بازی اعداد در فوتبال نام کتاب متفاوتی است که در مجموعه طرفداری تصمیم گرفتیم ترجمه آن را در اختیار شما بگذاریم:
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
گل؛ زیبایی کمیاب فوتبال
هر چیزی که در فوتبال ابداع می شود، باید با پدیده های دیگر آن همگرا شود
آندرو لورنی یک حلب ساز و لوله کش بود. او همچنین در اوقات فراغت و به صورت تفننی کریکت بازی می کرد. با هیچ مقیاسی نمی شد او را یک دروازه بان بدانیم اما خصوصیت او اینگونه بود که هرگز یک غذا و نوشیدنی مجانی را پس نمی زد. به همین دلیل، در سال 1885، زمانی که از او و هم تیمی هایش دعوت شد تا در لیگ کریکت اسکاتلند به میدان برود، خیلی سریع پذیرفت.
لورنی در حالی که تجربه چندانی نداشت، قرار شد دروازه بان تیم باشد. تیمی که آماتور بود و حریف آنها، رد لچیتس، یک تیم کاملا حرفه ای بود و مهاجمان این تیم با تجربه بودند. از آن دسته مهاجمانی که فرصت را به هیچ عنوان از دست نمی دهند. شرایط وحشتناک دنبال شد. ثبت کننده نتیجه بازی فقط باید خیلی سریع امتیازات و گلزنان را می نوشت. بازی 36-0 به پایان رسید. هنوز هم این سخت ترین شکست تاریخ لیگ کریکت اسکاتلند است. تیم لورنی هر چه جلوتر می رفت، باز هم نمی توانست گل بزند. حتی یک گل هم برای آنها به دست نمی آمد. لورنی قطعا آن زمان خیلی خوب درک کرد که گلزنی در ورزش چقدر نادر، سخت و ارزشمند است.
به همین دلیل مهاجمان بزرگ جهان، انقدر میان هواداران و باشگاه ها محبوب هستند. تریور فرانسیس، اولین بازیکن بریتانیایی بود که رقم قراردادش از 1 میلیون پوند گذشت. او یک مهاجم بود. آلن شیرر، آخرین انگلیسی بود که رکورد رقم نقل و انتقالات به نام او ثبت شد. او در سال 1996، با رقم 15 میلیون پوند از بلکبرن به نیوکاسل پیوست. بله، او هم مهاجم بود. اندی کارولِ نیوکاسل هم یک مهاجم بود. او در سال 2011 با رقم 35 میلیون پوند به لیورپول پیوست و در آن زمان گرانترین بازیکن انگلیسی تاریخ شد.
در تاریخ طولانی فوتبال، همیشه گران قیمت ترین بازیکنان، یا گلزن بوده اند و یا گل ساز. از ژوان شیافینو گرفته تا دیگو مارادونا و از ژان پیر پاپن گرفته تا کریستیانو رونالدو . ارزش گل در فوتبال را همچنین می توان از برندگان توپ طلا در تاریخ متوجه شد. توپ طلا، ارزشمندترین افتخار شخصی در فوتبال است. پس از بکن باوئر در سال 1976، تنها 3 بازیکن با تفکرات و سبک بازی دفاعی موفق به دریافت این جایزه شده اند: لوتار ماتئوس، ماتیاس سامر و فابیو کاناوارو. هر سه آنها نیز در آن سال با تیم ملی کشورشان یک جام بزرگ بین المللی کسب کردند و رهبر تیمشان بودند. تنها دروازه بانی که در تاریخ موفق به کسب این عنوان شد، لو یاشین اسطوره ای، دروازه بان سال 1963 دینامو مسکو و تیم ملی شوروی بود. در عوض، تا دلتان بخواهد مهاجمان فوتبال موفق به کسب این عنوان شده اند. لیونل مسی، مایکل اوون، ژرژ وه آ و آندری شوچنکو تنها چند نام در بین این بازیکنان پرافتخار است.
فوتبال بازی بخت و شانس است و تمام امید ما می تواند این باشد که از ظرفیت خود نهایت استفاده را ببریم. با این حال یک مهاجم بزرگ، کسی است که می تواند سرنوشت خود و تیم ها را متفاوت کند. یک مهاجم بزرگ کسی است که بخت و اقبال پیرامون عملکرد او می چرخد. چنین بازیکنانی واقعا نادر و ارزشمند هستند.
منحصر به فرد بودن فوتبال
پدیده "گل" در فوتبال چیزی بیش از طلا یا اولویت اصلی بازی است. تمام عرق کردن ها و زد و خوردها و ساختن سیستم ها و سبک های مختلف در طول 90 دقیقه برای رسیدن به این پدیده نادر است. باشگاه ها به همین دلیل میلیون دلار خرج مهاجمان بزرگ می کنند و به همین دلیل مربیان ماه ها وقت می گذارند تا سیستم دفاعی خود را تقویت کنند. پدیده گل به فوتبال معنی می دهد. گل پدیده ای است که همه در جهت رسیدن به آن تلاش می کنند. با این حال این پدیده دوست داشتنی، کم اتفاق می افتد و گاهی باید ساعت ها برای دیدن آن چشم انتظار بمانیم.
فوتبال یک بازی خاص و ویژه است. تنها یک بازی زیبا نیست بلکه بازی اول جهان است. فوتبال زبانی است که از ریودوژانیو تا کشورهای خاور دور آسیایی مشترک است. محبوبیت وحشتناک این بازی ما را بر آن می دارد تا در مورد آن تحقیق و تفحص کنیم. چرا انقدر پایدار و عمومی، این تعداد از مردم جهان عاشق فوتبال هستند؟
پاسخ قطعا پیرامون پدیده "گل" می چرخد. گل، همان فوتبال است. کمیابی، جادوی آن است.
شاید بهترین راه برای اینکه بدانیم فوتبال چقدر خاص است، باید آن را در زمینه های مختلف با سایر ورزش ها که شبیه به فوتبال هستند، مقایسه کنیم. منظور ما ورزش هایی است که در یک زمین بازی انجام می شود، و همچنین بسته به زمان بازی است. یعنی سوت پایان بازی دارد و دو تیم برای گلزنی تلاش می کنند. بستکبال، چوگان، راگبی، فوتبال امریکایی و هاکی از این دست بازی ها هستند. با این وجود، با اینکه فوتبال در این زمینه با ورزش هایی که نام بردیم، شباهت دارد، به طور واضح باز هم متفاوت است. نتیجه فوتبال به وسیله پدیده "گل" تصمیم گیری می شود اما در طی یک مسابقه، اتفاق ها و پدیده های زیادی مانند تکل، پاس، پرتاپ بلند اوت در آن وجود دارد. فوتبال متفاوت است زیرا گل به ندرت پیش می آید اما اتفاق های دیگر این بازی در طول مسابقه به وفور مشاهده می شود. و شاید این کمیابی، که برای رسیدن به گل تمام مدت با اتفاق ها و روش ها مختلف تلاش می کنید و به ندرت به گل می رسید، فوتبال را انقدر خاص کرده است.
ما داده هایی از پدیده گل در ورزش های هم خانواده فوتبال جمع کردیم. بررسی های ما در فصل 2010-2011 در لیگ ان بی ای بسکتبال، لیگ فوتبال امریکایی، لیگ برتر فوتبال انگلیس و راگبی بوده است. در این پژوهش ما بیش از 5000 مسابقه را بررسی کردیم. ما همچنین درصد شوت های منجر به گل، میانگین دقایق بازی نسبت به اتفاق گل و تعداد گل ها را بررسی کردیم. این را در نظر داشته باشید که با توجه به اینکه در برخی از ورزش ها مانند بستکبال، پرتاب ها می توانند 2 یا 3 امتیازی باشند، ما تعداد حرکات منجر به گل را بررسی کرده ایم. در واقع هر پرتاب در بسکتبال فارغ از امتیاز، یک گل حساب شده است.
بسکتبال به طور واضح با سایر این ورزش ها متفاوت است. اگر فوتبال ورزشی است که گل کمیاب است، در بسکتبال تا دلتان بخواهد گل می بینید. در بررسی های انجام شده، فوتبال به طور معناداری گل های کمتری به خود می بیند و همچنین موقعیت های گل کمتری در این ورزش به وجود می آید. مثلا به طور میانگین در فوتبال، تیم ها 12 بار اقدام به شوتزنی می کنند و این رقم در هاکی 30 و در بسکتبال 123 است.
به نظر می رسد فوتبال هوادارانش را در انتظار جایزه یا گل می گذارد. در فوتبال امریکایی به طور میانگین در هر 9 دقیقه و در راگبی هر 12 و نیم دقیقه یک گل به ثمر می رسد. در هاکی، هر 20 دقیقه به طور میانگین یک گل می بینیم اما در فوتبال یک تیم به طور میانگین هر شصت و نه دقیقه، یک بار گل می زند. فوتبال ورزش ناکارآمدهای باشکوه است. ورزشی که لذت را در حال تعلیق قرار می دهد!
فینال لیگ قهرمانان 2010 بین اینتر و بایرن مونیخ را با کمک موسسه آماری اوپتا بررسی کردیم. تمام اتفاقات بازی، 2842 بوده اما از بین این همه اتفاق، تنها دو گل وجود داشته که توسط دیگو میلیتویی به دست آمد که مورینیو او را با رقم بیش از 20 میلیون پوند خریداری کرد. یعنی از هر 1421 اتفاق، یکی از آنها گل است. در هیچ ورزشی تیم ها لازم نیست انقدر تلاش کنند و اتفاقات مختلف رقم بزنند تا به گل برسند. به همین دلیل فوتبال چنین است که می بینید و انقدر خاص است. گل نادر است و پس از زدن گل چه شادی هایی برگزار می شود. به همین خاطر بازی خیلی هیجان انگیز است. هر گل در هر زمان از بازی، می تواند تفاوت تیم برنده و بازنده باشد. گل زیبایی فوتبال است و جالب اینجاست که بدانید، ندرت و کمیابی آن باعث زیبایی بیشتر آن شده است.
حسابداری در خشکسالی
اما مساله جالب و قابل تامل این است که چرا باید اینگونه باشد؟
ایگناسیو پالاسیوس هوئرتا، اقتصاد دان دانشگاه لندن، زمانی به کمیابی و تعداد گل ها در فوتبال علاقه مند شد و طبیعتا به سراغ آمار و ارقام و جمع آوری داده ها رفت. او مسابقات سطح اول و همچنین آماتور فوتبال انگلیس را بین سال های 1988 تا 1996، یعنی حدود 119787 بازی را بررسی کرد. بررسی های او نشان داد که در طول تاریخ فوتبال، میانگین تعداد گل ها در هر بازی به مرور زمان کم شده است. در پایان دهه 1890 و ابتدای دهه 1900، میانگین تعداد گل ها در هر بازی فوتبال چهار و نیم بود. شرایط به همان منوال ادامه داشت تا سال 1925 که به دلیل وضع قانون آفساید، میانگین گل ها به طور معناداری به سه گل کاهش یافت. پس از وقفه به دلیل جنگ جهانی دوم، میانگین گل ها کمی افزایش یافت اما دوباره تا سال 1968، میانگین گل ها در هر بازی همان 3 بود. در سال 1996، میانگین گل ها در لیگ برتر انگلیس 2.66 بود.
می توانیم نتیجه گیری کنیم که فوتبال در طی تاریخ پیشرفت کرده است. زمین ها و تجهیزات ورزشی پیشرفته شده اند و باشگاه ها اکنون سعی می کنند بهترین استعدادها را با بهترین روش ها پرورش دهند. بدین ترتیب اولین فکری که به ذهن ما می رسد، این است که با وجود پیشرفت مهاجمان، حالا مدافعان و هافبک های دفاعی هم پیشرفت کرده اند. اما اگر چنین بود، باید در لیگ های سطح پایین تر و آماتور که سطح بازیکنان پایین تر است، میانگین تعداد گل ها بیشتر می شد اما طی تحقیقاتی که ما انجام دادیم، تفاوتی بین میانگین گل ها در مثلا رقابت های لیگ برتر و اف ای کاپ که متشکل از تیم های سطح پایین تر است، وجود ندارد.
همچنین دیگر دلیل تحلیلی کارشناسان این بود که قوانین فوتبال مانند آفساید در سال 1925، یا سه امتیازه شدن پیروزی ها در سال 1981 (پیش از آن پیروزی 2 امتیاز داشت) یا ممنوعیت پاس رو به عقب مدافع به دروازه بان و کنترل او با دست، در این آمار تاثیر گذار بوده است. اما آمار نشان می دهد که به جز قانون آفساید، سایر قوانین در کم شدن تعداد گل ها تاثیر گذار نبوده اند. حقیقت این است که گل ها کمیاب تر شده اند زیرا طبیعت و ذات فوتبال طی سال ها تغییر کرده است.
پیشرفت سطح فوتبال
دو تاریخ از فوتبال وجود دارد. در واقع فوتبال به دو شیوه پیشرفت کرده است. اول به واسطه نابغه هایی که در این ورزش در طی تاریخ ظهور کرده اند. بازیکنان بزرگی مانند دی استفانو، پله، مارادونا، زیدان و مسی، همه راه هایی در فوتبال به ما نشان داده اند که پیش از آن وجود نداشته است و باعث پیشرفت فوتبال شده اند. فوتبال را به سطحی بالاتر رسانده اند.
تاریخ دوم فوتبال مربوط به مربیان و آنالیزورهای بزرگ تاریخ فوتبال بوده است. مربیانی که طی سیر ظهور نابغه هایی که در بالا اشاره کردیم، راه هایی پیدا کرده اند تا آنها را متوقف کنند. مثلا ایتالیایی ها سبک دفاعی کاتاناچیو را ابداع کردند و به موفقیت های زیادی دست یافتند. یا به عنوان مثال، یارگیری منطقه ای کم کم جانشین یارگیری نفر به نفر شد. همچنین سیستم دفاعی بر پایه نقش سوییپر در فوتبال به وجود آمد. حتی تیکی تاکای بارسلونا در خیلی از اوقات به عنوان سیستمی تدافعی یاد می شود که کارشناسان به آن پاسناچیو (متفاوت با کاتاناچیو) می گویند. زیرا تیم با مالکیت توپ در حالی که خودش حمله نمی کند، همچنین اجازه نمی دهد حریف هم حمله کند.
در حالی که فوتبال پیشرفت کرده، بازیکنان نیز رشد کرده اند. حالا سریع تر می دوند و شوت های محکم تری می زنند. دقت پاس آنها بالاتر رفته و دریبل ها سریع تر شده است. بدین ترتیب با پیشرفت آنها، سیستم ها برای مقابله با آنها نیز پیشرفت کرده اند.
این ساختارها و سیستم ها، مانند تله آفساید، پرسینگ، یارگیری منطقه ای، پاس های متوالی دلیلی است که گل ها کمیاب تر از سابق شده اند. تاکتیک ها و استراتژِی ها بسیار پیچیده شده اند. در طول تاریخ، به مرور در هر برهه زمانی، یک سیستم محبوب بوده و کارآمد نشان داده است. در گذشته در هر تیمی، 7 بازیکن برای حمله شرکت می کردند. کم کم سیستم M-W روی کار آمد که دو بازیکن از آن 7 مهاجم، به نفرات دفاعی اضافه شدند. بعد سیستم 4-2-4 معروف تیم ملی برزیل و اروگوئه روی کار آمد. سپس شاهد سیستم 4-4-2 محبوب تیم های انگلیسی بودیم. اما حالا اکثر تیم ها از یک مهاجم استفاده می کنند. بارسلونا و اسپانیا حتی گاهی بدون مهاجم بازی می کنند و یک نفر مهاجم کاذب است.
بررسی این سیر تاریخی به ما نشان می دهد ذات و طبیعت فوتبال به مرور زمان چقدر عوض شده است. زمانی فوتبال یک بازی سراسر هجومی بود اما حالا تعادل برقرار کردن بین گلزنی و گل نخوردن است. تعادل بین دفاع و حمله خیلی بیشتر شده است. به مرور زمان تیم هایی پیدا شدند که رویکرد دفاعی داشتند و پیروز می شدند. بعد کم کم معلوم شد که این تیم ها حتی بیشتر از تیم های هجومی پیروز می شوند. بدین ترتیب سایر تیم ها نیز سعی کردند از تجربه آنها استفاده کنند. در حال حاضر فوتبال به عنوان بازی شناخته می شود، که باید تا حد ممکن از اشتباه دوری کنید و در عین حال به بهترین شکل ممکن از اشتباه حریف استفاده نمایید. در دهه 1910 و سال های پس از آن، بیشتر زمان بازی مالکیت توپ در اختیار مهاجمان و عناصر تهاجمی بود. با این حال اوپتا مشخص کرده که در سال 2011، به طور میانگین مدافعان در هر بازی 63 بار توپ را لمس می کنند. هافبک ها 72 و مهاجمان تنها 51.
هوئرتا در نتیجه گیری تحقیقاتش اعلام کرد شرایط نگران کننده است و ممکن است روزی بیاید که هیچ گلی در فوتبال نبینیم. برای آنکه متوجه شویم که آن زمان کی فرا می رسد، تصمیم گرفتیم کار او را بروز رسانی کنیم زیرا داده های او تا سال 1996 بود. به این نتیجه رسیدیم که میانگین گل ها در هر بازی از سال 1996 تاکنون ثابت باقی مانده است. این یعنی پس از یک دوره تغییر و تحول در سبک فوتبال، حالا ثبات در تعداد گل ها به چشم می خورد. این یعنی در حال حاضر تعادل خاصی بین سیستم های هجومی و دفاعی به وجود آمده است.
نتایج تحقیقات ما نشان می دهد که پیروزی و گلزنی تیم ها بیشتر از آنکه به مهارت بازیکنان بستگی داشته باشد، به نظم و سازماندهی باشگاه ها مربوط است. در واقع تیم کریکت آندرو لورنی بیشتر از آنکه مشکل بازیکن داشته، کمبود سازماندهی را حس می کرده است. به مرور زمان، تیم ها به یکدیگر شبیه تر می شوند. حالا تیم ها با اختلاف گل کمتری پیروز می شوند. مانند اتومبیل ها که در ابتدای کار هر کدام سیستم و مواد اولیه مخصوص به خود داشتند، حالا خیلی به هم شبیه شده اند.
چرا؟ تحقیقات دانشمندان نشان می دهد که پیشرفت تیم های ضعیف تر سرعت بیشتری نسبت به تیم های قوی تر دارد. این رقابت شدیدتر که هر روز اختلاف سطح تیم ها کمتر می شود، یک پیامد داد:
باعث شده گل ها کمیاب تر از قبل شوند، حتی ارزشمندتر از گل های 60 یا 100 سال پیش.
یکی از بزرگترین سوتفاهمات در فوتبال این است:
اینکه تماشاگران می آیند تا گل ببینند.
اگر چنین بود آفساید و پیروزی سه امتیازی و ممنوعیت پاس رو به عقب برای دروازه بان وضع نمی شد. در واقع:
تماشاگران می آیند تا گل هایی ببینند که مهم و به طور بالقوه تعیین کننده باشد.
با کم شدن میانگین تعداد گل ها و اختلاف سطح بین تیم ها، حالا تیم ها بازی هایی را به تماشاگران ارائه می دهند که باید تمام مدت ناخن های خود را بجوند و هیجان بیشتری داشته باشند زیرا پیروزی از قبل تضمین شده نیست. ممکن است بعضی معتقد باشند که فوتبال دهه 1900 میلادی که گل های بیشتری داشت، جذاب تر بود اما باید بدانند که کمیابی و سخت به دست آمدن گل هاست که آنها را انقدر ارزشمند و هیجان انگیز کرده است.
در حال حاضر میانگین تعداد گل ها در هر بازی لیگ برتر حدود 2.66 است. گاهی کمی بیشتر و گاهی کمی کمتر می شود اما در مجموع به ثبات رسیده است. بنابراین در این فصل لیگ برتر حدود 1000 گل خواهید دید و سال های بعد هم همین خواهد بود. فوتبال به ثبات رسیده است.