با شخصیتهایی عجیب، مکانهای مخفی و اتفاقات وحشتناک مختلفی روبرو خواهد شد. مسیری همراه با خون و فریب و خشونت در پیش روی شماست و برای رسیدن به هدف و روشن شدن همهی رازها باید بهای آن را پرداخت کنید! بازی ۴۱۱۴۸ در سبک اشاره و کلیک میباشد و شما باید با جستجو در محیط، حل معماها و همچنین مبارزههایی به سبک دکمهزنی، مراحل بازی را پشت سر بگذارید. طراحی بیش از ۱۰ مرحله و لوکیشن مختلف، صدها موسیقی، افکت صوتی، انیمیشن و صحنههای سینمایی از ویژگیهای این بازی میباشد. این بازی شامل 4 اپیزود اصلی میباشد.
این بازی برای اندروید منتشر شده بود و به تازگی نسخه ی ویندوز آن هم بیرون آمده.
بازی بعدی بازی " انگاره " است:
اگر مهندس هستین به خصوص مهندس معماری یا عمران. اگر از هندسه خوشتون میاد. اگر از طراحی ساختمان های قدیمی ایرانی خوشتون میاد؛ این بازی یه پیشنهاد خوب برای شماست.
انگاره یک بازی در مورد حرکت و هندسه است. بخشی بازی معمایی و بخشی ابزار طراحی، انگاره در مورد تخیل هندسی شماست. در هر مرحله بازیکن با انتخاب یک نقطه روی اشیاء متحرک، یک شکل هندسی ایجاد می کند که تلاش میشود شبیه به الگوی مخصوص آن مرحله باشد. این بازی به کاوش در مورد حرکت ماشینهای ساده و زیبایی نهفته در اعماق حرکات تکرارشونده می پردازد. یک حالت آزاد در بازی نیز وجود دارد که به بازیکن اجازه میدهد طراحی و الگوهای هندسی خود را با استفاده از ابزارهای معرفی شده در بازی ایجاد کنند. بازیکن میتواند این طراحیها را بصورت تصویر و یا مدل سه بعدی خروجی بگیرد. نظر رسانهها و متخصصان صنعت در مورد انگاره: "جادویی" Jonathan Blow "متحیر کننده" Polygon "مانند اثری ماورایی و مسخ کننده" iQ Intel
بازی های گروهی
اگر دلتون میخواهد در جمع خانواده و فامیل یه بازی دور همی و جالب داشته باشید به سه پیشنهاد زیر نگاه کنید و سرگرم بشید.
ریگک
این بازی که بیشتر در افغانستان بازی میشود شبیه xo است. روش بازی بدین گونهاست که روی یک کاغذ مربعی کشیده میشود و سپس با کشیدن دو خط از وسط اضلاع آن به هم به چهار مربع تقسیم میشود. سپس دو شرکت کننده به نوبت ۳ ریگ خود (که غیر همرنگ هستند و میتواند حبوباتی مانند نخود هم باشند) را در ۹ نقطه بوجود آمده میگذارند بطوری که هرکدام تلاش میکند یک ردیف سه تایی را پر کند. اگر کسی توانست یک ردیف سه تایی (در اصطلاح این بازی یک قطار) را پر کند برندهاست. اگر پس از تمام شدن سه ریگ هر کس برندهای وجود نداشت به بازی با جابجا کردن ریگها ادامه پیدا میکند تا یکی برنده شود.
اصطلاح :حالت دوقطاره در این بازی به حالتی گفته میشود که فردی بتواند وضعتی را بوجود آورد که در حرکت بعدی امکان ساخت دو قطار را داشته باشد. در این حالت بازیکن مقابل هر کاری که کند فقط میتواند از قطار شدن یک ردیف جلوگیری کند و در نهایت بازیکن اول برنده میشود.
استوپ هوایی
نام دیگر این بازی احتمالا استوپ آزاد است. در این بازی که به وسیله تعدادی بازیکن به همراه یک توپ انجام می شود (تعداد نفرات نامحدود)، توپ توسط فرد شروع کننده بازی به هوا پرتاب می شود، همزمان با پرتاب توپ به هوا نام شخصی از بازیکنان حاضر توسط پرتاب کننده با صدای رسا گفته می شود. فردی که نام او برده شده سعی می کند که توپ را بدون اصابت آن به زمین بگیرد. در این حین دیگر بازیکنان شروع به دویدن و دور شدن از آن منطقه می نمایند. فردی که نام او برده شده در صورتی که موفق به گرفتن توپ شد، دوباره عمل پرتاب توپ به هوا و صدا زدن نام یکی دیگر از بازیکنان را انجام می دهد. در صورتی که موفق به گرفتن توپ نگردید، آنگاه به دنبال توپ دویده و سعی می نماید هرچه سریعتر توپ را بگیرد. به محض گرفتن توپ می گوید: " استوپ ". بازیکنان دیگر به محض شنیدن کلمه استوپ موظف هستند در هر جایی که هستند، توقف نمایند. شخصی که توپ را در دست دارد، می تواند به دلخواه به طرف هر کسی که نزدیک تر بوده و یا هر کس که وی مایل است، توپ را پرتاب نماید. در این حالت هیچیک از بازیکنان مجاز به حرکت نمی باشند. در صورتی که توپ به فرد مورد نظر برخورد نمود، یک امتیاز منفی به ضرر فردی که توپ به او برخورد نموده منظور شده و بازی مجدداً توسط او آغاز می شود. در صورتی توپ به وی برخورد ننماید یک امتیاز منفی به ضرر شخص پرتاب کننده منظور گردیده و بازی مجدداً توسط او آغاز می شود. بازی با همین چرخه تکرار شده تا امتیاز منفی شخصی به عدد مورد توافق و از پیش تعیین شده ای برسد. در این حالت دیگر بازیکنان به غیر از شخص دارای امتیاز منفی وارد شور شده و نامی مستعار برای وی انتخاب می نمایند. از اینجا به بعد وی را با نام مستعار انتخاب شده می خوانند (در هنگام پرتاب توپ به هوا). هر کس وی را با نام اصلی وی صدا کند، یک امتیاز منفی به حسابش منظور خواهد شد. با رسیدن امتیازات منفی به عدد مورد توافق و از پیش تعیین شده دیگری، شخص مورد نظر را رو به دیوار یا سطح دیگری چسبانده (تکیه داده) و هر یک از بازیکنان وی را با توپ مورد اصابت قرار می دهند. پس از پایان این توپ باران، شخص مورد نظر اصطلاحاً سوخته و از بازی خارج می شود. دیگر بازیکنان آنقدر به بازی ادامه داده تا یک نفر باقی بماند که او همان برنده نهایی بازی است.
شاه، دزد، وزیر
این بازی معمولا" با 4 نفر انجام میشود.ابتدا تکه های همشکل وکوچکی از کاغذ تهیه میشود و روی هر کدام بترتیب کلمات "شاه" " وزیر " " جلاد" و "دزد" نوشته میشود و سپس کاغذها به شکل یکسان تا میشود تا کسی از داخل آن خبردار نشود، سپس هر یک از بازیکنان کاغذی را برمیدارند، وقتی همه کاغذها را برداشتند و از سمت خود آگاه شدند( البته غیر از شاه کسی نامش را فعلا" لو نمیدهد)، شاه رو به دیگران میگوید: ((وزیر من کیست؟))آنگاه وزیر هم با نشان دادن کاغذ، خود را به شاه معرفی میکند.آنگاه شاه میگوید 😩دزد را از میان این دو پیدا کن.))صحنه حساس بازی اینجاست چون وزیر باید دزد را از میان دو نفر باقیمانده پیدا کند.بالاخره وزیر یک نفر را بعنوان دزد معرفی میکند که دو حالت در پی خواهد داشت.اگر حدس وزیر درست بود که شاه فرمان شکنجه ای را به جلاد صادر میکند و جلاد هم دزد بخت برگشته را شکنجه میکند، اما اگر حدس وزیر اشتباه بود و جلاد را اشتباها" بجای دزد معرفی کرده بود معمولا" جلاد بلافاصله پس از حدس وزیر و معرفی او خواهد گفت😩 چرا به جلاد توهین کردی؟!!)) و سپس شاه شکنجه ای را به جلاد میگوید تا جلاد وزیر بخت برگشته را تنبیه کند. شکنجه ها معمولا" کمی کودکانه و بعضا" دردآور بود مثل سبیل آتشین یا بشین و پاشو و ... هر دور بازی از تقسیم کاغذها تا تنبیه بیشتر از چند دقیقه طول نمیکشد لذا در نیم ساعت میتوان بیش از شش یا هفت مرتبه بازی کرد.
امیدوارم این بازی ها براتون تازگی داشته باشه و با اقوام و اشنایان توی سفر های نوروزی بازی کنید.
بازی های تخته ای
بازی هایی که معرفی میکنم رو اگه میخواهید تهیه کنید ساخت شرکت " گیگامیک " هست. این شرکت فرانسویه و چون تفاوت جنس رو توی ساهته های این شرکت با بازی های تخته ای ایرانی خیلی زیاده برای همین این شرکت رو بهتون معرفی میکنم. این بازی ها رو میتونید از دیجی کالا سفارش بدید.
کوریدور
بازی فکری «Quoridor Mini» با بستهبندی 18 × 4.5 × 18 سانتیمتری توسط برند معتبر «ژیگامیک» برای کودکان بالای هشت سال طراحی شده است. در این بازی فکری، هدف رسیدن به یکی از خانههای سمت مقابل است. مشکل اینجاست که حریف شما دیوارههای چوبی را بر سر راهتان قرار میدهد تا حرکت شما را کندتر کند. اما نگران نباشید همیشه یک راه خروج وجود دارد؛ فقط کافی است کمی تمرکز کنید. اما چه کسی مسیر کوتاهتر را پیدا میکند و در بازی پیروز میشود؟! این بازی هیجانانگیز را میتوانید به صورت دو یا چهارنفره انجام داده و از بازیکردن کنار عزیزانتان لذت ببرید. بازی تختهای Quoridor در راستای تقویت فکر و تصویرسازی ذهنی شما بسیار موثر است.
کوارتو
بازی فکری «Quarto» از جمله بازیهایی بوده که بیشترین جوایز بینالمللی را تصاحب کرده است. این بازی مهیج توسط برند «ژیگامیک» برای سنین بالای هشت سال طراحی شده است. در این بازی هر یک از شانزده مهره چهار ویژگی متمایز دارد. هدف ایجادکردن خط چهارتایی از مهرههایی است که حداقل دارای یک ویژگی مشترک هستند. مشکل اینجاست که در این بازی، شما نمیتوانید انتخاب کنید تا با کدام مهره بازی کنید. این کار را حریفتان برای شما انجام میدهد. بازی Quarto از یک تخته چوبی و شانزده مهره تشکیل شده است که تمامی این قطعات درون کیسهای پارچهای قرار میگیرند. از ویژگیهای بازی فکری کوارتو میتوان به افزایش تمرکز و تیزبینی اشاره کرد. بازی فکری ژیگامیک در بستهبندی 28 × 6 × 28 سانتیمتری به وزن 1162 گرم قرار گرفته است.
UNO
بازي UNO نوعي بازي كارتي دو تا ده نفره ميباشد كه از محبوبيت خاصي در سراسر دنيا برخوردار است. اونـو يـك بازي بسيار سرگرمكننده و هيجانانگيز براي جمعهاي خانوادگي و دوستانه است و ميتوان با آن ساعتها به بازي و سرگرمي پرداخت. UNO يك واژه اسپانيايي به معني يك است. اين مجصول، شامل 108 كارت است.
قانون كلي، اصلي و سادهي بازي اين است: هركس كه زودتر كارتهايش تمامشود، برنده بازي محسوب ميشود.
اما روال بازي به اين صورت است:
نخست به هر بازيكن يك كارت داده ميشود. بازيكني كه بالاترين كارت را داشته باشد، بازي از او شروع ميشود. سپس كارتها جمع شده و به بانك برميگردد. به هر بازيكن 7 كارت داده ميشود. يك كارت نيز وسط قرار داده ميشود. بازيكنان بايد يا كارتي همرنگ بگذارند يا كارتي همعدد يا همعمل. اگر كارت نداشته باشند، ميتوانند يك كارت از بانك برداشته تـا همرنگ، همعمل و همعدد كارت وسط بيايد. اگر باز هم كارت منطبق بر كارت وسط نبود، نوبت نفر بعدي ميشود.
در انتها وقتي فرد اونو ميشود، افراد ديگر كارتهاي باقي مانده خود را نشان ميدهند. هر كارت عدد امتيازي خاص خود را دارد كه به شرح زير است:
- كارتهاي عددي: به اندازه عددي كه دارند
- كارتهاي غيرعددي (4+، 2+، پرش، انتخاب رنگ و...): هر كدام 20 امتياز
امتياز تمام كارتهاي باقي مانده در دست ديگران را جمع زده و به حساب فرد «اونو» شده اضافه ميشود. در پايان چند دور بازي كردن كسي كه بيشترين امتياز را داشته باشد برنده است.
کتاب
کتاب چیزیه که خیلی از ایرانی ها از اون دور شدن و سرانه مطالعه کشور وضعیت خطرناکی داره😔😔 . در زیر 3 کتاب در ژانر تخیلی ، جنایی و عاشقانه رو معرفی میکنم بخونید و یکم به سرانه مطالعه کشور کمک کنید😂😅.
نارنیا
هیچ وقت یادم نمیره. سال سوم ابتدایی یه پسر خیالاتی بودم. وقتی جلد دوم نارنیا ( شیر، کمد ، جادوگر ) رو خریدم دنیای من عوض شد. شروع کردم به نوشتن داستان. هیچ وقت داستان هام کامل نشدن اما توی همشون دنبال یه چیز میگشتم. دنبال نارنیای خودم. و کتابم رو با اون جلد پارچه ای قهوه ای رنگش بغل میکردم و برام حسی تازه داشت. من با اصلان ، شیر بزرگ ، چهار بچه ی خانواده ی پونسی ، پروفوسور کرک یا همون دیگوری داستان اول ( خواهر زاده جادوگر ) ، کاسپین ، شاهزاده ریلیان پسر کاسپین شاه بزرگ و تیریان نوه ی نوه ی ریلیان ، با ریپی چیپ ، با اوستاس و ... زندگی کردم، رشد تیر چراغ توی زمین های نارنیا رو حس کردم و هنوز با تقریبا 20 سال سن باور دارم که جایی در این دنیا نارنیایی برای من وجود داره که میتونم به اون برسم.
نارنیا را بخوانید اما نه به عنوان یک فرد بزرگ. یه آدم بزرگ همیشه به دنبال منطق و علمه و هرگز به دنبال جادو نخواهد رفت و ارزو یک نوع جادوست. جک وقتی کتاب را مینوشت به یاد مادرش بود که از سرطان مرد و همسرش که بعد از چاپ کتاب ها با او ازدواج کرده بود نیز از سرطان فوت کرد. نارنیا به طرز عجیبی برداشتی از زندگی خود جک است اما جک بار ها گفته برخی شخصیت ها به ویژه اصلان از نا کجا آباد وارد داستان هایش شده اند و این حرت آور است.
برخی میگفتند چرا نارنیا را ادامه ندادی. جک پاسخ داده بود: نارنیا تمام شد و حالا همه در جایی هستند که دنیایی بهتریست. شخصیت های داستان همه مردن و به جایی رفتن که سرزمین واقعی اصلان بود. جک مردی مذهبی بود و باور داشت ادامه ی نارنیا جاییست که " تا ابد ادامه خواهد داشت "
همچنین اگر نارنیا را خوانده اید به سراغ کتاب " ارتمیس فاول " یا " جنگ آوران جوان " رو تهیه کنید و بخونید.
دکتر ژیواگو:
من خودم این کتاب رو نخوندم اما میگن چیز قشنگیه.
نام کتاب برگرفته از شخصیت اول آن –یک دکتر شاعر– است. کتاب داستان مردی است که عاشق دو زن است و این موضوع همزمان با انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و سپس جنگ داخلی ۱۹۱۸-۱۹۲۰ این کشور است. درونمایهٔ داستان زندگی مردی است که حوادث بیرونی که از دسترس او خارج هستند مسیر زندگیش را دگرگون میسازند.
در سال ۱۹۶۵ دیوید لین از روی این کتاب فیلمی به همین نام ساخت و در سال ۲۰۰۵ هم در روسیه از روی آن یک سریال ساخته شد. نوشتن کتاب در سال ۱۹۵۶ پایان یافت ولی به دلیل مخالفت با سیاست رسمی شوروی در آن سالها اجازه نشر در این کشور را نیافت. در سال ۱۹۵۷ ناشری ایتالیای آن را در ایتالیا چاپ کرد. کتاب عاقبت در سال ۱۹۸۸ در روسیه به چاپ رسید.
“دکتر ژیواگو”، شاهکار “بوریس پاسترناک” برنده ی جایزه ی ادبی نوبل، یکی از مهمترین بیانیه ها علیه حکومت های توتالیتر، تمامیت خواه و ایدئولوژیک است نام کتاب برگرفته از شخصیت اول آن می باشد که یک دکتر شاعر است. دکتر ژیواگو عاشق دو زن است و این موضوع همزمان با انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و سپس جنگ داخلی ۱۹۱۸-۱۹۲۰این کشور رخ می دهد. درونمایه ی داستان، زندگی مردی است که حوادث بیرونی که از دسترس او خارج هستند مسیر زندگی اش را دگرگون میسازند. در پس این عظمت اثر پاسترناک، روایت ویژه ای از عشق و دلبستگی نیز هست. عشقی که وجوه انسانی آن را تا حد جلوه ای آسمانی بر فراز می کشد.
استفان کینگ:
در کتاب مسیر سبز، اثر استیون کینگ، داستان بر میگردد به سال 1932، زمانی که پل اچکامب، یکی از نگهبانان قدیمی زندان دیترویت بود و یک زندانی سیاه پوست و غول پیکر به اسم «جان کافی» هم در این زندان بود. جان به اتهام قتل دو کودک به زندان افتاده.
پل بتدریج به شخصیت جان علاقمند میشود و میفهمد که او دارای یک قدرت متافیزیکی عجیبی است. سرانجام جان کافی در عین بیگناهی به اعدام محکوم میشود اما ...
زمانی که کتاب مسیر سبز، نوشتهی استیون کینگ، برای اولین بار عرضه شد، خیلی سریع به یکی از موفقترین آثار ادبی دوران خود تبدیل گردید و میلیونها طرفدار در سراسر جهان از آن لذت بردند.
زندان ایالتی کلدمانتاین مسئولیت اعدام جنایتکارانی که محکوم به مرگ از طریق صندلی الکتریکی هستند را به عهده دارد. ماجرا از زبان پل اجکامب سرنگهبان بخش ای روایت میگردد. بخشی که صندلی الکتریکی در آنجا قرار دارد...
استیوِن اِدْوین کینْگ (Stephen King) به سال 1947 میلادی در پورْتْلَندِ مِیْن دیده به جهان گشود. او دومین فرزند پسر دانِلْد و نِلی روت پیلْسْبِری کینگ است. استیون در سال 1959 پس از نوشتن مقالاتی برای روزنامهی محلی کمتیراژ Dave's Rag به نویسندگی علاقهمند شد. او در مورد برنامههای تلویزیونی نقد و مقاله نوشت. در سال 1967 که Startling Mystery Stories چاپ داستان The Glass Floor را به عهده گرفت، موفقیت به او رو کرد. سال دوم دانشگاه (دانشگاه مِیْن واقع در اورونو) بود که شروع کرد به نوشتن مقالههای هفتگی برای روزنامهی دانشگاه: روزنامهای تحت عنوان مِیْن کَمْپِس. استیون در فعالیتهای سیاسی - دانشجویی نیز شرکت جست. او یکی از اعضای تشکلهای دانشجویی بود
رمان کَری در بهار 1974 چاپ شد. لازم به توضیح است که Salem's Lot دومین و Shining سومین رمان ترسناک استیون است. موضوع Shining زمانی به ذهن استیون خطور کرد که برای استراحت با همسرش به هتلی رفته بودند.
بر اساس بسیاری از داستانهای استیون فیلم ساخته شده است. از آن جملهاند: The Shining ،The Dead Zone ،Carrie ،Fire Starter ،Salem's Lot ،Christine ،Cujo Pet Sematary (که کینگ علاوه بر نوشتن فیلمنامه نقشی کوتاه نیز درآن ایفا کرد)، Miser y The Green Mile ،Shawshank Redemption و...
استیون کینگ در سال 1985 فیلم Maximum Overdrive را نویسندگی و کارگردانی کرد. فیلم معروف و محبوب Stand By Me از یکی از داستانهای کوتاه او بهنام The Body - برگرفته از کتاب Different Seasons اقتباس شده است. کینگ در سال 1992 فیلمنامهی Sleepwalker را نوشت که فیلمی بر اساس آن تهیه شده است.
فیلم
توی 2 هفته ی اخیر 1 انیمیشن و 1 فیلم زیبا دیدم که باعث میشه خنده روی لب هاتون بیاد. یکی انیمیشن " کوکو " و فیلم " پدینگتون 2 ". این دو صرفا فیلم هایی برای خندیدن شماست و نه فیلم هایی بسیار زیبا و داستانی عالی. شاید دوستا نظر دیگه ای داشته باشن ولی به نظرم برای خندیدن دور هم با خانواده این دو فیلم 2 تا از بهترین گزینه ها هستن.
کوکو:
پسری که از نواختن موسیقی منع شده به دنیای مرده ها میره تا جد نوازندشو پیدا کنه اما براش مشکلاتی پیش میاد و حتی به جایی میرسه که ممکنه خودش هم به یه اسکلت تبدیل بشه. این انیمیشن داستان زیبایی داره. حرفش اینه زود قضاوت نکنید. شاید حرف هایی که به شما میزنن اون چیزی نباشه که واقعا هست. هیچ وقت نا امید نشید. و یادتون باشه مرده ها همیشه منتظرن تا کسایی که زنده هستن گاهی ازشون یاد کنن.
پدینگتون 2:
ماجرای خرس کوچولویی هست که از جنگل به لندن سفر میکنه و در این بین یه خانواده پیداش میکنن و اسمشو میزارن پدینگتون. توی فیلم دوم پدینگتون در گیر مشکلاتی میشه و برای به دست آوردن یه هدیه برای مادر بزرگش سر کار میره و......
پدینگتون به ما یاد میده خیلی وقتا میشه حتی جلوی بدترین آدم ها هم با مهربونی و هدیه دان دل طرف رو به دست آورد. یاد میده بهمون که نا امید نشیم و بدونیم خانواده ما همیشه پشتمونه حتی اگه باورشون نداشته باشیم.
پیشنهاد برای سفر نوروزی
توی این بخش 2 مکان زیبا یمی در ملایر و یکی در لرستان رو بهتون معرفی میکنم و 2 جای دیدنی از استان مرکزی جایی که خودم توش زندگی میکنم.
استان مرکزی؛اراک خانه ی حسن پور
خانه حسن پور از بناهای قدیمی شهر اراکه که در مجموعه بافت قدیمی اراک و در اولین گذر سمت چپ بعد از چهارسوق بازار و در مقابل گذر مدرسه سپهداری قرار داره. بنیانگذار بنا حاج علی مشیریه که بعد از چندین نسل به مالکیت آقای حسن پور در آمده. این بنا در زمینی به مساحت ۶۰۰ متر مربع در دو طبقه که هریک به مساحت ۳۰۰ متر مربع است ساخته شده که متشکل از اتاق های سه دری و پنج دریه. بنا مثل بسیاری از منازل مسکونی شهر سلطان آباد درونگرا با حیاط مرکزیه و در سه جهت شرق، شمال و جنوب داراری ساختمانهاییه که به سمت حیاط گشوده می شن. طبقه همکف خانه شامل اتاق های زمستان نشین، مطبخ، انبار آذوقه و ورودی اصلی بناست و در طبقه اوّل اتاق های شاه نشین و تابستان نشین قرار داره. سازه اصلی بنا از خشت تشکیل شده و پی ها بوسیله سنگ های بزرگ و دوغاب ساخته شده. نماسازی بنا با استفاده از آجر، کاشی و قیر و گچه. این بنا در سال ۷۴ از وراث مرحوم حسن پور توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان مرکزی خریداری شد و تا سال۸۳ مرمتش طول کشید و بعد از اون تبدیل به موزه صنایع دستی شد.
استان مرکزی: روستای هزاوه
وستای تاریخی هزاوه که یکی از مناطق دیدنی استان مرکزی به شمار می رود، در فاصله ۲۵ کیلومتری شمال غربی شهر اراک قرار دارد و در دوران حکومت مغول اشن نامیده می شده است. میرزا تقی خان امیر نظام معروف به امیرکبیر در سال ۱۳۲۰ هجری قمری در این روستای تاریخی به دنیا آمده است. این روستا همچنین زادگاه دیگر نامداران تاریخ ایران نیز می باشد و به همین سبب نام روستای هزاوه به عنوان زادگاه مردان تاریخ ایران ثبت شده است. قدمت روستای تاریخی هزاوه با توجه به سفال هاى پیدا شده بر اساس مطالعات باستان شناسى بر روى تپه تاریخى هزش قرن پنجم هجرى را نشان می دهد.
روستاى هزاوه در بیشتر ایام سال معتدل و نستبا سرد میباشد. براى مقابله با این مساله بیشتر ساختمان ها را رو به جنوب ساخته تا حداکثر استفاده از خورشید برده شود. دیوار خانه ها اکثرا ضخیم و از جنس خشت، چینه و گل است و همچنین ایجاد اتاق کرسى از ویژگی هاى معمارى این روستا می باشد. معماری ساخت روستا تحت تأثیر عوامل جغرافیایی، وجود آب در مناطق محله در چهار قسمت عمده متمرکز شده اند. نام محله ها به ترتیب ده به سمت بالا عبارتاند از: کوه بر، میان ده، محله پایین، محله چاله، سرآسیاب ها، تره زار و ده بالا.
به نظرم حداقل یک بار هم که شده به استان مرکزی سفر کنید و سری به روستای هزاوه، شهر ساوه، شهر خمین و اراک بزنید.
ملایر
ملایر شهری بزرگ و تاریخی در غرب ایران است. این شهر مرکز شهرستان ملایر و در سیصد و هشتاد و شش کیلومتری غرب پایتخت و در هفتاد کیلومتری جنوب شرقی مرکز استان واقع شده. بعد از همدان اولین شهر بزرگ استان، از نظر جمعیت به شمار می آید. ملایر در معنا به سرزمین آریایی ها تعبیر شده است. قدمت سکونت در محل کنونی ملایر به تمدن ایلام باز می گردد. پس از ایلامی ها، مادها در ملایر ساکن شدند. مردم مهمان دوستش به زبان فارسی و گویش ملایری تکلم می کنند.
ملایر دارای طبیعت معتدل کوهستانی با زمستان های سرد و پر برف و تابستان های معتدل است. وجود روستاها و زمین های وسیع کشاورزی و باغ های حاصلخیز انگور، همچنین گستردگی صنعت مبلمان و منبت در توسعه آن موثر بوده اند. از جمله آثار دیدنی در ملایر می توان به پارک سیفیه، یخچال میرفتاح، شهر زیرزمینی دوره اشکانیان، موزه خانه لطفعلیان، پروژه در دست احداث مینی ورد، بام ملایر و دریاچه کوثر اشاره کرد.
رستان: دره خزینه
یکی از استان های کشورمان که مناظر طبیعی و بکر و مجموعه ای از صدها گنجینه ی تاریخی را در خود جای داده است استان لرستان است. لرستان استانی کوهستانی است که در غرب ایران واقع شده و کوه های مخملی، آبشارهای متعدد، تنگه های متعدد و جنگل های بلوطش باعث شهرت آن شده است و یکی از فوق العاده ترین مقاصد گردشگری برای توریست های داخلی و هم خارجی است. علیرغم پتانسیل بالایی که این استان در جذب گردشگر دارد اما به خاطر تبلیغات کم آنقدر که باید موفق نشده تا گردشگران را به خود جذب کند و به جایگاه واقعی اش برسد. قدمت این استان به ۴۰ هزار سال پیش برمی گردد و طبیعی است که جذابیت های دیدنی زیادی را در خود جای داده باشد اما نمی خواهیم درباره ی یکی از جاذبه های تاریخی آن صحبت کنیم بلکه یکی از شگفتی های طبیعی آن را به شما معرفی می کنیم جایی به نام دره خزینه پلدختر که در شهر پلدختر قرار گرفته و به خاطر طبیعت باور نکردنی اش مشهور است.
یکی از دره های زیبای استان لرستان که جایگاه بلدترین پل معلق خاورمیانه هم هست، دره خزینه پلدختر نام دارد که در شهر پلدختر این استان قرار گرفته است. این دره ی حیرت آور بر اثر فرسایش آن هم در طی سالیان طولانی به وجود آمده است و به خاطر شباهت عجیب و بسیار زیادی که به دره شگفت انگیز گرند کانیون در آمریکا دارد به گرند کانیون ایران ملقب شده است و جالب این که رودخانه ی کرخه هم از همین دره می گذرد و چشم انداز آن را چندین برابر می کند.
هم چنین پل دختر در این منطقه قرار دارد.
عید آمد🌼🌸🌼🌸🌼
عیدتون مبارک باشه....
یه چنتا کارت پستال خوشگل با موسیقی های زیبا براتون این زیر دارم. نگاهشون کنید 😘😘😘
http://goo.gl/KAhZGY
http://goo.gl/6esmgp
http://goo.gl/KNM8PE
http://goo.gl/qbpHR8
متن های بهاری
یا مقلب، قلب ما در دست توست
یا محول، حال ما سر مست توستکن تو تدبیری که در لیل و نهار
حال قلب ما شود همچو بهار
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند
بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز بهار زندگیتان بی انتها باد
و انتهای این قصهی سرد و سفید
همیشه سبز خواهد بودتا رسیدن سال نو
تنها یک سلام خورشید باقی ست
چیزی نمونده نقاشی بهار کامل بشه بهترین شاهکار گیتی بر شما مبارک
اندکی صبر بهار نزدیک است ...
حرف آخر؛ حرف یه دوست
بیاید توی سال جدید یه تغییری به خودمون بدیم. توی سال گذشته جو سایت گاهی خوب بود و گاهی بد. بیاید تو سال جدید فحش ندیم. به هم دیگه به اسطوره تیم رقیب توهین نکنیم. بیایید با هم دوست باشیم. رفیق باشیم. ما یه خانواده ایم. یه خانواده که آقای جنت خواه بزرگ این خانوادست 😅😅😅😅 و همه ی ما رو توی این دایره ی سایت با تمام قوانینی که خیلیامون رعایتش نمیکنیم 😱😱😂😂.بیایید یه کم یه خورده یه ذره با هم دیگه مهربتون تر باشیم. بیایید به هم احترام بزاریم. مولتی بازی در نیاریم. بیایید یه خورده خوب بشیم. هر چی میشه دعوا راه نندازیم. بیایید اسکرین رو نکنیم آبرو هم دیگه رو نبریم😁😁. جو سایت رو خیلی داریم از یه سایت ورزشی دور می کنیم اگه پستی میخواهم بزاریم که فوتبالی نیست خواهشا به وال خودتون ارجاعش بدیم. البته باید یکی هم باشه اینارو به خودم بگه😂😂 من رو خودم کار میکنم شما هم سعی کنید. این خانواده خیلی عشقه. خیلیامون بار ها خواستیم این خانواده رو ترک کنیم اما جو سایت انقدر باحال هست که نتونستیم.
بیایید با هم رفیق باشیم.
شهادت حضرت امام هادی (ع) را به همه تسلیت میگویم.
بنده متن زیر را تایید یا تکذیب نمیکنم