هشتادو پنجمین دقیقه در فینال لیگ قهرمانان سال 1995و او گلی زده است که تیم شهرش، آژاکس را باز هم قهرمان اروپا میکند.او تنها 18سال دارد که خود رادر مرکز توجهات بزرگان فوتبال اروپا میابد.
پاتریک کلایورت در 1جولای 1976درآمستردام به دنیا آمد.پدرش اهل سورینام بود_همان کشوری که اصالت بزرگانی مانند فرانک رایکارد و رودگولیت به آنجا برمیگشت والبته سیدورف بزرگ که در آنجا به دنیا آمده بود_
پاتریک خیلی زود و در7سالگی به آکادمی آژاکس پیوست. آکادمی آژاکس به خاطر پرورش استعدادهای بزرگ بسیار معروف بود و متد منحصر به فردی از فوتبال را ارائه میداد.
او تحت تاثیر یکی از بزرگترین شاگردان رینوس میشل افسانه ای یعنی مارکو فان باستن بود.
""وقتی جوان بودم ،فوتبال نگاه میکردم و مارکو فان باستن بت من بود.علاوه بر قدرت گلزنی بینظیر، سبک بازی او نیز مرا جذب خود میکرد.""این گفته های پاتریک در مورد الگوی خودش است.
بزرگترین مشکلی که استعداد های جوان با آن رو به رو هستند لجبازی مربیان و استفاده نکردن از آنهاست .اما لوییز فن خال مربی ای نبود که در بکار گیری فوتبالیستهای با استعداد درنگ کند.یکی از این استعداد ها پاتریک کلایورت بود.
پاتریک در18سالگی در ترکیب اولیه آژاکس قرار میگرفت .یکی از بیاد ماندنی ترین بازی ها برای او در این سن فینال سوپر کاپ هلند بود.مقابل چه حریفی ؟؟؟؟؟ فاینورد!!!!
او از کودکی به عنوان یک آژاکسی تمام عیار همواره آرزو داشت در این بازی حضور پیدا کند و حالا اولین گلش را در همین بازی به ثمر رسانده بود.
اما این تازه شروع کار بود .بنظر میرسید او برای بازی های بزرگتری ساخته شده است.
در همان سال اول در آژاکس در 25 بازی 18 گل زد، این آمار باعث میشد که براحتی این موضوع که او تنها 18سال دارد و اولین فصل حضور حرفه ایش در فوتبال است به کلی فراموش شود.
در آغاز لیگ قهرمانان سال 94-95تیم آژاکس هر چند مورد احترام رقبا بود، اما تهدید بزرگی به حساب نمی آمد.اما چند ماه بعد در استادیوم ارنست هاپل شهر وین آنها در جستجوی چهارمین قهرمانی خود در اروپا بودند.
کلایورت تا اینجای کار فقط یک گل زده بودو در بازی فینال روی نیمکت بود.یاری لیتمانن در ترکیب اصلی بود اما تلاش هایش برای گلزنی نتیجه ای نداشت چون تیم مقابل میلان با ستارگانی بزرگ بود.اما بالاخره تعویض بزرگ در دقیقه هفتاد انجام شد .هر چند دفاع میلان نفوذناپذیر بنظر میرسید اما در دقیقه 85 موقعیتی نصیب پاتریک شد .او خود را به محوطه جریمه رساند و ضربه ای به توپ زد .شاید ضربه ی او غیر معمول و ناقص بنظر میرسید اما همین ضربه از کنار سباستینو روسی عبور کرد و گل شد.همین گل برای قهرمانی آژاکس کافی بود.
اوبا 18سال و 10 ماه و23روزبه جوانترین گلزن تاریخ فینال لیگ قهرمانان تبدیل شد.
اما خوشی ها همواره برقرار نیستند.
چهار ماه بعد از آن فینال رویایی، پاتریک باعث تصادفی شد که طی آن راننده اتومبیل مقابلش از دنیا رفت.راننده مقابل مارتن پوتمن 56ساله و طرفدار پروپاقرص تیم آژاکس بود.پاتریک در حالی که سوار بر اتومبیل "ب.ام.دابلیو" خود بود به اتومبیل پوتمن برخورد کرد و باعث مرگ او شد .
""اتومبیل به قدری سریع به سمت ما آمد که آنرا ندیدیم.همسرم خیلی سریع از دنیا رفت و خودم نیز به شدت مجروح شدم.کلایورت برای ما نامه ای بسیار کوتاه نوشت که گویی معلمش آن متن را به او دیکته کرده بود."""این صحبتهای همسر پوتمن درباره ی آن تصادف بود.
هیچ اثری از الکل در خون کلایورت یافت نشد، اما او در منطقه ای که حداقل سرعت 35 مایل در ساعت بود با سرعت 55تا حرکت کرده بود .او به دلیل رانندگی خطرناکش که باعث مرگ یک فرد شده بود گناهکار شناخته وبه 240ساعت انجام خدمات اجتماعی محکوم شد.
""چیزی درونم شکسته شده است .دیگر هرگز نمیتوانم بطور کامل خوشحال باشم."""این جملات پاتریک در مورد تصادف بود.
اومجبور بود برچسب ""قاتل ""را در بازی های بیرون از خانه تحمل کند، و با افسردگی ناشی از آن حادثه بجنگد.این موضوع فصل فوتبالی اورا با زدن 15 گل در 28 بازی کاملا تحت الشعاع قراداد.
در سال 96 آژاکس باز هم به فینال رسید اما پاتریک به دلیل مصدومیت مجبور بود تنها نظاره گر باخت تیمش در ضربات پنالتی مقابل یوونتوس باشد.
به رغم تمام مسایل روانی و مصدومیت ها او به یورو 96 رفت.در بازی آخر گروهی جایی که هلند مقابل انگلیس به گل نیاز داشت، پاتریک دوباره خودش را نشان داد و با زدن یک گل حکم به صعود هلند داد.هر چند در یکچهارم نهایی مغلوب فرانسه شدند؛ باز هم در پنالتی.
آن تصادف و مصدومیت ها او را متقاعد کرد که باید شروع جدیدی داشته باشد.او به میلان پیوست تا به دوست نزدیکش داویدز که در روسونری بود بپیوندد.در میلان تصور میشد او جانشین مناسبی برای فان باستن شود، اما اینچنین نشد.
یک گل دیدنی مقابل یوونتوس شروعی عالی ای را برای او رقم زد اما او در پایان فصل با زدن فقط 6گل در 27 بازی ناامیدکننده ظاهر شد .این موضوع و البته توهین های نژاد پرستانه هواداران حریفان و البته اندک طرفداران میلان به این معنی بود که به پایان کار خود در سن سیرو رسیده است.
با این حال او در جام جهانی 98نیز به تیم ملی راه یافت.با وجود فن در سار،یاپ استام ،دی بوئر،اوورمارس ،برگکمپ و خود پاتریک روی کاغذ قدرتمندترین تیم تاریخ هلند را تشکیل داده بودند.پاتریک در همان بازی اول با زدن آرنجش به بازیکن حریف اخراج شد .او تا یکچارم نهایی مقابل آرژانتین بازی نکرد.در نیمه نهایی هلند به مصاف برزیل رفت .ابتدا رونالدو در دقیقه 46برزیل را پیش انداخت اماباز هم کلایورت وارد عمل شد آن هم با گلی در دقیقه 87.اما باز هم هلندی ها و ضربات پنالتی .آنها به فینال راه پیدا نکردند.
در سال 98 او به بارسلونا پیوست و با ریوالدو زوج مخوفی را بوجود آوردند.او موفق شد در 38بازی 16 گل بزند.فصل بعد نه برای بارسا بلکه برای او موفقیت آمیز بود آن هم بازدن 15گل.دو حامی بزرگ او" فن خال "در خارج از زمین و"ریوالدوی بزرگ" در داخل زمین بودند.در طول حضور در بارسا او در 249بازی 124گل زد.
کلایورت در یورو 2000 هم در تیم ملی جای داشت.آنها در بازی اول با پنالتی دی بوئر چک را بردند.در بازی دوم اولین گل پاتریک در این تورنمنت مقابل دانمارک به ثمر رسید در بازی با فرانسه هم گلزنی او تکرار شد که باعث پیروزی سخت آنها مقابل فرانسه گردید.آنها با 9 امتیاز کامل از گروه صعود کردند.هتریک پاتریک مقابل یوگوسلاوی در یکچهارم نهایی که با برتری 6-1آنها تمام شد،این باور رابوجود آورد که گویی اتفاق ویژه ای خواهدافتاد.
اما در نیمه نهایی، مقابل ایتالیا همه چیز عوض شد.فوتبال روی بدش را به پاتریک و یارانش نشان داد.در جریان بازی فرانک دی بوئر یک پنالتی را ازدست داد.اما نکته جالب پنالتی بعدی بود . پاتریک پشت ضربه بود. او اینبار تولدو رافریب داد اما توپش به تیر دروازه برخورد کرد .دو پنالتی از دست رفته ...بدتر از این نمیشود.
پاتریک در ضربات پنالتی، پنالتیش را به گل تبدیل کرد.اما عکس العمل بعد از گلش نشان از نارضایتی داشت. """باز هم تیم کلایورت و باز هم شکست در ضربات پنالتی"""
بنظر میرسید پیش بینی """یوهان کرویف کبیر """کاملا درست از آب درآمده ..این جمله ی آشنای او که حتما به گوش همه طرفداران فوتبال خورده است .
""ایتالیا نمیتواند هلند راببرد.اما هلند میتواند به ایتالیا ببازد .""شاید بهترین جمله در وصف این بازی بود .
کلایورت در سال 2004به نیوکاسل پیوست.به رغم زدن 13 گل در لیگ، سال بعد از آنها جدا شد.پس از مدتی کوتاه دروالنسیا به آیندهوون پیوست.و در نهایت لیل آخرین مقصد او بود.
گل پیروزی بخش او در فینال سال 1995 همواره در ذهن فوتبال دوستان خواهد ماند.افرادی که بازی او را دیده اند مسلما قدرت گلزنی ذاتی او را از یاد نخواهند برد.