ارنستو والورده اکنون بر روی سکویی تکیه زده است، که سابقاً اسطورههای بزرگی روی آن نشستهاند. از یوهان کرویف کبیر تا لوئیز انریکه افسانهای، در دهههای درخشان اخیر بارسا، اغلب نام بزرگی روی نیمکت تیم به چشم آمده و این کار را برای مربی جدید بارسا دشوار میکند. در این مقاله، مربیان دهه اخیر آبی و اناریها را مورد تحلیل آماری قرار دادهایم تا مشخص شود والورده باید با چه استانداردهایی رقابت کند! با ما همراه باشید.
پس از دوران بازآفرینی مکتب «توتال فوتبال» رینوس میشل، توسط یوهان کرویف کبیر در بارسا – که بعدها تیکی تاکا از دلش متولد شد – و پس از آن، دوران تاریک اوایل هزاره سوم، بارسا مجدداً یک و نیم دهه قبل و با حضور یک هلندی دیگر، به اوج بازگشت. فرانک ریکارد جوان و دوستداشتنی، بیاغراق بهترین جانشین برای استاد هلندی خود بود، و درست همانند او، این غول به خواب فرو رفته را بیدار کرد و به قله فوتبال اروپا بازگرداند.
ماحصل کاشتههای او را، پپ گواردیولا، یکی دیگر از شاگردان مکتب کرویف کبیر برداشت، و کلکسیونی از جامهای رنگارنگ را برای آبی و اناریها به ارمغان آورد. بارسا در دوران تیتوی ویلانووای فقید و دوستداشتنی اما درگیر با سرنوشت، و تاتا مارتینوی بیخبر از ماهیت توتال فوتبال، کمی به تلاطم افتاد، تا یک کاپیتان اسطورهای دیگر به نام لوئیز انریکه از راه رسید، و کشتی سرگردان بارسا را به مسیر موفقیت بازگرداند.
در این مقاله قصد داریم نگاهی آماری بیاندازیم به عملکرد مربیان دهه اخیر بارسا، به همراه استاد مکتب، یوهان کرویف کبیر، تا با سطح انتظاراتی که هواداران از ارنستو والورده خواهند داشت، بیشتر آشنا شویم. اگرچه نگاه آماری هرگز نمیتواند تابلوی تمام عیاری از پیچیدگیهای فوتبال باشد، اما همواره به عنوان یک شاخص راهنما، شایسته توجه و محل یادگیری است.
از منظر آمار، مهمترین شاخصها در فوتبال، معطوف به امتیازات کسب شده در بازیها و در نهایت، جامهای فتح شده در پایان فصول فوتبالی است. بیایید از این منظر نگاهی به عملکرد مربیان ذکر شده بیاندازیم.
شاید اگر بخواهیم مربیان بارسا را در یک نمودار دو وجهی دستهبندی کنیم، یکی از ابعاد این نمودار، افتخارات کسب شده در حال، و بعد دیگر، ساختن بستری مناسب برای رشد تیم در آینده است. مطابق انتظار، مربیانی مثل پپ گواردیولا و لوئیز انریکه، بیشتر در بعد اول، و مربیانی مثل یوهان کرویف و فرانک ریکارد، به طور عمده در بعد دوم موفق و درخشان بودهاند. آمار نیز اغلب همین نکته را تصدیق میکند.
لوئیز انریکه از منظر درصد پیروزی در بازیها، در صدر مربیان تاریخ بارسا قرار میگیرد، و تیتو ویلانووا و پپ گواردیولا به ترتیب در رتبههای بعدی میایستند.
با این حال، آنچه همواره در آمارهای درصدی اهمیت بسیاری دارد، طول بازهای است که آمار مربوطه در آن اندازهگیری شده است. در مورد آمار درصد پیروزی، یک شاخص حائز اهمیت دیگر، تعداد بازیهایی است که هریک از مربیان روی نیمکت بارسا نشستهاند. طبیعتاً بدست آوردن درصد پیروزی بالا در تنها یک فصل، کار سادهتری است تا حفظ این روند موثر و درخشان در طول چندین فصل.
یک شاخصه حائز اهمیت دیگر در تحلیل آماری عملکرد – که غالباً به نتایج و افتخارات «حال» اشاره دارد و نه ساختن آینده – میانگین امتیاز کسب شده در هر بازی است.
مطابق آمار، در حوزه میانگین امتیاز کسب شده در هر بازی هم لوئیز انریکه، در صدر مربیان تاریخ بارسا قرار میگیرد.
منطقاً زمانی که بحث در مورد نتایج و افتخارات است، یکی از شاخصههای حائز اهمیت، تعداد گلهای به ثبت رسیده و دریافت شده است.
آمار نشان میدهد بارسای لوئیز انریکه بهترین تیم تهاجمی و بارسای پپ گواردیولا بهترین تیم تدافعی در تاریخ باشگاه بودهاند.
ز نگاه آمار – احتمالاً – بزرگترین شاخصه موفقیت، تعداد جامهای کسب شده است. شهرت برند، احترام، اعتبار و قیمتهای مربیان در دنیای اقتصادی فوتبال، اغلب به طور مستقیم از تعداد جامهای کسب شده توسط آنها نشات میگیرد. در ادامه، عملکرد آماری مربیان اخیر بارسا را از این منظر با هم مرور خواهیم کرد.
توضیح اینکه منظور از جامهای اصلی، سه رقابت لالیگا، لیگ قهرمانان اروپا (جام اروپا در گذشته) و جام حذفی اسپانیاست.
جمعبندی
مطابق انتظار، لوئیز انریکه و پپ گواردیولا بهترین مربیان تاریخ بارسا از منظر کسب نتایج و افتخارات هستند و مربیانی چون یوهان کرویف کبیر و فرانک ریکارد، در برخی از این شاخصها، امتیاز درخشانی کسب نمیکنند. با این حال، آنچه در نگاه آماری مغفول میماند، تاثیری است که مربیان بر آینده باشگاه باقی میگذارند.
امروز با گذشت بیش از دو دهه، بارسا همچنان اساس و بنیان خود را مدیون اثر شگرفی است، که حضور یوهان کرویف کبیر بر این تیم بر جای گذاشته، و احتمالاً تا ابد هم، تحت تاثیر نبوغ او و مکتبی که بنا کرد، خواهد ماند. و یا تیم رویایی بارسا – همان ستارههایی چون والدس، پویول، ژاوی، اینیستا، مسی و ... – که در زمان فرانک ریکارد دوست داشتنی پایهگذاری شد، و در زمان پپ گواردیولا، تمام دنیای فوتبال را در عرصه باشگاهی و ملی فتح کرد!
در نتیجه نباید از خاطر برد، که همه چیز در فوتبال، آمار و ارقام و اعداد نیست. همه چیز تعداد برد و گل و قهرمانی نیست، بلکه چیزهایی بسیار حیاتیتر و مهمتر نیز وجود دارد، که بعضاً تمام آمارها را تحت الشعاع خود قرار میدهد - چیزی مثل فرزند نکوبخت مکتب کرویف، لاماسیا - به خصوص زمانی که صحبت از بارسا در میان است، و فوتبال چیزی فراتر از ورزش، چیزی شبیه زندگی است!
با این حال، در دنیای اقتصادی فوتبال امروز، و با خیل هواداران کم طاقت و نتیجهگرا، مربیان بیاختیار ناگزیرند از اینکه اولویت اصلی خودشان را روی کسب نتایج و افتخارات کوتاه مدت قرار دهند. تردیدی نیست که هواداران بارسا، خیلی زود شروع به مقایسه عملکرد ارنستو والورده، با این اعداد و ارقام خواهند کرد. باید منتظر ماند و دید آیا این مربی اسپانیایی میتواند از پس این انتظارات بسیار بالا و این استاندارد بسیار دشوار بر بیاید، و آیا میتواند در پایان دورهاش، جایی برای خود در میان برترین مربیان تاریخ بارسا دست و پا کند، یا خیر.