طرفداری- پس از اتمام فصل فوتبالی، پنجره نقل و انتقالات به مدت سه ماه آغاز شده و همه با صبر کم و شور و اشتیاق زیاد منتظر دیدن بازیکنان جدید در تیم شان بوده و باشگاه ها نیز در این مدت باید پیش از اتمام پنجره، کارهایشان را انجام دهند.
اما روال انتقال یک بازیکن برای هواداران شفاف نبوده و آن ها هیچ چیز یا خیلی کم در خصوص روند خرید یک فوتبالیست نمی دانند.
در این مطلب، روند خرید یک بازیکن توسط باشگاه توضیح داده خواهد شد.
استعدادیابی
یک مربی موفق، به استعدادیاب های نقل و انتقالاتش وابسته است. این پروسه البته به آرامی شکل می گیرد. به این معنی که شاید علاقه به یک بازیکن تا روز امضای قرارداد آن شاید ماه ها و حتی سال ها طول بکشد.
مایکل کالوین، نویسنده ورزشی بریتانیا در این خصوص می گوید:
استعدادیاب ها همیشه در همه جا و در همه فصول سال حضور دارند. آن ها با یک ساندویچ در یک دست و گرفتن هدایت ماشین در دست دیگر، مسافت های زیادی را با اتومبیل طی می کنند.
در سال 2013، دیوید مویس که در آن زمان سرمربی وقت اورتون بود، 50 گزارش طولانی در خصوص بازیکنان مد نظرش از 10 تا 12 استعدادیاب دریافت کرده است.
کالوین در این خصوص می گوید:
دیوید مویس لیستی داشت که آن را ' اطلاعات جامع فوتبالی' نامید بود. این لیست با توجه به 12 معیار برای هر پست در تیم جمع بندی شده بود که در آن 5000 گزارش در خصوص 1000 فوتبالیست وجود داشت.
این مانند بازی ' مدیریت فوتبال' نیست. توانایی ها و مهارت های یک فوتبالیست در اولویت اول قرار دارند ولی در بعضی مواقع این نیمه راه بوده و استعدادیاب ها به حرکات بدن در هنگام گرم کردن یا خوشحالی پس از گل بازیکنان نیز توجه می کنند.
کارل رابینسون، بازیکن سابق فوتبال و مربی فعلی باشگاه چارلتون می گوید:
هیچ استعدادیاب خوبی در دنیا با دیدن 10 بازی نمی تواند کارش را انجام دهد و این را به شما قول می دهم. من به آن ها اعتماد کاملی داشته و می دانم که وظیفه بزرگی را بر عهده دارند. در پایان پیش آن ها رفته و امیدوارم چیزی برایم داشته باشند.
یک تیم در لیگ برتر به طور کلی 10 تا 15 استعدادیاب داشته ولی مهم ترین فرد، مدیر استعدادیاب ها است که باید فردی قدرتمند بوده که بتواند به همراه ارتباط با سرمربی، اهداف باشگاه را مشخص کنند.
هزاران مایل سفر، دیدن هزاران بازی و خیلی ها نیز مناسب سیستم تیم نیستند. آیا راه ساده تری وجود ندارد؟
بسیاری از باشگاه ها در کنار کارهای استعدادیاب ها، از پایگاه های داده که اطلاعات بازیکنان در در اختیار دارند، استفاده می کنند. Prozone، WyScout، Scout7, DataScout و ... حتی یک نسخه ارتقا یافته از بازی مدیریت فوتبال از جمله این ها هستند ولی آیا می توانند جای کاغذ و خودکار استعدادیاب ها را بگیرند؟
مل جانسون، استعدادیاب باشگاه وست برومویچ در این خصوص می گوید:
شما باید به استادیوم رفته و با غریزه شناختی خود، این مسابقات را ببینید. این کار با دیدن مسابقات درون یک لب تاپ امکان پذیر نیست.
حتی گری نویل نیز در این خصوص می گوید:
بسیاری از مردم برای تماشای بازی به استادیوم می روند ولی روند بازی را دنبال نمی کنند. در مسابقات دوشنبه شب، ما از دوربین های بالای استادیوم استفاده می کنیم و این همان شکلی است که مربیان و استعدادیاب ها فوتبال را تماشا می کنند.
تحقیقات
استعدادیاب ها پس از دیدن بازی ها، اهداف را انتخاب می کنند. پس از آن چه می کنند؟ تحقیق بیشتر.
کارل رابینسون در این خصوص نیز می گوید:
ما با مربی تماس گرفته و از او سوال می کنیم. ابتدا یک پیش زمینه نیز در اختیار او قرار می دهیم. سپس با مدیر برنامه بازیکن تماس گرفته و در خصوص علایق شخصی موکلش سوال می پرسیم.
بازیکن و مدیر برنامه اش ماه ها قبل از پیشنهاد رسمی، از علاقه باشگاه خبر دارند. در فوتبال امروز، به ندرت پیش می آید که یک بازیکن از پیشنهاد یک باشگاه به اندازه عموم شگفت زده شود.
جیمز لیپت، یک مدیر برنامه فوتبالی بیان می کند:
در ابتدا باشگاه خریدار می خواهد بداند آیا شانس خرید بازیکن وجود دارد یا خیر. در غیر این صورت آن ها احمق به نظر خواهند آمد. صحبت با مدیر برنامه ها معمولا به این گونه است: قیمت بازیکن چقدر است؟ چه مقدار زمان از قرارداد بازیکن باقی مانده است؟ بازیکن دوست دارد چه چیزهایی به دست بیاورد؟ در حال حاضر او چه چیزهایی در اختیار دارد؟ وضعیت شخصی و خانواده او چگونه است؟
لیپت ادامه می دهد:
امروزه سه یا چهار پیشنهاد به راحتی تنها با ایمیل ارسال می شود. در 99.9 درصد موارد پیشنهاد اولیه توسط باشگاه رد می شود. پیشنهاد دوم نزدیک تر شده و پس از آن یک یا دو پیشنهاد نهایی وجود خواهد داشت.
صحبت با بازیکن
توافقات شخصی در فوتبال مدرن امروز بیشتر در خصوص دستمزد بازیکن است. حتی کوچکترین اختلافات روی این مسئله می تواند باعث لغو یک قرارداد شود. در حالی که مربیان مباحث فوتبالی انجام می دهند، مدیران و مالکان مشغول بحث های مالی هستند. این شامل حقوق، مبلغ قابل پرداخت برای قرارداد و جوایز برای بازیکن هنگام پیروزی ها، گل زنی یا حتی کلین شیت است اما فرای این مسئله، بازیکن و مدیر برنامه اش می توانند هر چیزی درخواست کنند.
در ماه آوریل هر کس می تواند با پرداخت 500 پوند به اتحادیه فوتبال، به یک مدیر برنامه تبدیل شود. اکنون در بریتانیا بیش از 1300 مدیر برنامه وجود داشته که وکالت 4000 بازیکن را بر عهده دارند. هرچند از این رقم مدیر برنامه، بسیاری از آن ها که جدیدا ثبت نام کرده اند، در حال حاضر هیچ موکلی ندارند.
انتظار می رود با وجود منابع مالی عظیم، مدیر برنامه های تازه وارد نیز دارای موکل هایی شوند و می توان گفت در قراردادهایی که بزرگ نیستند، 10 درصد قرارداد را بگیرند ولی در انتقال های بزرگ، قطعا مدیر برنامه های در آمد بیشتری کسب می کنند.
جیمز لیپت می گوید:
اگر بازیکن به یک کشور خارجی نقل مکان کند، هزینه منزل و ماشین هم شاید در قرارداد ذکر شود. البته گاهی اوقات گفته می شود که خوب است در خصوص ادامه تحصیل و از این قبیل موارد نیز صحبت شود.
زندگی یک فوتبالیست گذرا بوده و به همین دلیل، مدیر برنامه و خود بازیکن سعی می کنند باشگاهی را انتخاب کنند که بیشترین دریافتی را از آن داشته باشند.
بری فرای، مدیر ورزشی باشگاه پیتربورو در این خصوص می گوید:
خواسته های برخی مدیر برنامه ها واقعا ظالمانه است. برخی از آن ها حتی یک بار ندیده اند که موکل شان پایش به توپ بخورد و این افتضاح است. آن ها علاقه ای به پیشرفت موکل شان نداشته و تنها تمایل به گرفتن بیشترین کمیسیون از قرارداد بازیکن دارند. ما به بازیکنان می گوییم شما با آمدن به پیتربورو میلیونر نمی شوید اما زمانی که از باشگاه ما می روید، این اتفاق برایتان خواهد افتاد و فکر می کنم این چیزی است که باشگاه های لیگ برتری نیز برای خرید بازیکنان مد نظرشان به آن ها می گویند.
گاهی اوقات نیز نقل و انتقالات بزرگی در سن های پایین انجام می شود. جایی که می توان گفت مبالغ بالای پرداخت شده آرسنال برای چمبرلین و ولکات جواب داد ولی در مورد استونز این گونه نبود. واقعیت این است بازیکنی که می خواهد به سطح بالایی برسد، در ابتدا صفت یک ' استعداد جوان' را به او می دهند.
لیپت معتقد است که تقاضا و جاه طلبی یک بازیکن شدیدا به موفقیت او بستگی داشته و البته این قابل درک است.
اگر یک بازیکن هم پولدار و هم موفق باشد، انتقال به باشگاه دیگری، یک تصمیم شخصی خواهد بود. اما اگر نه موفق و نه پولدار باشد، مسائل مالی تاثیر بیشتری در انتخابش داشته و جاه طلبی و ویژگی های آن باشگاه در اولویت دوم قرار خواهند گرفت. بسیاری از بازیکنان فقط در یک شهر زندگی کرده و ساعت های برای تمرین به شهر دیگری سفر می کنند. در حالی که برخی نیز تنها بوده ولی در همان شهر تمرینات شان را ادامه می دهند. این ها چیزهایی است که مردم نمی بینند.
بندهای قرارداد و تایید نهایی
توافقات شخصی انجام گرفته ولی هنوز چندین مانع جلوی راه است. اکنون آزادسازی قرارداد مهم ترین مسئله است که در فوتبال امروز بسیار نام آن را می شنویم.
برای مثال بارسلونا در قرارداد پدرو بند آزادسازی 135 میلیون پوندی قرار داده بود که بعدا وی با 22 میلیون پوند به چلسی رفت یا اینکه فابین دلف در قراردادش با استون ویلا پیش از رفتن به منچسترسیتی، بند آزادسازی 8 میلیون پوندی داشت. این بندها برای حفظ باشگاه، بازیکن یا هردو است.
پس از پرداخت بند آزادسازی نوبت به تست پزشکی می رسد که همه آن را ساده می پندارند اما مسئله مهمی است. حتی پیش آمده که یک باشگاه بازیکنی را ارزان فروخته و باشگاه جدید به تست پزشکی اهمیتی نداده اند و بعدا متوجه شده اند که وی یک مصدومیت داشته است.
گاهی نیز پیش آمده که تست پزشکی شکست خورده ولی بازیکن منتقل شده است. در سال 2000 دومینیک متئو از لیورپول با 5 میلیون پوند به لیدز یونایتد پیوست در حالی که تست پزشکی را ناموفق گذرانده بود.
استوارت پیرس در این خصوص می گوید:
ما از متئو تست گرفتیم و پزشکان گفتند که زانو، قوزک پا و کشاله ران وی دچار مشکل هستند. حتی آزمایش های خون او خوب نبود و یک مقدار نیز مشکل قلبی داشت. من به آن ها گفتم آیا چیز خوبی هم او دارد و آن ها در جواب گفتند بله دندان های زیبایی دارد! اما او به باشگاه ما آمد و گفت اگر مشکل مصدومیت داشتم، در آن هفته حقوق نخواهم گرفت. اگر همه بازیکنان با این شرط بازی می کردند، قطعا بیشتر در دسترس برای بازی بودند.
تست پزشکی انجام شده و یک سری کارهای اداری و ارسال مدارک به اتحادیه فوتبال و سازمان مربوط به نقل و انتقالات پیش از پایان مهلت پنجره باقی مانده است. کنفرانس مطبوعاتی برنامه ریزی شده و شبکه های اجتماعی نیز اخبار را منتشر می کنند. پیراهن آماده شده و بازیکن آماده امضای قرارداد است.
باشگاه های لیگ برتری به طور متوسط 8 بازیکن در هر فصل جذب می کنند و این یعنی روندهای بالا را 8 بار تکرار می کنند و حتی در صورت شکست یا تعویق در خصوص یک انتقال، این را دوباره تکرار خواهند کرد.
ثروت و منابع مالی فراوان بوده و فشارها نیز در این مورد بیشتر از آن است. باشگاه ها و مدیران در حالی بازیکن می خرند که خیلی بیشتر از نیازهای آن ها نسبت به اعتبار تیم شان است. ورود به بازار نقل و انتقالات در هر حال کار آسانی نخواهد بود.