اختصاصی طرفداری- اینجا یک دوراهی است. امروز، تصمیمی مهم پیش روی «بازیِ زیبا» قرار گرفته. مسیر پیش روی ما، نردبان ترقی است یا راهی به سوی جهنم؟ می توان به پل پیش رو اعتماد کرد و بر آن قدم نهاد؟ گام بر می داریم و آینده را می بینیم.
بحثِ جالبی در تحریریه طرفداری به وجود آمده است. بعد از تابستانی تاریخی و خرج های باورنکردنی تیم هایی مثل پاری سن ژرمن و منچسترسیتی که توسط مالکانِ خود حمایت می شوند، مسیر فوتبال به کدام سمت خواهد رفت؟ آیا سرمایه های خارجی اساسا برای فوتبال مفید هستند یا مضر؟ نظر اعضای تحریریه طرفداری و البته برخی از کاربران این سایت را بررسی می کنیم.
آرمان آزادنیا
تورم کاذب قیمت بازیکن ها، تضعیف تیم هایی که قدرت مالی برابری ندارند (مخصوصا اگه بزرگ بودند، مانند اینتر یا رم یا لیون)، از بین بردن شور و اشتیاق بازیکنان، مخصوصا بازیکنان جوان و نوجوان (زیرا هنوز وارد بخش اصلی دوران حرفه ای فوتبال خود نشده اند اما پول بسیار زیادی دارند و می توانند تا آخر عمر با همین پول، گذران زندگی کنند و زندگی اشرافی داشته باشند: مانند وینسینیوس جونیورِ شانزده ساله)، از بین بردن رقابتی که متعادل است؛ مثل فرانسه و حضور پاری سن ژرمن، تیمی که ترکیبی فوق العاده قدرتمند دارد، البته خوشبختانه موناکو با مدیریت و آکادمی مناسب به رقابت با پاریس می پردازد.
این ها همه مضرات ورود سرمایه به فوتبال هستند.
به نظرم سرمایه گذاری کلان خارجی، کمک زیادی به لیگ نمی کند. وقتی تیمی از سرمایه خودش خرج می کند، مثل منچستریونایتد، رئال، بارسلونا یا بایرن مونیخ، بله؛ این سرمایه می تواند موجب رشد لیگ شود اما وقتی باشگاه ها توسط سرمایه خارجی، پشتیبانی می شوند، ضرری خالص به تیم هایی که شرایطی برابر ندارند، وارد می شود. اما از آنسو هزینه کردن تیم هایی مانند دورتموند یا موناکو که سود بالایی از فروش بازیکن برده اند، قابل توجیه است.
مهدی آزادی
از نظر من، سرمایه گذاری خارجی در فوتبال، بسیار مفید است اما نباید نظارت بر آن را فراموش کرد. از سوی دیگر، بسیاری از این هزینه ها وارد پشت پرده فوتبال می شوند؛ مثلا پاری سن ژرمن و منچسترسیتی که چنین هزینه سنگینی وارد فوتبال می کنند، قطعا قبل از آن بررسی و لابی کرده اند.
به طور کلی با سرمایه گذاری خارجی، موافق هستم؛ زیرا فوتبال را از حالت دو یا چند قطبی بیرون می آورد اما هزینه های بی رویه نیز به هیچ وجه صحیح نیستند. به نظرم باید برای چنین تیم هایی محدودیت هایی قائل شد تا کم کم و گام به گام صعود کنند.
وقتی پول زیادی وارد باشگاه شود، آکادمی و دیگر مسائل پایه، بی اهمیت می شوند و همه چیز، حول محور نتیجه می چرخد.
محمد نقیبی
از زمانی که منچسترسیتی و چلسی به اوج رسیدند، رقابت های لیگ برتر انگلیس دوباره جذاب شده است. در گذشته ای نه چندان دور، این رقابت ها تک قطبی بود و تیم هایی مانند آرسنال و لیورپول هم هزینه ای برای پیشرفت صرف نمی کردند. اما با ورود منچسترسیتی و چلسی، لیگ جزیره جذاب تر و پربیننده تر شد و پولی که از حق پخش تلویزیونی به جزیره تزریق می شد افزایش یافت و به نفع کل لیگ شد.
طی تمامی ادوار لیگ برتر انگلیس، همیشه برخی تیم ها بسیار قوی بوده اند و برخی هم بسیار ضعیف. قبل از تزریق سرمایه های سنگین در فوتبال هم تیم هایی بوده اند که با گل های پرتعداد از دیگران شکست می خوردند اما پولی که به تیم های انگلیسی می رسد، قطعا باب میل مالکان این باشگاه است.
پاری سن ژرمن هم لیگِ کم بیننده فرانسه را جذاب کرده است. حالا مردم، این لیگ را دنبال می کنند و این به نفع فوتبال است؛ زیرا هواداران بیشتری جذب این ورزش می شوند. من از اکثر کسانی که در فرانسه زندگی می کردند، پرسیدم، بیشتر ورزش های دیگر را دنبال می کردند و ورزش اولِ آن ها فوتبال نیست؛ اما با ورود پاری سن ژرمن به عرصه باشگاهی، این روند در حال تغییر است.
و همینطور درباره قیمت های نجومی بازیکنان هم باید اشاره کنم که در این زمینه، یوفا باید اقدام کند و ربطی به تیم ها ندارد. کما اینکه زیدان هم با قیمتی نجومی عازم رئال مادرید شد و همیشه قیمت های نجومی بوده است. همیشه این قیمت ها ثابت داشته اند اما با کم شدن فشار یوفا بر روی تیم ها ثباتِ قیمت های بازار در حال از بین رفتن است.
علی امیری فر
بحث این است که با چه افرادی طرف هستیم؛ فردی که می خواهد سرمایه ای را وارد ورزش کند که ورزش، منشا آن نیست. پس طبیعتا این فرد، پولِ بادآورده ای دارد و می خواهد آن را به فوتبال، تزریق کند. چه بسا این فرد، کسب درآمدِ عادلانه را بلد نیست؛ زیرا اگر ثروتی عادلانه به دست می آورد، آن را این چنین وارد ورزش نمی کرد؛ مثل آبراموویچ، مالک چلسی. در دوران فروپاشی شوروی، او با استفاده از ارتباطاتش موفق به اخذ وامی 50 میلیون دلاری شد و برخی از زمین های نفتی این کشور را خرید و در اوایل هزاره جدید نیز این زمین ها را چند میلیارد دلار آن ها را فروخت. ما با چنین آدمی طرف هستیم.
یا می توانید منچسترسیتی را در نظر بگیرید، سیتی برای اینکه بتواند راحت تر بازیکنان مورد نظرش را بخرد، با اسناد جعلی ادعای کسب درآمد می کند.
نکته مهم دیگر این است که سرمایه گذاران خارجی، اکثرا عجول هستند و صدماتی جبران ناپذیر به روح ورزش وارد می کنند؛ زیرا با هدف موفقیت سریع، سرمایه زیادی را وارد بازار می کنند و آن را به هم می ریزند. به عنوان مثال منچسترسیتی در دوران اولا شیناواترای تایلندی، بازیکنان زیادی مانند روکه سانتا کروز و الانو را نابود کرد. آن ها این قدر بازیکن خریدند و خریدند تا بالاخره به موفقیت دست یافتند و در این میان، بازیکنان زیادی آینده خود را از دست دادند. چنین روحیه ای باعث صدمه به بازیکنان جوان و بومی می شود، دیگر کمتر تیمی به سراغ استفاده از بازیکنان بومی می رود. روحیه تیم هایی مانند چلسی و منچسترسیتی به دیگر تیم ها نیز سرایت می کنند؛ زیرا همه باور دارند که برای موفقیت، باید بازیکن خرید.
این چیزی نیست که فوتبال باید به سمتش برود، هرچند سرمایه گذاران همیشه راه در روهایی پیدا می کنند اما این سیستم، سیستمِ عادلانه ای نیست. البته نباید حالت روانی داستان را هم فراموش کرد. ای کاش ما را هم مالکی عرب می خرید و هر سال 200-300 میلیون پوند برای خرید بازیکنان بزرگ به هر قیمتی پرداخت می کرد. این روحیه، آرامش کل لیگ را به هم می زند.
قطعا تیم های بزرگ هم صدمه می بینند. اگر ثروت های غیرمنطقی آبراموویچ نبود، منچستریونایتد حداقل دو قهرمانی دیگر در دوران فرگوسن داشت. اگر سیتی و دلارهای عربی هم نبودند، لیورپول قطعا در سال 2014 قهرمان می شد؛ زیرا بهترین تیم لیگ بود اما بدشانسی باعث شد که قهرمانی را از دست بدهد. قدرت گرفتن چنین تیم هایی باعث می شود گاهی لیورپول به لیگ قهرمانان اروپا هم راه نیابد و همین موضوع به آن ها صدمه می زند.
در این لیست، هزینه خرید بازیکنان را با توجه به ارزش پول و تورم می بینید. زمانی که چلسی برای خرید شوچنکو مبلغ بسیار زیادی پرداخت، مبلغی که به هیچ وجه با درآمدهای باشگاه همخوانی نداشت و از جیب رومن آبراموویچ خرج شد. همین نگرش باعث می شود همه فکر کنند که جز با خرج کردن نمی شود موفقیت کسب کرد و تیم ها دیگر به استعدادهای جوان اعتماد نمی کنند.
مثل اینکه خانواده شریفی، همسایه ای دزد دارند و این همسایه از راه دزدی سرمایه زیادی به دست آورده است. حالا فرزندان آن خانواده شریف به پدرشان اصرار می کنند که تو هم باید چنین ثروتی کسب کنی و مهم نیست این ثروت به چه قیمتی به دست می آید. مسئله این است که در اکثر مواقع، آن پدر شریف تحت فشار، چنین شرایطی را قبول کرده است و چنین اتفاقی عادلانه نیست.
از سوی دیگر بسیاری از مالکان هستند که با استفاده از برند باشگاه می توانند آن را به موفقیت برسانند، مثل جان هنری، مالک لیورپول که درآمد بالایی ندارد و حدود 800 میلیون دلار سرمایه دارد و پول هایی که در باشگاه خرج می شوند، همه از ورزش نشات گرفته اند. او با مدل کسب و کار مناسب، توانسته است با برند، خودِ لیورپول و اسم لیورپول به موفقیت نسبی برسد؛ نه سرمایه های تزریقی. تیم هایی که از این مدل استفاده می کنند زیاد هستند؛ مثل یوونتوس یا بایرن مونیخ. یا حتی لسترسیتی، مگر چقدر هزینه کرد تا قهرمانی را به دست آورد؟
بیشتر بخوانید: زندگی نکردن در قفس یا چرا فوتبال، دیگر لذت سابق را ندارد
مهیار میرزاپور
از نظر من نه افراط درست است و نه تفریط. نباید درهای لیگ را بر روی سرمایه های خارجی بست و جلوی هرگونه سرمایه گذاری را گرفت، که به نظرم بوندس لیگا می تواند یک نمونه از چنین لیگ هایی باشد. و البته نباید بازاری تماما آزاد ساخت و هر کس، هر چقدر که خواست، سرمایه گذاری کند و بازار را به هم بریزد.
مشکل سناریو اول این است که پیشرفتی در کار نیست. همه چیز همانطوری که هست، می ماند؛ تغییری در کار نیست. منظورم این راکد بودن است. سناریوی دوم هم بدی دارد. اینطور، لیگ به هم می ریزد. به عنوان مثال در لیگ فرانسه، تعادل این لیگ به هم ریخته است. البته اگر لیگ انگلیس را در نظر بگیریم، چنین به هم ریختگیای به وجود نیامده است؛ زیرا در این لیگ، ذاتا نقطه قدرت های زیادی وجود داشتند و هنوز، سرمایه خارجی چهره این لیگ را از بین نبرده است.
به طور کلی فکر می کنم سرمایه گذاری باید ساختارمند و در چارچوب قانون باشد تا سرمایه گذاران تا حد خاصی قادر به سرمایه گذاری باشند؛ زیرا سرمایه گذاری نامتعادل، همه چیز را به هم می ریزد.
علی اختری
به عنوان یکی از مدافعان ورود سرمایه به فوتبال یا هر ورزش دیگری، ابتدا آن ضررهایی که تقریبا تمام هواداران فوتبال از آن ناله می کنند را بررسی می کنم. آیا واقعا ورود سرمایه خارجی به فوتبال، مضر است؟
سرمایه خارجی باعث ایجاد تورم در بازار می شود؟
باید توجه داشت که ورود سرمایه خارجی، یقینا باعث افزایش قیمت های بازار می شود. طبیعتا تیم ها ثروت بیشتری دارند، فوتبال ورزش بزرگ تری خواهد شد و مبالغ انتقالی هم بزرگ تر. آن روز که پاری سن ژرمن 220 میلیون یورو برای نیمار پرداخت، روزِ مرگ فوتبال نبود اما جهشی بود در تکامل این ورزش-صنعت. پس چه سرمایه وارد فوتبال شود و آن را بزرگ کند چه فوتبال بزرگ شود و سرمایه وارد آن شود، باید انتظار بالا رفتن قیمت ها را داشته باشیم. همانطور که خیلی ها بعد از خریدهای کهکشانی رئال مادرید در دهه قبلی از غیرت و تبعیض و اینطور مسائل صحبت می کردند. اما همان تیم بود که بسیاری را عاشق فوتبال کرد و البته سود زیادی هم به لالیگا رساند.
آیا ورود سرمایه خارجی باعث ضرر رسیدن به تیم های کوچک می شود؟
درآمدی که تیم های فرانسوی از تا قبل از سرمایه گذاری موناکو و پاری سن ژرمن داشتند از بسیاری از لیگ ها مانند لیگ پرتغال و لیگ هلند، کمتر بود اما امروز (آمار برای قبل از تابستان است) با لالیگا و بوندس لیگا در حال رقابت هستند. چنین رشد ناگهانی ای به نفع تمام لیگ شده است. درآمد 10 سال گذشته مارسی از حق پخش تلویزیونی، اصلا و ابدا با درآمد امروزی آن ها قابل مقایسه نیست. پس رشد پاری سن ژرمن به تمام تیم ها کمک می کند، از نیس گرفته تا لیون. نمونه مشابه این داستان را در لیگ انگلیس داریم. تا قبل از ورود چلسی و منچسترسیتی، لیگ برتر انگلیس معمولا سه مدعی برای قهرمانی داشت اما هم اکنون از تاپ سیکس و تاپ سون می شنویم و تیم هایی مثل وست هم و اورتون هم حرفی برای گفتن دارند. وضعیت مالی تیم های قعرجدولی انگلیس از برخی از تیم های بزرگ و نام و نشان دار در دیگر نقاط اروپا بهتر است. چرا؟ حضور منچسترسیتی و چلسی در کورس قهرمانی، جذاب تر شدن لیگ و بالا رفتن حق پخش تلویزیونی و رشدِ واضحِ لیگ برتر انگلیس.
دومین نکته این است که در فوتبال بدون سرمایه، تیم ضعیف، همیشه ضعیف باقی می ماند و تیم قوی، همیشه قوی. هیچ چیز تغییر نمی کند. شما تیم پایتخت هستید؟ تیم شهر صنعتی هستید؟ تیم پرطرفدار هستید؟ پس قدرتمند می مانید دیگران هیچ شانسی برای رسیدن به شما ندارند. بله، ممکن است تیم هایی گاه و بی گاه سر برآوردند و شگفتی بسازند اما خبری از ثبات در نتیجه آن ها نیست. آن هایی که از قبل قوی بودند، قوی می مانند و آن هایی که همیشه ضعیف بوده اند، ضعیف. سرمایه این طبقات اجتماعی خشک را تغییر داده است. حالا تیم های کوچک هم شانس رقابت دارند. دیگر خبری از دو قطبی ها و چند قطبی ها نیست. بنا به نظر بسیاری از هواداران فوتبال، تنها تیم هایی حق بردن را دارند که تاریخچه دارند، پس آن هایی که تاریخچه ندارند باید تا آخر عمرشان ببازند و تحقیر شوند و برد هم فقط برای تاریخچه دارها است؟ در چنین وضعیتی، فوتبال همیشه راکد می ماند، عده ای تیم همیشه مدعی هستند و عده ای تیم همیشه ساکت که بودن یا نبودن شان، فرقی نخواهد کرد.
آیا ورود سرمایه خارجی، جذابیت فوتبال را کاهش می دهد؟
به نظر من نه. این موضوع سلیقه ای است. ممکن است یک نفر عاشق تاریخ و پیراهن های گل آلود و نبردی حماسی باشد اما حقیقت این است که از نظر اکثریت هواداران فوتبال، لیگ برتر انگلیس هر سال جذاب تر می شود و .
آیا ورود سرمایه خارجی باعث از بین رفتن استعدادها می شود؟
بله و نه. بله؛ زیرا همانطور که علی امیری فر گفت، مالکان متومل اکثرا عجول هستند. منچسترسیتی را همراه با الانوها و میکا ریچاردزها مثال می زنم. و نه. نه ای باقطعیت. چرا؟ توضیح می دهم.
موناکو. موناکویی که این روزها همه سنگ آن را به عنوان نماد فوتبال پاک بر سینه می زنند، همین موناکو، آن هم با سرمایه خارجی در چنین قامتی در آمده است. سرمایه ای با مدل کسب و کاری متفاوت با پاری سن ژرمن.
منچسترسیتی. بله منچسترسیتیِ امروزی هم کمک زیادی به رشد بازیکنان جوان می کند. مدل کسب و کار پاری سن ژرمن، چیزی شبیه به مدل کسب و کار رئال مادرید در ده سال قبل است: خرید بازیکنان بزرگ و سود بردن از نام ها. مدل کسب و کاری که حتی زمان باخت تیم، برنده است. اما منچسترسیتی و مالکانش شیفته مدل کسب و کارِ مبتنی بر لاماسیای بارسلونا هستند. خرید گسترده بازیکنان جوان، سرمایه گذاری بسیار سنگین در آکادمی و البته هزینه زیاد برای خرید تیم هایی در اقصی نقاط دنیا، همگی نشانه هایی از این موضوع هستند. سیتیزن ها همین حالا هم استعدادهای زیادی در آکادمی خود دارند و استعدادیاب های آن ها امروز در سرتاسر دنیا و به خصوص در قاره آمریکا حضور دارند. امروز، اگر فوتبالیستِ جوانِ بااستعدادی در ونزوئلا بدرخشد، شانس بازی در لیگ برتر و حضور در آکادمیِ مجهز منچسترسیتی را دارد اما آیا در گذشته چنین شانسی برای نوجوانان اقصی نقاط جهان، وجود داشت؟ قطعا چنین آکادمی هایی به نفع فوتبال هستند. در ضمن همیشه تیم هایی بوده اند که مدل کسب و کارشان، باعث قربانی شدن تعدادی بازیکن می شده و نمونه اش هم رئال مادرید است.
بله. شاید واقعا سرمایه آنقدرها هم مضر نباشد. درباره چین هم صحبت هایی دارم. سرمایه گذاری در چین، در بازار بزرگی مثل چین، بهترین خبر برای فوتبال است. چین با جمعیت زیادی که دارد، هیچوقت حرفی برای گفتن در فوتبال نداشته و مردم آن هم خیلی فوتبالی نبوده اند اما سرمایه گذاری در این کشور می تواند صدها میلیون هوادار جدید برای فوتبال و طبیعتا برای تیم های آن بیاورد و همین، یعنی سود؛ سودِ زیاد.
ضمنا بسیاری از مضرات فعلی ورود سرمایه های کلان به فوتبال می توانند با وضع قوانین جدید، برطرف شوند. به عنوان مثال اگر بنا شود هر تیم که با پترونیج (حمایت خارجی) اداره می شود، در ازای هر خرید، مقداری مالیات بپردازد و آن مبلغ در آکادمی ها خرج شود، برای همه مفید خواهد بود. یا برای جلوگیری ایجاد اختلاف بین تیم های دارای حامی خارجی و تیم های مستقل، قانونی وضع شود که حامیان خارجی تنها تا چند سال، فرصت تزریق سرمایه به تیم شان را داشته باشند و بعد از آن، تیم باید به طور مستقل فعالیت کند.
آیا ضررهای دیگری در تزریق سرمایه به فوتبال هستند؟
بله. یکی از این مشکلات، هزینه های سنگین پشت پرده است. پولی که به دلال ها می رسد، وارد فوتبال نمی شود، این پول دارد از فوتبال می رود و دلال های امروزی هم حسابی پولِ خوبی به جیب می زنند.
همچنین اگر منافعی غیر از منافع اقتصادی یا منافعِ اقتصادی غیرمستقیم وارد ماجرا شوند، به ضرر همه خواهد بود. اگر قرار باشد پاری سن ژرمن، هزینه های میلیاردی کند و از آنسو، وزرات گردشگری قطر سود کند، تعادلِ اقتصادِ فوتبال به هم خواهد خورد.
کاربر fa shinobi:
اگر ماجرا را کلی بنگریم، فوتبال همیشه به سمت سرمایه رفته؛ اما سرعت حرکت این ورزش به سمت پول، هرگز اینقدر زیاد نبوده است. به نظرم سرمایه ناگهانی به فوتبال ضرر می زند؛ مثلا حق پخش تلویزیونی در انگلیس باعث شد که تیم های متوسط انگلیسی از تیم های متوسط سایر کشورها قدرتمندتر شوند. اما بعد از مدتی، قیمت خرید بازیکن برای تیم های انگلیسی افزایش می یابد و به ضرر تیم های این کشور می شود.
سرمایه های ناگهانی، باعث ایجاد شکاف بین تیم ها می شوند. بله، درست است؛ برخی تیم ها به بازیکن سازی و آکادمی رو می آورند تا درآمد کسب کنند، اما آیا همه چیز درآمد است؟ پس اعتبار و کسب جام چه؟ آیا لیگ فرانسه بعد از قهرمانی های پیاپی پاری سن ژرمن، جذاب شده است؟ آیا فوتبال پیشرفت کرده یا بین تیم های خاصی متمرکز شده است؟
خیلی ها ادعا دارند که فوتبال، جذاب شده است اما بیایید از دست رفته ها را هم ببینیم. فصل نقل و انتقالات تبدیل به یکی از زجرآورترین بخش های فوتبال برای هواداران شده است. حتی تیم های بزرگ هم ترس از دست دادن بازیکنان شان را دارند. دیگر خبری از تعصب و عشقِ فوتبالی نیست.
کاربر PETER OSGOOD:
به نظرم نباید ورود سرمایه خارجی به فوتبال یا هر ورزش دیگری را نسبی قضاوت کرد. این نگاه تبعیض آمیز و خودخواهانه ای که متاسفانه بعضی طرفداران فوتبال نسبت به ورود سرمایه دارند، چیزی شبیه نگاه نژادپرستانه در جامعه انسانی است. متاسفانه بعضی ها متعقد هستند سرمایه ای که وارد باشگاه ما می شود، خوب است اما اگر سرمایه وارد دیگر تیم ها شود، وا مصیبتا که موجب مرگ روح فوتبال می شود!
مگر غیر از این است که برخی از باشگاه های بزرگ امروزی، بخش اعظمی از افتخارات شان را مدیون هزینه های کلانی هستند که ده ها سال پیش، صرف خرید ستاره های سایر تیم ها کردند؟ سرمایه و امکانات در هر زمینه ای به خصوص در ورزش، بستر اصلی و اولیه پیشرفت محسوب می شود. اگر به تاریخ فوتبال هم نگاهی بیندازیم، تیم های ثروتمند همیشه ثبات نتیجه گیری داشتند و اگر تیم کم بضاعتی در یک فصل، شگفتی ساز می شد و افتخار آفرینی می کرد، طی فصل های بعد، خبری از موفقیت های ادامه دار نبود.
اصلی ترین دلیل این موضوع، انتقال ستاره تیم های کم بضاعت به تیم های متمول است. این قانون، ده ها سال قبل از ابداع فیرپلی مالی یوفا وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. چه بسا اگر از اوایل تاریخ فوتبال، محدودیت های جدی برای ورود سرمایه به باشگاه ها در نظر گرفته می شد، بسیاری از باشگاه های پرافتخار، امروز جایی در میان بزرگان نداشتند و حتی ورزش فوتبال، طرفداران پرشمار امروز را نداشت.
به نظر من با وجود آسیب های احتمالیای که ورود سرمایه های کلان به فوتبال وارد می کند، به طور کلی، فواید آن بسیار بیشتر است. شاید یکی از مشکلات این موضوع، تبدیل شدن باشگاه های بزرگ به مصرف کننده باشد تا آن ها کمتر تولید استعداد بکنند. به هر حال، ورود سرمایه فواید زیادی مثل افزایش مخاطبان و طرفداران فوتبال به دلیل سرمایه گذاری و هزینه در بخش تبلیغاتی دارد. هرقدر ورزشی، مخاطبان بیشتری داشته باشد، نیروی انسانی و مخاطبان بیشتری به آن مراجعه می کنند و تمام این افراد می توانند ستاره های فردای آن ورزش باشند.