حال و هوای نیویورک عوض شده بود. پاتریک ویرا مربی باشگاه نیویورک سیتی به یانگل هررا نوزده ساله روی آورده بود و او در کشاکش مصدومیت ها و سن بالا رفته اش طی پانزده دیدار فقط دو پاس گل داده بود. بنابرایت اعتراف کرد به پایان راه رسیده، اعلام کرئ کفش ها را آویزان خواهد کرد، در سی و هشت سالگی
آندره پیرلو با لب های بی لبخند، نگاه عمیق و موهای بلندش ترکیب فکورانه ای داشت. آرامشی بیش از حد غلیظ و در تقابل با شر و شور فوتبال. از آن نسلی بود که بیش از قدرت جسم به هنر بازی کردن غنا بخشید. بازیکن ارسال کننده پاس های طلایی بود، نوازنده ضربه آزادهای تمام کننده. یک معمار نکته بین. یک رهبر ارکستر که همه نوازنده هایش را می شناخت و دستور می داد کی و کجا نت کوتاه و بلندشان را بنوازند.
وقتی زندگی حرفه ای اش را در برشا آغاز کرد فقط شانزده سال داشت. او بود که در صعود برشا از سری ب به سری آ نقش کلیدی مرد میانی بیقرار را بازی کرد. کارلو ماتزونه او را پشت سر باجو قرار داد و آندره به پرواز درآمد. پاس بلند او به باجو پا به سن گذاشته که به فروریختن دروازه یوونتوس انجامید در کلیپ های برشا جای ویژه ای دارد. وقتی او برشا را ترک کرد، پپ گواردیولا جایش را گرفت، یک "بازیساز عقب نشسته" بزرگ دیگر
سرانجام انتقال کلیدی اش را انجام داد. پیوستن به میلان در 2001 را. پوشیدن پیراهن راه راه سرخ و سیاه را. در فینال لیگ قهرمانان 2003 که میلان، یووه را شکست داد یکی از بازیکنان تعویضی بود، ولی در قهرمانی فصل بعدی میلان در سری آ شد یکی از ارکان تیم شده بود... روزهای بدش را از یاد نبردیم، فینال لیگ قهرمانان 2005 برابر لیورپول و گم شدن در طوفان شش گل را. از دست دادن دومین ضربه پنالتی میلان را پس از بر باد رفتن ضربه سرجینیو. آن چه که او بعدها آن را "خودکشی دسته جمعی در تنگه بسفر خواند". ولی دو سال بعد در فینال لیگ قهرمانان 2007 جام را بالا برد. ترکیب پیرلو بازیساز و گاتوزو جنگنده و اهل نبردهای تن به تن در میلان جادویی از آب درآمده بود. ترکیبی که برای ایتالیا جام جهانی 2006 هم کارساز شد. پیرلو بود که اولین گل ایتالیا در تورنمنت را درون دروازه غنا جای داد. او بود که در نیمه نهایی برابر آلمان سرانجام در دقیقه 118 گره بازی را با پاسی برابر فابیو گروسو گشود. او بود که در فینال برابر فرانسه خستین ایتالیایی پنالتی زن برابر فابیان بارتز بود و دروازه را فتح کرد
آنچلوتی از میلان رفت و مکس آلگری مربی جدید به ترکیب فن بومل - آمبروزینی روی آورد و پیرلو در سی و دو سالگی راهی یووه شد. میلان نزول کرد و او با پیراهن راه راه سیاه و سفید چهار بار متوالی اسکودتو را به چنگ آورد. آنتونیو کونته به او دل بست و او نقش "مرد میانی عقب نشسته" را کنار آرتورو ویدال دوباره به اوج رساند. او در یورو 2012 ستاره ایتالیا تا پیش از فینال بود. زمانی که شعار طرفداران ایتالیا "توپ رو بفرستین برای پیرلو" بود. او برابر انگلیس صد و سیصد و یک پاس داد و با آن ضربه چیپ جو هارت را به زانو درآورد. در آن سال ها متوسط نود و هشت پاس پیرلو پس از ژاوی در بارسا بیشترین پاس بود و ضربه آزادهایش با ضربه آزادهای کریستیانو رونالدو مقایسه می شدند
نقش " Regista "، بازیساز عقب نشسته که ویتوریو پوتزو مربی افسانه ای ایتالیا دهه 1930 بر آن تاکید کرد طی سه دهه اخیر اهمیت بیشتری پیدا کرد. لویی فن گال دهه نود آژاکس گفت نقش مرد میانی قرار گرفته برابر مدافعان بیشتر شده و با اهمیت تر و فابیو کاپلو در سال های اوجش در میلان تلاش کرد با جلو آوردن مارسل دسایی که مدافع بود به یک خط جلوتر به جادوی دیگری دست پیدا کند و وقتی راهی از رئال مادرید شد از فرناندو ردوندو در آن پست بازیکن برجسته ای ساخت. چنان که آلکس فرگوسن پس از روی کین جنگجو به مایکل کریک بازیساز که اهل تکل های خشونتبار نبود دل بست. بارسلونا به رهبری گواردیولا اهمیت مردان میانی بازیساز را بیشتر کرد.
در این دوران بزرگان پرشماری در آن پست درخشید: از ژابی آلونسو تا سرجیو بوسکتس و از یحیی توره تا تونی کروس... ولی پیرلو بود که این نقش را "بازتعریف" کرد. بازیکنی که با بالا رفتن سن پخته تر شد و کارسازتر، کارآزموده تر و زهردارتر. بازیساز عقب نشسته ای که در گذر ایام به تکیه به هوش و تجربه عنان بازی را در چنگ گرفت، آن هم در دوره ای که قدرت جسمی بازیکنان افزایش پیدا کرد بود، حرکات بازیکنان سریع تر شده بود، پرسینگ بسیار بیشتر شده و تغییر روند بازی تندتر رخ می داد. پیرلو در چنین منگنه ای دوام آورد، در حالی که محض نمونه استیون جرارد برغم همه توانایی هایش نتوانست با بالا رفتن سنش در این نقش بازی کند
پیرلو همه مدال ها را ربود و همه جام ها را فتح کرد: سری آ، جام حذفی، لیگ قهرمانان، جام جهانی را، ولی او ورای همه آنها برای مان بازیکنی بود ایستاده در میانه میدان برای همه مدت بازی و نه فقط لحظه های سرنوشت ساز. مردی هم برای روزهای مطبوع بهاری و هم برای روزهای سخت زمستانی سرد.