طرفداری - در دامنه رشته کوه البرز و ارتفاعات دماوند، شهری است که روزی به عنوان پایتخت سلسله قاجاریه برگزیده شده و اکنون پس از حدود 200 سال از آن زمان، بیست و پنجمین شهر پرجمعیت دنیا به شمار می رود. شهری پر از نوستالژی های سیاسی، انقلابی و آرمانی! با همان برج سپید آزادی، باهمان کاخ های گران قیمت پهلوی و با همان جوش و خروش های مردمی «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی»!
تهران با تمام خاطرات سیاسی نشات گرفته از پادشاهان قاجار تا رضا و محمدرضا و پیر خمین، با تمام کشمکش های سیاسی خود، از کودتا تا به توپ بسته شدن مجلس، از مشروطیت تا انقلاب اسلامی و همه و همه، با همه شلوغی ها و ترافیک هایش، با همه اتومبیل ها و آلودگی هایش، یک سوغات ناب دیگر در دل خود جای داده است. دو تیم ریشه دار در قلب ایرانیان، با یک دربی به وسعت قاره کهن! بزرگترین دربی آسیا، دربی تهران، استقلال در مقابل پرسپولیس. آبی برابر قرمز و ورزشگاه بزرگ آزادی!
ایمون زاید به قلب دفاع حریف وارد شده و امیدوار است توپ را به سرانجام برساند؛ تیم جدیدش در مقابل حریف سنتی با نتیجه 0-2 عقب افتاده و البته با یک اخراجی! زمان بازی؟ کمتر از 10 دقیقه به پایان دیدار باقی مانده است. جالب تر اینکه او بعد از تنها یک نیمه بازی کردن در بازی قبل، دومین بازی خود را در کنار هم تیمی هایی انجام می داد که هیچ نقطه اشتراک زبانی با او نداشتند.
خوش شانس بود که توپی با قدرت و شدت و زمان بندی ایده آل در مسیر حرکتش قرار گرفت؛ تنها لازم بود که او توپ را لمس کند تا به درون دروازه هدایت شود. یکی شبیه آن فورهند های رافا نادال که در تیر دورتر جای می گیرد. خوشحالی تقریبا بی سر و صدای او یادآور این نکته است که یک گل کافی نیست و هنوز هم تیم نیاز به گلزنی دارد. مبارزه ادامه دارد، 2 دقیقه بعد و در میان خط دفاعی ساکن، باز هم اوست که می تواند با ضربه سر چکشی گل دوم را به ثمر برساند. عکس العمل او، این بار اما متفاوت بود، دیگر به بی سر و صدایی گل اولش نبود. گویی خود نیز دریافته بود که کامبکی غیر قابل باور در راه است!
در زمان های تلف شده بازی، در حالی که پشت به دروازه، توپ به او رسید. با پای چپ خود توپ را چرخاند و بدنش نیز همزمان به سمت دروازه چرخید و با پای راست خود در فضایی که در نتیجه این چرخش بدن ایجاد شده بود، توپ را وارد دروازه حریف کرد. پس از این گل، دیگر خویشتنداری جایز نبود. او این بار با شادی در زمین می دوید و نیمی از نیمکت تیم نیز به دنبال او؛ آن ها چیزی را که با چشمان خود می دیدند که باور کردنی نبود.
ایمون زاید، متولد از پدر ایرلندی و مادری لیبیایی در دوبلین، در بزرگترین دربی ایران در مقابل 65000 تماشاگر برای تیم قرمز پوش پرسپولیس در برابر آبی پوشان استقلال بازی می کرد و با این هت تریک، نام خود را برای همیشه در قلب هواداران پرسپولیس و خاطره هواداران استقلال جاودانه کرد. این هت تریک، روشی بود که او برای معرفی خود به شهر تهران برگزید. همان دیدار بود که رگه هایی از تغییر را در داغ ترین دربی قاره آسیا نوید می داد.
این واقعیت که جمعیت حاضر در دیدار ذکر شده، تنها نیمی از رکورد حاضران در این ورزشگاه در سال های پیش از آن بوده، دو نکته را یادآوری می کند: اول اهمیت و محبوبیت این تقابل و بعد افول این رویداد در سال های اخیر. یکی از هم تیمی های ایمون در آن دیدار دراماتیک، علی کریمی، هافبک سابق بایرن مونیخ، کاپیتان تیم ملی ایران و اسطوره باشگاه پرسپولیس بود. کریمی که در زمان این دیدار 33 ساله بود، از آکادمی به فوتبال ایران معرفی شده و پس از حضور در کشورهای آلمان، قطر و امارات، برای سومین دوره در پرسپولیس حضور یافته بود. علیرغم اینکه او روزهای خوب فوتبالی اش را پشت سر گذاشته، پاس های روانش نشان می داد که هنوز هم می تواند در بازی حکمرانی کند و حضور محمد نوری، بازیکنی که توپ را برای گل اول زاید مهیا کرد نشان می داد که بازی با کیفیتی در جریان است.
اهمیت دربی تهران نه تنها فقط به آمار دو تیم، بلکه تا حدود زیادی نیز به تاریخچه کشور برمی گردد. وقتی به تاریخچه دربی های دنیا می نگریم، با لیست بلند بالایی از تقابل ها و جنگ های تمام عیار مواجه می شویم. به عنوان نمونه، دو تیم اورتون و لیورپول بیش از 200 بار در مقابل یکدیگر صف آرایی کردند؛ در حالیکه تعداد دیدارهای استقلال و پرسپولیس به زحمت از عدد 80 تجاوز می کند. دو عامل، دلیل بر این تعداد کم در رویارویی های این دو تیم است:
عامل اول، تاریخ پیدایش این دربی است؛ اولین دیدار دو تیم در سال 1968، یعنی 5 سال پس از تاسیس باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس انجام گرفت. علی عبدو، ورزشکار بوکس و فرزند یک دیپلمات بلند پایه که از ایالات متحده به ایران بازگشته بود، تصمیم گرفت یک باشگاه چند منظوره را تاسیس کند، اما او مجبور بود با تیم های قدرتمندی از جمله شاهین رقابت کند که بهترین بازیکنان کشور را در خود داشت و بیشترین هوادار را نیز به خود می دید.
تا اوایل دهه 1960 میلادی، تیم شاهین موفق شد افتخاراتی نظیر 5 عنوان قهرمانی در رقابت های لیگ تهران و 3 قهرمانی حذفی تهران را کسب کند. عبدو نام پرسپولیس را برای تیمش برگزید (برگرفته شده از کلمه یونانی Perses که به معنی پارسی است، و Polis هم به معنی شهر است)؛ شهر پرسپولیس، پایتخت امپراطوری هخامنشی در سال های بسیار دور بود که بعد ها توسط اسکندر مقدونی فتح و غارت شد.
اما نامگذاری باشگاه استقلال کمتر به ورزش فوتبال مرتبط است. در اواخر جنگ جهانی دوم، 3 افسر ارتش باشگاه دوچرخه سواران را بنا نهادند که دایره های موجود در لوگوی این باشگاه (به عنوان چرخ های دوچرخه)، از همان روزها به یادگار مانده است. در آن زمان تنها 3 سال از تاسیس باشگاه شاهین می گذشت و این تیم هنوز افتخاری کسب نکرده بود و با حمایت ارتش از دوچرخه سواران، بقای این باشگاه جدید التاسیس تضمین شده می نمود. آن ها در پایان دومین فصل فعالیت خود موفق شدند جام حذفی تهران را کسب کنند و در لیگ تهران نیز به مقام دوم رسیدند؛ لیگ تهران در آن سال ها معتبر ترین مسابقات کشور محسوب می شد و همین دستاوردها نشان می داد که این تیم به یکی از موفق ترین باشگاه های ایران تبدیل خواهد شد.
نام استقلال نیز همانند رقیب همشهری خود، هویت و شکل این باشگاه را تشریح می کند. 4 سال پس از آغاز فعالیت، این تیم به "تاج" تغییر نام داد که نشان می داد این تیم از حمایت های بسیاری در دولت و حکومت برخوردار بود. سینا صائمیان، فوتبال نویس متولد تهران که تا سال 2006 نیز در این شهر زندگی می کرد، تفاوت های دو باشگاه را این گونه شرح می دهد: "بر اساس تجربیات شخصی من و البته با نگاهی دقیق تر به تاریخ، تفاوت هایی در هواداران دو تیم از نقطه نظر اجتماعی و سیاسی وجود دارد."
همانطور که می دانید استقلال تا قبل از انقلاب اسلامی در سال 1357، با نام تاج فعالیت می کرد و باشگاه ارتباط نزدیکی با رژیم شاهنشاهی سابق داشت. در نتیجه، این تیم نفوذ زیادی در فدراسیون فوتبال و حتی فراتر از آن داشت. پرسپولیس تیمی است که بیشتر موفقیت های خود را مدیون هوادارانش است، در حالی که در مورد استقلال شرایط در نقطه مقابل است، یعنی این موفقیت های استقلال بوده است که تا حدودی باعث محبوبیت این تیم و جذب هوادار شده است."
اولین بذرهای دشمنی بین این دو تیم از لحظه تاسیس باشگاه پرسپولیس کاشته شد؛ صائمیان در این باره می گوید: "به طور کلی پرسپولیسی ها این حس را داشتند که قربانی شده اند، مخصوصا در همان سال های ابتدایی که باشگاه شاهین منحل شد و حرف و حدیث های فراوانی به وجود آمد. همان طور که می دانیم، انحلال شاهین باعث به وجود آمدن باشگاه پرسپولیس شد؛ بسیاری از بازیکنان مطرح این تیم به پرسپولیس آمدند و هویت این باشگاه را نیز به تیم جدید خود آوردند. در سوی دیگر، استقلال اما همیشه از سوی دولت و حکومت؛ قبل و بعد از انقلاب، مورد حمایت واقع می شد."
دهه 1970، دوران حکمرانی پرسپولیس و استقلال در لیگ تهران و جام تازه تاسیس تخت جمشید بود؛ این دو تیم در مجموع 5 قهرمانی به دست آوردند. جام تخت جمشید، اولین جامی بود که در سطح ملی برگزار می شد.
در سال های ابتدایی حیات فوتبال در ایران، هنوز چیزی به نام تیم ملی بوجود نیامده بود و تنها در سال 1941 بود که این تیم به صورت رسمی و با بازی مقابل هندوستان پای به عرصه وجود نهاد. البته، پیشتر و در سال 1926، تیمی منتخب از باشگاه های تهران به کاپیتانی خان سردار در مقابل تیمی همانند خود از شهر باکو قرار گرفت.
در تاریخچه برگزاری دربی تهران، چندین دیدار به دلایل مختلف نیمه تمام ماند، اما همان چند دیدار اول باعث شد تا نسخه این رویداد برای همیشه به عنوان یک تقابل و جنگ تمام عیار پیچیده شود. در سال 1970 و در حالی که تیم تاج تا دقیقه 82 با یک گل از پرسپولیس پیش بود، سرخپوشان زمین بازی را در اعتراض به داوری جهت دار به سود تاج، ترک کردند. یک سال بعد، در دیداری که با نتیجه تساوی 1-1 در جریان بود، پرسپولیسی ها مجددا باهمان دلیل زمین بازی را ترک کردند. بخشی از این حرکت سرخپوشان، به دلیل حسادت آن ها به افتخارات استقلال عنوان می شود؛ آبی پوشان در همان سال موفق شده بودند برای اولین بار عنوان قهرمانی باشگاه های آسیا را کسب کنند.
پرسپولیس پس از انقلاب به "پیروزی" تغییر نام داد، هر چند که هواداران این تیم، نام جدید را نمی پذیرفتند و همچنان با نام اصلی آن زندگی می کردند. پس از انقلاب، در حالی که اموال باشگاه پرسپولیس توسط دولت ضبط شده بود، عبدو به کشور آمریکا بازگشت. شرایط تاج نیز خاص بود. بنا بر شرایط خاصی که به وجود آمده بود، این تیم نیز به "استقلال" تغییر نام داد.
خشونت ها و آشوب های هواداران دو تیم در سال های گذشته باعث شد، مسئولان فدراسیون فوتبال ایران برای داوری این مسابقه، از داوران بعضا اسم و رسم دار دنیا استفاده کند. این کار، البته بیشتر برای این انجام می شد که در داوری این دیدار، شائبه طرفداری از یکی از دو تیم منتفی شود. اتفاقی که باعث شد پای داوران خارجی به این دربی وارد شود، دیدار دو تیم در سال 1995 بود؛ استقلال در 10 دقیقه پایانی بازی دو گل زد و کار را به تساوی کشاند. گل دوم آبی پوشان از روی یک ضربه و خطای پنالتی مشکوک حاصل شد که در نتیجه آن، هواداران پرسپولیس به زمین مسابقه یورش بردند. 5 سال بعد، علی کریمی در دقیقه 92 گل تساوی سرخپوشان را وارد دروازه استقلال کرد، اما این بازی از قبل بوی آشوب و خون می داد!
پیش از آغاز فصل، مهدی هاشمی نسب در انتقالی جنجالی به طور مستقیم از پرسپولیس به استقلال پیوسته و همین باعث شده بود هواداران سرخ، زخم خورده به تماشای این دربی بنشینند؛ او دقایقی پیش از گل تساوی بخش کریمی، آبی ها را پیش انداخته بود و به نظر می رسید بازی با پیروزی استقلال پایان می پذیرد. پرویز برومند، سنگربان استقلال و پایان رافت، مهاجم پرسپولیس در تمام طول بازی با یکدیگر درگیر بودند و در نهایت برومند ضربه ای به رافت وارد کرد. افتضاحی بس بزرگ! حتی 3 بازیکن از هر یک از دو تیم توسط نیروی پلیس دستگیر شدند. تماشاگران نیز پس از بازی خساراتی به اموال عمومی وارد کردند.
در دورانی که حتی در آوردن پیراهن نیز با کارت زرد جریمه خواهد شد، اما شرایط در مورد استقلال و پرسپولیس چندین برابر پیچیده تر خواهد بود؛ به عنوان نمونه، فرهاد مجیدی، اسطوره آبی ها که به الغرافه قطر پیوسته بود، برای یکی از دیدار های لیگ قهرمانان آسیا در استادیوم مملو از تماشاگر آزادی در مقابل پرسپولیس قرار گرفت. او که با دریافت کارت زرد دوم در این بازی، در حال ترک زمین بود، پیراهن خود را بیرون آورد و با پیراهن آبی زیرین خود به هواداران پرسپولیس یادآوری کرد که قلبش همچنان برای تیم آبی پوش تهران می تپد. او همچنین با یادآوری 4 پیروزی پیاپی استقلال در دربی های سال های گذشته، عدد 4 را با دست خود به هواداران نشان داد. در یکی دیگر از دربی ها نیز که با پیروزی 1 بر 0 سرخپوشان همراه بود، سوشا مکانی، دروازه بان پرسپولیس هواداران استقلال را تحریک کرد که در نتیجه آن درگیری ها تا تونل ورزشگاه نیز ادامه یافت و در پایان، چند بازیکن از دو تیم محروم شدند.
با همه این تفاسیر، برای حساس ترین دربی قاره کهن چه آینده ای را می توان متصور بود؟ دولت در اندیشه این است تا با خصوصی سازی این دو باشگاه، بار مالکیت و تغذیه مالی این دو را از سر خود باز کند. این اقدام می تواند به بازگشت این دو تیم به روزهای اوج خود کمک کند.
در رویارویی های استقلال و پرسپولیس، خصوصی یا دولتی، در آستانه سکانس هشتاد و پنجم از این جدال جذاب و پرهیجان، یک چیز را می توان مطمئن بود: هیچ چیز قابل پیش بینی نیست!
به قلم اندرو فلینت برای سایت TheseFootballTimes
داستان یک شهر (1)؛ بارسلونا: تقابل همیشگی با دولت مرکزی، تبِ دربی کاتالونیا
داستان یک شهر (2)؛ بوگوتا: شهر سیاستمداران و قانون گذاران، باشگاه میلیونرها
داستان یک شهر (3)؛ میلان: دیار خوشتیپان، خاستگاه دلامادونینای پرتنش و مهیج
داستان یک شهر (5)؛ کازابلانکا: از استعمار تا استقلال، خانه راجا و الوداد
داستان یک شهر (6)؛ استانبول: محل تلاقی اروپا و آسیا، دربی بین قاره ای
داستان یک شهر (7)؛ نیویورک: شهر آسمان خراش ها، خانه ستارگان پا به سن گذاشته دنیای فوتبال
داستان یک شهر (8)؛ مونته ویدئو: میزبانی برای میهمانان اروپایی، خشونتی فوتبالی از جنس آمریکای جنوبی
داستان یک شهر (9)؛ هامبورگ: باز هم بندری فوتبالی، با طعم تقابل هامبورگ و سن پائولی
داستان یک شهر(10)؛ منچستر: متاثر از انقلاب صنعتی اروپا، شیاطین در مقابل سیتیزن ها