اکبر رئالیسمسری ب آغازی بود بر روزهای سیاه و شب آلود تورین.روزگاری که یکی یکی ستاره هایمان خاموش می شدند و از آسمان تورین پر می کشیدند.
-----
آنقدر سرمست بودیم که دوست داشتیم فریاد بزنیم"لعنتی ها، یوونتوس زنده است".
------
اما رفتن مهندس و آپاچی و جنگجویمان تابستان را سرد کرد. تقدیر سردی که در بهترین فصل مان هم سیاه و سفید بودنش را فراموش نکرد.
----
این متن رو هم کامل خوندم، واقعا نا امید شدم از خودم که تا به حال با تو آشنا نشده بودم تو سایت..
باور کن تو این سه تا جمله تنم لرزید.