طرفداری | مانند یک طرح خیالی از یک درام تلویزیونی، دور از واقعیت به نظر میرسد. داستانی شامل یک چهره ورزشی برجسته، شلیک یک گلوله، زخمی شدن یک کارآموز و یک تحقیقات پلیسی...
متأسفانه آنچه در 20 فوریه 2011 رخ داد، تصوری از تخیل کسی نبود؛ بلکه یک رسوایی بود که صفحات نخست روزنامههای ملی را به خود اختصاص داد.
توضیح دادن اتفاقاتی که ۱۳ سال قبل برای اشلی کول رخ داد، هنوز هم سخت است. چلسی در آن زمان به بازیکنانی که به دلایل نامناسب خارج از زمین خبرساز میشدند، عادت کرده بود. برای مثال، اتهاماتی درباره رابطه جان تری با شریک سابق وین بریج، ونسا پرونسِل؛ اتهاماتی مبنی بر دریافت پول توسط کاپیتان سابق تیم برای برگزاری تورهای بدون اجازه در زمین تمرین باشگاه؛ و فروپاشی ازدواج کول با ستاره موسیقی پاپ، شریل، در میان افشاگریهایی از خیانت او با زنان دیگر.
با این حال، حادثه یاد شده، اگر بخواهیم از عبارت بهتری استفاده کنیم، سطح جدیدی از جنجال را حول محور باشگاه ایجاد کرد. این ماجرا منجر به انتشار مقالههای بیشماری شد که چلسی را به عنوان باشگاهی بدون انضباط و کنترل بر ستارگانش به تصویر میکشید؛ باشگاهی که بازیکنانش تصمیمگیرنده اصلی بودند.
برای اشلی کول، این موضوع جای شوخی نداشت. او پیشتر احساس میکرد که از سوی رسانهها هدف قرار گرفته است و این حادثه، رابطه او با مطبوعات را بیش از پیش تیره کرد. به قول یک منبع: «این اتفاقی بود که فقط میتوانست برای او رخ دهد.»
اما دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟ این ماجرا مربوط به روز پس از شکست خانگی غیرمنتظره چلسی مقابل اورتون در دور چهارم جام حذفی است. چلسی در ضربات پنالتی شکست خورد و کول، از میان همه افراد، ضربه تعیینکننده را به بالای دروازه فرستاد.
با توجه به نزدیک بودن بازی لیگ قهرمانان، زمانی برای غصه خوردن باقی نمانده بود. بازیکنان برای تمرین در روز یکشنبه فراخوانده شدند.
اینجاست که جزئیات این داستان بزرگ که توسط روزنامه News of the World به صورت اختصاصی منتشر شد، با آنچه مردم ۱۳ سال بعد به یاد میآورند، متفاوت است. گزارش شده بود که کول با در دست داشتن سلاح وارد محل تمرین شده و در حالی که «در رختکن مشغول شوخی با آن بود»، یک کارآموز زخمی شده است.
با این حال، وبسایت اتلتیک فاش کرده است که این تفنگ بادی، که به طور قانونی در بریتانیا قابل خرید است، در واقع هدیهای از سوی یک فوتبالیست و دوست نزدیک کول بود که در یکی دیگر از باشگاههای لیگ برتر بازی میکرد. این تفنگ، چند ماه پیشتر برای کول ارسال شده بود.
بسته به محل تمرین تحویل داده شده بود و هیچکس نمیدانست داخل آن چیست، حتی خود اشلی کول؛ زیرا این هدیه به عنوان یک شگفتانه ارسال شده بود. بازیکنان تیم دائماً بستهها و نامههایی دریافت میکنند و بهطور طبیعی، باشگاه سیاستی برای باز کردن یا بررسی نامههای شخصی آنها ندارد.
در روز حادثه، در واقع یکی از همتیمیهای کول در چلسی بود که جعبه بزرگی را که در انتهای کمد کول قرار داشت، دید و از محتوای آن پرسید. همین فرد بود که جعبه را بیرون آورد و ابتدا تفنگ را دست گرفت. منابع میگویند این بسته چنان بیعیب و نقص به نظر میرسید که انگار کول حتی آن را باز نکرده بود.
در همین حال، در همان ساختمان و چند قدم دورتر، تام کوان، دانشجویی ۲۱ سالهای از دانشگاه لافبورو، حضور داشت. او بهعنوان بخشی از دوره کارشناسی خود در رشته علوم ورزشی و تمرینات جسمانی، یک سال دوره کارآموزی را در باشگاه میگذراند.
زمانی که بازیکن سابق تیم ملی انگلیس شروع به بررسی تفنگ کرد، کوان در کنار کول بود. در همین لحظه بود که حادثه رخ داد. یکی از منابع اینطور توضیح میدهد: «وقتی اشلی تفنگ را در دست داشت، فکر میکرد خالی است (هیچ گلولهای در آن نیست). اما در واقع گلولهای در آن بود و بهطور تصادفی از دستش شلیک شد. اینطور نبود که او تفنگ را به سمت کسی نشانه رفته باشد».
«متأسفانه، آن شخص مورد اصابت قرار گرفت، اما آسیب جدی ندید. خود او هم به این ماجرا میخندید. پسر خوبی بود. این فقط یک بدشانسی بود.»
درحالیکه این اتفاق کاملاً بیخطر نبود، تفنگ بادی کالیبر 22 که گفته میشود کول مالک آن بوده، از گلولههایی استفاده میکرد که طولشان ۵.۵ میلیمتر بود. این گلولهها بهمراتب کوچکتر و سبکتر از گلولههای واقعی استفادهشده در تفنگها و اسلحههای جنگی هستند.
گلوله به پوست نفوذ نکرد، اما از کنار بدن کوان عبور کرد و خراشی ایجاد کرد. کوان بهجای اینکه از آنچه رخ داده بود ناراحت باشد، در کافهتریا زخم خود را به چند نفر نشان میداد. مضمون صحبتهایش چیزی شبیه این بود: «حدس بزنید چه اتفاقی برای من افتاده...»
یکی دیگر از منابع با تأیید ماهیت جزئی این حادثه گفت: «کول نشسته بود، که تفنگ را برداشت و تیر از آن در رفت. زخم کارآموز بسیار سطحی بود. این فقط یک حادثه بود.»
این News of the World بود که این داستان را برای اولین بار منتشر کرد. نسخه آنها از وقایع، بر اساس منابعی که با آنها صحبت کرده بودند، بسیار هیجانانگیزتر بود و توضیح میداد که چگونه «تام وقتی گلوله سربی به پهلویش برخورد کرد، فریاد زد. او به شدت خونریزی داشت و درد زیادی میکشید.» کوان دو روز مرخصی گرفت تا بهبود یابد و کول شخصاً از او عذرخواهی کرد.
صرف نظر از نیت، پیامدهای این حادثه جدی بود؛ بهویژه پس از عمومی شدن آن. کول از تیم اصلی کنار گذاشته نشد، اما تحت تنبیه انضباطی قرار گرفت. باور بر این است که او معادل دو هفته حقوقش جریمه شد.
آسیب وارده به شهرت او و باشگاه چلسی، نگرانی بزرگتری بود.
تماس تلفنی، در بدترین زمان ممکن برای سردبیر ورزشی یک روزنامه که صبح روز یکشنبه عرضه میشد، از راه رسید. بهطور کلی، اصلا خوب نبود که یک داستان فوری در شب یکشنبه منتشر شود، وقتی تقریباً یک هفته کامل تا چاپ بعد باقی مانده است. پل مککارتی، که این نقش را در News of the World داشت، آماده میشد که همسرش را برای شام بیرون ببرد و حتی میز رستوران را رزرو کرده بود. محتوای روزنامه آن روز مربوط به حذف چلسی از جام حذفی بود و بخشی نیز به بازی لیگ قهرمانان اروپا مقابل کپنهاگن در اواسط هفته اشاره داشت.
اما آنچه که منبع پشت تلفن در مورد وقایع روز گذشته در کوبهام به مک کارتی گفت، او را متحیر کرد.
مککارتی میگوید: «واکنش اولیه من این بود که به طرف بگویم: «ای لعنتی! میخوای منو دست بندازی». چون بهسختی قابل باور بود، اما عجب داستانی میشد! بهمحض اینکه تماس تمام شد، به سردبیرمان، کالین میلر، زنگ زدم؛ چون نمیخواستم وقتی سهشنبه به کنفرانس (جلسه روزانه اتاق خبر) میروم، از من بپرسند چرا اگر این داستان منتشر شده، ما آن را نداشتیم. اولین کنفرانس هفته میتوانست کمی... تند و تیز باشد. آنها کاملاً گلادیاتوری و پر تب و تاب بودند. بنابراین من واقعاً باید خودم را آماده میکردم.»
«پس آنچه را که به من گفته شده بود، توضیح دادم. او موافقت کرد که این خبر روی زمین نخواهد بود. «کسی در مورد آن صحبت خواهد کرد. فقط مطمئن شو که هر زمان در هفته منتشر شود، ما روی آن کار کرده باشیم. واکنشها را جمع کن. از (ستوننویس ارشد ورزشی روزنامه) اندی دان بخواه که در مورد آن بنویسد تا بتوانیم هفته آینده را با قدرت شروع کنیم.» من مطمئن بودم که این خبر خیلی قبلتر در یکی از روزنامههای روزانه منتشر میشود و ما هم سایتی برای انتشار سریع آن نداشتیم، بنابراین فقط به کار خودم ادامه دادم.»
اما طی روزهای بعد، هیچ نشانهای از درز کردن این داستان به بیرون دیده نشد. چلسی برای بازی لیگ قهرمانان به دانمارک پرواز کرد؛ مسابقهای که در شرایط سخت یخبندان، با پیروزی راحت به پایان رسید و کول (که سابقه ستون نویسی در نشریه News of the World را داشت) تمام ۹۰ دقیقه در آن بازی کرد. چون آخر هفته بازی نبود، صحبتها بهتدریج به دیدار حساس سهشنبه بعد مقابل منچستریونایتد در استمفورد بریج در کشیده شد. کسانی که در این سفر بودند، بر یک بازی سرنوشتساز در فصل تیم متمرکز شدند. در همین حال، روزنامهنگاران News of the World مشغول تأیید اطلاعات اولیه بودند.
زمانی که تیم به انگلستان بازگشت، روزنامه News of the World این داستان را کاملاً آماده کرده بود. پل مککارتی میگوید: «اما هنوز هم متقاعد بودم که این خبر زودتر منتشر خواهد شد. در چلسی افراد زیادی بودند که در مورد این موضوع میدانستند و آنها بهعنوان یک باشگاه، به بدنامی در درز اطلاعات شهرت داشتند. بااینحال، هنوز چیزی منتشر نشد.»
«صبح شنبه حدود ساعت ۶:۳۰ وارد دفتر شدم و همه نسخههای روزنامهها روی میز دفترم چیده شده بود. همه را بررسی کردم: سان، میرور، میل... حتی یک کلمه هم به آن اشاره نکرده بودند. روز خوبی بود.»
«حدود ساعت ۵:۳۰ بعدازظهر با باشگاه چلسی تماس گرفتم تا نظرشان را بپرسم. فقط یک آه بلند از آن سوی خط شنیده شد. آنها تمام هفته منتظر این تماس بودند و حالا بالاخره این اتفاق افتاده بود. این واقعاً شبیه داستانی از یک دوران گذشته به نظر میرسد. امروزه با وجود شبکههای اجتماعی، نمیتوانید چنین داستانی را یک هفته نگه دارید. احتمالاً این موضوع در یک گروه واتساپی مطرح میشد و پنج دقیقه بعد همهجا در اینترنت پخش میشد.»
دیگر روزنامههای چاپ یکشنبه، در نسخههای دیرهنگام خود این خبر را منتشر کردند و باشگاه هم صبح روز بعد یک بیانیه کوتاه صادر کرد: «ما این حادثه را بهطور کامل بررسی کردهایم و اقدام مناسب را انجام میدهیم. چون این یک موضوع داخلی است، توضیحات بیشتری ارائه نخواهیم داد.»
اوایل بعدازظهر در کوبهام، هنوز نیم ساعت مانده به زمان مقرر ورود کارلو آنچلوتی، سالن کنفرانس ساختمان اصلی پر از جمعیت شده بود. سالن کنفرانس چلسی، که همچنان نسبت به بیشتر باشگاههای لیگ برتر تجملاتیتر است، برای تحلیلهای ویدئویی تیم اصلی قبل از مسابقات نیز استفاده میشود؛ اما در چنین مواقعی سریع پر میشود.
آن روز تمام صندلیها اشغال شده بود. گروههای فیلمبرداری تلویزیونی با جدیت از موقعیت خود در انتهای سالن محافظت میکردند، درحالیکه کسانی که دیر آمده بودند برای جا پیدا کردن در کنار سالن رقابت میکردند. برخی از خبرنگاران مکتوب که جا مانده بودند، مجبور بودند گردن خود را از انتها بکشند یا از میان سهپایهها خم شوند تا نمایی از میز اصلی به دست آورند.
ابروی معروف آنچلوتی طبق معمول در مواجهه با این جمعیت، حرکات خاص خود را انجام داد. او همراه با رئیس تیم رسانهای باشگاه وارد اتاق شد. همه حاضران میدانستند موضوع اصلی بحث چه خواهد بود. برای یکبار هم که شده، رویارویی با منچستریونایتد، تیم صدرنشین جدول، تنها یک موضوع جانبی بود. اما مسئول باشگاه مصمم بود تا در حد توان خود، لحن بحث را از همان ابتدا مشخص کند.
او گفت: «ما بیانیهای صادر کردهایم و بیشتر از این توضیح نخواهیم داد.» اشارهاش به بیانیه ۲۴ کلمهای بود که روز گذشته در وبسایت رسمی باشگاه منتشر شده بود. البته انتظار نمیرفت که این موضوع بحث را پایان دهد. در ادامه، زمان طرح پرسشها فرا رسید.
بخش اول کنفرانس مطبوعاتی پیش از مسابقه چلسی، به پخشکنندگان تلویزیونی اختصاص دارد که معمولاً اسکای پیشقدم میشود.
آیا کول میتواند مقابل منچستریونایتد بازی کند؟ آیا او از لحاظ ذهنی آماده است؟ آنچلوتی این سوال را به شکلی قاطع پاسخ داد و تأکید کرد که مدافع چپش در تیم حضور خواهد داشت و به ندامت او اشاره کرد، درحالیکه باشگاه نیز از حوادث اخیر ناراحت بود و اعلام کرد که «اقدامات مناسبی» اتخاذ شده است. او گفت: «اشتباه کرد. این یک حادثه بود. اما فردا بازی خواهد کرد. او روی انجام یک بازی خوب متمرکز است.»
در زندگی روزمره، ممکن است فردی به دلیل شلیک به یک همکار در محیط کار اخراج شود. آیا هرگز احتمال چنین اتفاقی برای اشلی کول وجود داشت؟ «نه. به هیچ وجه چنین احتمالی وجود ندارد. او بازیکن ماست. همیشه رفتار بسیار خوبی در اینجا داشته است. او اشتباه کرد و خودش هم این را میداند. حالا باید از این ماجرا عبور کنیم. وقتی یک بازیکن میگوید: «ببخشید، اشتباه کردم»، سخت است کار دیگری انجام دهید. ما تصمیم خود را گرفتیم. اینجا قوانین خودش را دارد. بازیکنان باید قوانین را رعایت کنند. ما از دایره کنترل خارج نیستیم. اگر بازیکنان از خط قرمز عبور کنند، تصمیم میگیریم.»
و همین طور ادامه پیدا کرد. بله، او از کوان و باشگاه عذرخواهی کرده بود. نه، او خطری برای تصویر چلسی محسوب نمیشد. و نیازی به این نبود که فکر کنیم اگر کول به جای یک کارآموز به یکی از همتیمیهایش شلیک کرده بود چه اتفاقی میافتاد، چون خب، چنین چیزی رخ نداده بود. در مجموع، ۹ سوال مطرح شد که به طور خاص روی کول تمرکز داشت و آخرین آنها، که به نظر از روی کلافگی بود، این چنین مطرح شد: «پس او هرگز کارش را از دست نمیدهد چون بازیکن خوبی است، درست است؟» در اینجا مسئول رسانهای، که میدانست حتی آنچلوتی هم دارد از این موضوع تکراری خسته میشود، تصمیم گرفت بحث را به سمت یونایتد هدایت کند.
آنچلوتی، در تلاش برای پایان دادن به این ماجرا، افزود: «او شخصیت دارد، اما قدرتی ندارد. فکر میکنم این یک حادثه بود. اشتباه این بود که اسلحه اینجا، در کوبهام، بود. ما نمیدانستیم اسلحه اینجاست. او اشتباه کرد. چه کسی در زندگیاش اشتباه نکرده است؟ چه کسی؟»
اخبار تیمی بعدی و اظهار تحسینها نسبت به سر الکس فرگوسن و تیمش در مقایسه با این موضوع، مانند یک رسم اداری ساده به نظر میرسیدند و به راحتی از زبان سرمربی ایتالیایی جاری میشدند. حتی موضوع معمولاً حساس آینده دیدیه دروگبا در باشگاه نیز با اشتیاق توسط افراد پشت تریبون شرح داده شد، چرا که همه مشتاق بودند درباره هر چیزی جز گلولههای سربی، تفنگهای بادی کالیبر ۰٫۲۲ و اشتباهات پرحاشیهترین مدافع چپ تاریخ انگلستان صحبت کنند.
سرمربی با حس آرامشی نسبی از این چالش عبور کرد. با این حال، وقتی بخش مربوط به پخشکنندگان تلویزیونی به پایان رسید و دوربینها خاموش شدند، روزنامههای روزانه که از بی اطلاعی خود نسبت به این ماجرا در طول هفته گذشته حیرت زده بودند، یورش را آغاز کردند.
ابتدا با یک سوال ساده شروع شد که به جایگاه کول به عنوان یکی از بهترینهای جهان اشاره داشت تا موضوع را دوباره مطرح کنند و آنچلوتی را آرام کنند. اما پس از آن، هرگونه تعارف کنار گذاشته شد.
آیا بازیکنان در این باشگاه، حرف اول و آخر را میزنند؟ اگر رختکن تحت کنترل نیست، آیا شما بهعنوان سرمربی باید مسئولیت چنین تخلفاتی را بر عهده بگیرید؟ آیا از آقای کول عصبانی هستید؟ بعد از این اتفاق، چطور میتوانید او را «یک حرفهای بزرگ» بنامید؟ آیا اگر کارآموز به کول شلیک میکرد، باشگاه همین اقدام را انجام میداد؟ آیا گاهی آرزو میکنید بتوانید برای یک بازی بزرگ، مثل بازی فردا مقابل منچستریونایتد، فقط روی فوتبال تمرکز کنید؟ آیا حس میکنید برخی از بازیکنانتان به اندازه کافی بزرگ نشدهاند؟
آنچلوتی در پاسخ به مورد آخر گفت: «دفعه قبل گفتم که نمیخواهم بازیکنان را خارج از زمین تمرین کنترل کنم. این کار عادلانه نیست. اگر اتفاقی درون زمین تمرین بیفتد، اشتباهی رخ دهد، باید اقدام کنم. اما اینکه بگویم کوبهام از کنترل خارج است، کاملاً اشتباه است. من ۲۰ سال است مربی هستم و یکی از مهمترین چیزها نظم است. برای داشتن نظم باید قوانین را رعایت کرد. یک بازیکن، اشلی، اشتباه کرد. وقتی گفت معذرت میخواهم، واقعاً ناراحت بود. حالا باید چه کنیم؟ او را بکشیم؟ نه. باید از او حمایت کنیم. اگر معذرتخواهی نکرده بود، وضعیت خیلی متفاوت میبود. ما خوشحال نیستیم چون او از خط قرمز عبور کرد، اما باید حمایتش کنیم. برای آن جوان که قربانی این ماجرا بود، واقعاً ناراحتیم. اما اوضاع از کنترل خارج نشده است.»
یک توقف. شاید بحث تمام شده بود.
فقط برای شفافسازی میپرسم: پس اکنون ورود اسلحه به زمین تمرین ممنوع است؟
«اممم... بله، فکر میکنم...»
رئیس تیم رسانهای در این لحظه احساس کرد باید مداخله کند: «این چیز جدیدی نیست. همیشه همینطور بوده است.»
مکث کوتاه، اما همچنان ناخوشایند. «در خانه من است؛ اسلحه را میگویم». این را آنچلوتی با لبخندی کمرنگ گفت، در حالی که ابرویش بار دیگر بالا رفت. «نه، شوخی میکنم.»
باز هم سکوت.
رئیس تیم رسانهای اضافه کرد: «برای تاکید دوباره میگویم که سلاحها در این محوطه ممنوع هستند.»
برای کول، این حادثه نقطه اوج دیگری بود در یک هفته سخت دیگر از در کانون توجهات بودن. در حالی که او از پوشش تهاجمی رسانهها نسبت به آنچه که یک اقدام غیرعمدی بود ناراحت بود، فهمید که در این شرایط این واکنشها اجتنابناپذیر هستند. نگرانی اصلی او درباره اظهارات آنچلوتی خطاب به رسانهها بود. وقتی او متوجه پاسخهای خونسرد و سنجیده سرمربی ایتالیایی شد، تا حدودی آرامش خاطر پیدا کرد.
اکنون مسئله این بود که قبول کند برای فروکش کردن این جنجال، به زمان و صبر زیادی نیاز است.
پس در ادامه چه اتفاقی افتاد؟ کول طبق پیشبینیها در برابر منچستریونایتد بازی کرد و هر بار که در نیمه اول توپ را لمس میکرد، هواداران میهمان در قسمت شِد اِند با فریاد «شلیک کن» او را مسخره میکردند. چلسی در نیمه اول با گل وین رونی عقب افتاد، اما در نیمه دوم با گل داوید لوئیز (بازیکنی که فرگوسن معتقد بود به دلیل چند خطای بدون مجازات باید اخراج میشد) و یک پنالتی از فرانک لمپارد که بازی را به نفع میزبان تغییر داد، بازی را برگرداند. سرمربی تیم میهمان در پایان، انتقاد شدیدی از عملکرد داور، مارتین اتکینسون، مطرح کرد. فرگوسن اشاره کرد که در ۱۲ بازیای که این داور در استمفوردبریج قضاوت کرده، حساب کار ۱۱ بار به سود میزبان به پایان رسیده است.
چلسی که ۱۲ امتیاز با صدر جدول فاصله داشت و یک بازی کمتر انجام داده بود، خوشحال به نظر میرسید که تمرکز رسانهها کمی از این ماجرا منحرف شده است.
تحقیقات پلیس، که بیشتر به دلیل پوشش رسانهای آغاز شده بود تا شکایتی رسمی درباره وقوع جرمی، به سرعت پایان یافت. مقامات اعلام کردند که «هیچ تخلفی از قوانین مربوط به تسلیحات گرم در ارتباط با مالکیت و استفاده از تفنگهای بادی رخ نداده است». پلیس بازدیدی از زمین تمرین در کوبهام انجام داد و تنها به ارائه «توصیههای جدی» درباره حادثه و مسائل امنیتی در این مجموعه پرداخت تا چنین اتفاقی تکرار نشود.
یک سخنگوی پلیس در آن زمان تأیید کرد: «این حادثه در ساختمانی در ملک خصوصی رخ داده و افرادی که درگیر بودند بالای ۱۸ سال داشتند و نیازی به مجوز برای خرید یا اجاره یک تفنگ بادی یا مهمات نداشتند. یک کد اخلاقی برای استفاده از تفنگهای بادی وجود دارد و به مالکان توصیه میشود تعدادی قوانین منطقی را برای اطمینان از حمل و نگهداری ایمن این تفنگها رعایت کنند.»
کول تا پایان فصل بازیکن ثابت چلسی ماند و تیم، که از افت میانه فصل خود بهبود یافته بود، در رده دوم لیگ به کار خود پایان داد. یونایتد قهرمان شد و چلسی را نیز در مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا حذف کرد. آنچلوتی بلافاصله پس از شکست در روز پایانی مقابل اورتون اخراج شد و آندره ویاش بویاش، بهعنوان سرمربی جدید منصوب شد.
مدافع چپ انگلیس، در مصاحبهای که در تابستان ۲۰۱۱ با بیبیسی در ایالات متحده انجام داد، به طور کوتاهی درباره آن حادثه صحبت کرد. او گفت: «من اشتباهاتی مرتکب شدهام و باید با آنها زندگی کنم. فقط آرزو دارم که مردم بیشتر مرا بر اساس فوتبال قضاوت کنند و بیشتر درباره فوتبال صحبت کنند تا زندگیای که واقعاً از آن خبر ندارند. اگر کسی واقعاً آن حادثه (شلیک) را دیده بود، نمیخندید؛ چون کاری که کردم خیلی احمقانه بود، اما کل وضعیت دیوانهوار بود. البته که ناخواسته پیش آمد. اما اگر میخواستم به هر چیزی که در روزنامهها نوشته شده پاسخ بدهم، عقلم را از دست میدادم. الان هم که چیزهایی میشنوم، دیوانه میشوم. باید با آن کنار بیایم. من فقط اینجا هستم تا فوتبال بازی کنم. همین.»
به وضوح، این حادثه تأثیر منفی بلندمدتی بر رابطه کول با باشگاه نداشت. پس از ترک باشگاه در سال ۲۰۱۴، او در ادامه دوباره به آکادمی برگشت تا مربی تیم زیر ۱۵ سال شود. گفته میشود حضور او نقش زیادی در توانایی باشگاه برای جذب بن چیلول از لسترسیتی به قیمت ۵۰ میلیون پوند داشت و پس از نهایی شدن این قرارداد، کول ۴۴ ساله به مدافع چپ جدید چلسی مشاوره داد که چگونه در این تیم موفق شود.
اما کوان، از این ماجرا عقب نماند. دانشجوی دانشگاه لافبورو که در ابتدا برای بازیابی از حادثه مدتی مرخصی گرفته بود، در نهایت دوره کارآموزی خود در کوبهام را به عنوان بخشی از یک تیم چهار نفره از دانشمندان ورزشی در این مجموعه تکمیل کرد و با مدرک افتخاری در رشته علوم ورزشی و تمرینات جسمانی فارغالتحصیل شد.
او در سالهای بعد، شهرت خود را به عنوان فیزیولوژیست ورزشی در خیابان هارلی در مرکز لندن مطرح کرد و در زمینه تجویز تمرینات برای بیماران سرطانی و قلبی تخصص پیدا کرده و حتی در نشریات و برنامههای تلویزیونی، به عنوان یک کارشناس در حوزه خود حضور پیدا کرده است.
او زمان خود را در چلسی به عنوان یک مرحله کلیدی در رشد حرفهایاش میداند. در واقع، وبسایت او عکسی از دوران حضورش در باشگاه دارد که در رختکن گرفته شده است. او که لباس تمرین چلسی به تن دارد، بین خوان ماتا و فرناندو تورس نشسته است.
البته واضح است که کول در این عکس حضور ندارد.
برگردانی از یادداشت Simon Johnson و Dominic Fifield برای وبسایت The Athletic، با اندکی دخل و تصرف