فانتزی باز های زیادی در برنابئو دور هم جمع شده اند؛ مثل هنرمندانی که در آرامش مشغول خلق آثار هنری خود هستند. اما کیست که نداند این آرامش را مدیون یک غول برزیلی هستند به نام کاسمیرو.
شاید تا دو سال پیش، بعضی از هوادران رئال مادرید وی را به خوبی نمی شناختند. اما در کم تر از دو سال بعد از بازگشت از انتقال قرضی خود به مادرید و با تاکتیک و چینش خاص زیزو، او تبدیل به یکی از ستون های اصلی تیم شد. کسی که در غیابش رئالی ها دچار استرس و دلهره می شوند.
آمار هم رأی به صحیح بودن این ترس می دهد: رئال در حضور او 75 درصد بازی هایش را برده است و در غیابش تنها 69 درصد. در اوایل فصل17-2016 مصدومیت ناگهانی او و غیبت چند ماهه اش باعث شد تا نوار برد های تیم زیزو قطع بشود و رئال چهار بازی پیاپی به نتیجه ای بهتر از تساوی دست پیدا نکند؛ مسئله ای که واکنش تمامی منتقدین و تاکتیک نویسان دنیا را در پی داشت و بیش از قبل به اهمیت حضور او در ترکیب کهکشانی ها پی بردند. این بازیکن نامش کاسمیرو است، نامی که اکنون همه به خوبی می شناسند و تاثیر او را در قهرمانی ها و موفقیت های دو سال اخیر رئال، انکار ناپذیر می دانند.
رئال تیمی است که زاده شده برای حمله کردن و گل زدن، تیمی که عمدتا با ستارگان تهاجمی اش شناخته می شود: دی استفانو، پوشکاش، رائول و حالا رونالدو. حتی نمود این گرایش را می توان در خرید های کهکشانی پرز هم دید: رونالدو نازاریو، اوون، کاکا، کریستیانو رونالدو، بنزما، بیل و شاید در این تابستان ام باپه. برای تیمی با چنین شرایطی، حضور کاسمیرو بیش از هر زمان دیگری برای ایجاد تعادل و بالانس بین خط دفاع و حمله لازم است.
تا قبل از حضور او رئال با سیستم 3-1-2-4 الماسی شکل به میدان می رفت که در آن هامس رودریگز در فضاهای پشت مهاجمین بازی می کرد و با اتکا به قدرت و دقت بالای شوت های خود گل زنی می کرد و یا برای سه مهاجم دیگر پاس گل می فرستاد. در چنین سیستمی نقش کروس و مودریچ بیشتر حالت دفاعی به خود می گرفت و این دو کمتر می توانستند از قابلیت بازیسازی خود استفاده کنند. با توجه به ضعف استفاده همزمان از سه بازیکن با خصوصیات تهاجمی و ناکارآمدی در دفاع و ناتوانی در تخریب نیروی تهاجمی حریف، فضا برای ظهور پدیده ای به نام کاسمیرو ایجاد شد.
در فوتبال مدرن امروز بازیکنانی مانند او را یک destroyer می نامند. گرچه او در عین داشتن ویژگی های تخریبی، قدرت تکنیکی و کار با توپ نسبتا خوبی نیز دارد و پاس های بلند و ریسکی بسیاری را (بیش از 500 پاس در طول فصل اخیر) با دقت بالا (86%) برای بازیکنان کناره زمین می فرستد و بعضی ویژگی های یک رجیستا را نیز دارد؛ و این همان ویژگی متمایزکننده او با بقیه است.
با حضور او در ترکیب، رئال با سیستم 3-3-4 به میدان می رود که این قابلیت به مودریچ و کروس داده می شود، تا با خیال راحت به بازیسازی بپردازند و همین امر چیزی شبیه به یک دابل پیوت (double pivot) موفق از مودریچ و کروس ساخته است. و از طرفی به دلیل قدرت تکنیکی بالای او این شانس به مودریچ و کروس داده شده است که در هنگامی که بازیکنان حریف آنان را دابل تیم (double team) کرده اند، با رساندن توپ به کاسمیرو و فضا سازی او گره بازی گشوده شود. از طرفی حضور او باعث شده تا رئال در ضدحمله ها آسیب کمتری ببینید. او هوشمندانه فضاهای خالی را پر می کند و آمار بسیار موفقی در قطع توپ و پیروزی در نبرد های تن به تن دارد
به طور کلی حضور کاسمیرو و دوندگی هایش موهبتی است بزرگ برای زیدان. بازیکنی که در طول نود دقیقه می جنگد، ترسی از رویارویی با بهترین مهاجمین و فانتزی ترین هافبک های دنیا را ندارد و بی محابا طراحان حریف را تحت فشار قرار می دهد و به آن ها اجازه بازی سازی نمی دهد.
بیست سال بعد از تحول بزرگی که هکتور کوپر با والنسیای دوست داشتنی اش در تاکتیک دنیا با ابداع روش پرسینگ ایجاد کرد، به نظر می رسد که همچنان در فوتبال مدرن، تیم هایی موفق تر هستند که بتوانند در هر دونوع پرس دفاعی و هجومی، هر سه عامل توپ، بازیکن و فضا را همزمان تحت فشار قرار دهند و کاسمیرو بازیکنی است که به رئال کمک می کند تا با خیالی آسوده هم پرس تهاجمی داشته باشد و هم پرس دفاعی. از این رو در پازل موفقیت های این فصل رئالِ زیدان، باید برای این غول بزرگ برزیلی جایگاه ویژه ای در نظر گرفت.