طرفداری - حتما همه شنیده ایم که گاهی وقت ها در فوتبال می گویند نمی شود بعضی از بازیکنان را دوست نداشت اما اینکه بازیکنی از رئال مادرید یا بارسلونا به کلمه " دوست داشتنی" برسند از همه سخت تر است. امثال ژاوی ها و کاسیاس ها زیاد نیستند. در این بین، بدون شک یکی از همین بازیکنان داوید ویا است.
3 دسامبر سال 1981 یعنی حدود 36 سال قبل در شهر لانگرئوی اسپانیا، پسری به دنیا آمد که انگار تقدیرش این بود آرزو ها را براورده کند. آرزوی ملتی که دلشان قهرمانی جام جهانی می خواست. ملتی که انگار نفرین شده بودند بر عکس دیگر تیم هایی مانند آلمان یا ایتالیا هیچ وقت افتخار ملی ای در فوتبال نداشته باشند. فوتبالی که در آن فقط توانسته بودند یورو 64 را در آن کسب کنند. ویا در آن زمانی آمد که بالاخره تیم های پایه اسپانیا جواهراتی از آکادمیشان استخراج کردند. بله داوید ویا میان این همه جواهر خودی نشان داد.
عکس دوران کودکی داوید ویا
از رده های پایه لانگرئو، شهر زادگاهش شروع کرد و سپس در تیم دوم اسپورتینگ خیخون مشغول به بازی شد. زدن 14 گل در 36 بازی چندان برای مرد جوان اسپانیایی زیاد عالی نبود. فصل 2001/2003 به تیم اول آمد در فصل آخر حضورش در آن جا به قدری خوب بود که به تیم زیر 21 ساله های اسپانیا برای یورو زیر 21 سال 2003 هم دعوت شد. البته همه می دانند در آن جا با هفت بازی و عدم گلزنی نتوانست زیاد خودی نشان بدهد. او فصل بعد به آن به رئال زاراگوسا رفت و موفق شد در 73 بازی برای این تیم 32 گل به ثمر رساند. انگار او کم کم استعدادش را به رخ می کشید. اوج دوران او بدون شک در والنسیا بود. بین سال های 2005 تا 2010 در والنسیا به قدری عالی بود که الان هم از او به عنوان یکی از اسطوره های باشگاه والنسیا یاد می شود. او توانست در این مدت 108 گل به ثمر برساند.
داوید ویا در والنسیا
ویا مرتبا به تیم ملی دعوت می شد و یکی از آن بازیکنان نسل طلایی اسپانیا بود، در یورو 2008 بعد از شکست آلمان ها توانست همراه تیم ملی اش قهرمان شود. سال 2010 آن جام جهانی آفریقای جنوبی و تیم ملی اسپانیایش را بدون شک به خاطر داوید ویا و نسل فوق العاده اسپانیا نمی توانیم فراموش کنیم آن ها حتی از استعداد های خارق العاده آلمان های با برنامه هم بهتر بودند. داوید ویا در جام جهانی 2010 با زدن 6 گل بدون شک یکی از مهم ترین دلایل قهرمانی ماتادور ها بود. گلش به پرتغال و حذف تیم کریستیانو رونالدو یکی از مهم ترین آن ها بود. انگار حالا یک شماره هفت در زمین در زمان رونالدو پیدا شده بود که گاهی وقت ها می خواست از آن بهتر باشد.
ویا تصمیم گرفت مانند بیشتر استعداد های رسیده والنسیا به بارسلونا برود و آن جا به کارش ادامه دهد. آل گواخه دوست داشتنی آمد تا نسل فوق العاده لاماسیا کامل شود. ویا به هر چه که باید، در کاتالونیا رسید. یک بازیکن چقدر خوب می تواند با تیم تازه اش، ادغام شود. اولین بازی اش در الکلاسیکو را به یاد بیاورید. همان شبی که تیم مورینیو در جهنم نیوکمپ با پنج گل سلاخی شد. ویا با زدن دو گل در آن جا ثابت کرد می تواند کابوس دشمن قدیمی باشد. گل ها و بازی هایش در بارسلونا آن قدر خوب بود که خیلی زود به محبوب دل ها در نیوکمپ تبدیل شد. تیم فوق العاده گواردیولا فصل 2010/11 یک بار دو گانه را کسب کرد که بدون ویا هرگز ممکن نبود. ویا گاهی وقت ها از مسی هم در زمین بهتر بود. خودش می گوید بهترین گل دوران ورزشی اش را به منچستر یونایتد زده است. اگر بخواهیم کلکسیونی از گل های زیبا در فینال های لیگ قهرمانان اروپا را تهیه کنیم، نمی توان گل داوید ویا در فینال ومبلی را از قلم بندازیم. در دقیقه 69 آن فینال توپ پشت محوطه جریمه به ویا رسید و او هم طبق معمول با همان شوت های چیپ وار معروفش دروازه تیم فرگوسن را برای بار سوم باز کرد تا خیال کاتالان ها را بابت کسب چهارمین جام اروپا راحت کند.
موفقیت های ویا فصل بعد هم ادامه داشت به نظر می رسید او ساخته شده تا با همین بارسلونا هماهنگ شود. انگار نه انگار اولین بار است همراه مسی و پدرو در یک تیم بازی می کند. او فوق العاده بود. تکنیک عالی، شوت های غیر قابل مهار و یک شماره هفت واقعی. در تیم منتخب سال 2010 فیفا، او همراه مسی و رونالدو به عنوان سه مهاجم برتر دنیا انتخاب شد. او حالا بهترین مهاجم نوک دنیا بود. یک مهاجم تمام عیار که محبوب قلب اسپانیایی ها شده بود. همه چیز فوق العاده پیش می رفت اما آن مصدومیت لعنیتی در فینال جام باشگاه های جهان همه چیز را خراب کرد. ویا به طرز وحشتناکی مصدوم و راهی بیمارستان شد. او به دلیل مصدومیت باقی فصل را از دست داد.
واقعیت این بود بعد از ویا بارسا هم بارسای همیشگی نشد و فصل را با فقط یک جام به پایان برد و گواردیولا نیوکمپ را ترک کرد. ویا حتی به رقابت های یورو 2012 هم نرسید و تیم دل بوسکه بدون او قهرمانان اروپا شد. ویا بازگشت و در اولین بازی اش برابر رئال سوسیه داد در لالیگا گلزنی کرد و نوید این را داد که دوباره به اوج باز خواهد گشت اما مصدومیت های جزئی دیگر باعث شدند دیگر ویای سابق را نبینیم. بازی های درخشان مانند کامبک برابر میلان در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمان اروپا و موفقیت های کوچک دیگر نتوانستند ویا را به اوج باز گردانند و او همراه تیمش به طرز فجیعی از لیگ قهرمانان اروپا توسط بایرن مونیخ حذف شد.
با آمدن امثال نیمار دیگر ویا احساس کرد باید کاتالونیا را ترک کند و به مادرید برود. جالب اینجا بود اولین گلش برای اتلتیکو مادرید را برابر بارسلونا در بازی رفت سوپر کاپ اسپانیا به ثمر رساند. او در اتلتیکو مادرید موفق شد تا فینال لیگ قهرمانان اروپا پیش برود اما گل دقیقه 92:48 راموس باعث شد جامی دیگر به موفقیت های آل گواخه اضافه نشود. همچنین موفق شد اتلتیکو را در قهرمانی بعد از 18 سال در لالیگا همراهی کند. به علاوه او رکوردار گلزنی در تیم ملی شد (59 گل). داوید ویا حالا به آمریکا رفته تا دوران فوتبال یکی از خوش چهره ترین و بهترین مهاجمان دنیا هم در آن جا به پایان برسد.
صحبت ها و شایعاتی مبنی بر بازگشت او به تیم ملی در جام جهانی به گوش می رسند. او بار قبل با مصدومیت و بد شانسی ای دوباره مواجه شد و نتوانست برای تیمش در مقدماتی جام جهانی 2018 بازی کند اما حالا همه امیدوارند یک بار دیگر و برای بار آخر ال گواخه دوست داشتنی را در یک تورنمنت مهم ببینند. شاید سهم یک بازیکن مانند او از این فوتبالی که گاهی وقت ها بی رحم است، چیز بیشتری بوده است! نمی توان انکار کرد همین الان هم یکی از بهترین مهاجم های تاریخ لالیگا بوده است و موفقیت های فوق العاده ای کسب کرده است. در واقع اگر دقیق نگاه کنیم تقرببا او تمام افتخارات ممکن را کسب کرده است و اگر مصدومیت ها نبودند می توانست یکی از بزرگان تاریخ شود و حتی شانس این را داشته باشد توپ طلا کسب کند. از او همیشه در تاریخ فوتبال به نیکی یاد خواهد شد.
تولدت مبارک داوید ویا سانچز!