اختصاصی طرفداری- در خصوص فسلفه فوتبالی پپ تا به حال بسیار نوشته شده و نوشته خواهدشد، جابجایی های زیاد در موقعیت مکانی بازیکنان، تغییر نگاه در تبدیل خط حمله به عنوان رکن فعال (pro active) و خلاق تیم به جای خط دفاعی، اولویت واکنش نسبت به توپ در حین ازدست دادن آن در مقایسه با نداشتن توپ، شروع بازی نه از خط دفاع که از دروازه بان، پرسینگ شدید تیم و قانون 6 ثانیه معروف در باز پس گیری توپ؛ همگی این ها از اصلی ترین ویژگی های تیم اوست، جایی که به قول کرایوف فقید آنها توپ را به آسانی باز پس می گیرند زیرا هیچ گاه طول پاس هایشان از 10 متر تجاوز نمی کند، همین رویکرد فشرده و انسجام تیمی را می توان اصلی ترین بند مانترای پپ دانست، چیزی شبیه به وضعیت میلان ساچی که فاصله خط آتش تا خط دفاع آن عمدتا از 25 متر تجاوز نمی کرد، مسئله ای که در خلال تمرینات فراوان و آنچه از آن به عنوان shadow playing یاد می شود بدست آمده بود.
بی توجهی پپ به نتایج برجسته هاینکس آلمانی در بایرن و گذر از 1-3-2-4 او و استفاده از 7 سیستم متفاوت در این تیم نشان داد وفادارای او به ایده های خود از وفاداری به دستاوردِ برنده سه گانه فصل قبل نیز بیشتر است، این رویکرد فناتیک را در سیتی نیز می توان مشاهد کرد. برای بسیاری از تحلیل گران انگلیسی عجیب بود که با توجه به طبع ناپایدار مالکان عرب پپ چگونه به خود اجازه داد در اظهار نظری جنجالی عنوان کند "حتی اگر به قیمت از دست رفتن جام باشد حاضر نیست دست از ایده های خود بردارد". این رویکرد پپ البته چندان هم حاصل ضمیر ناخودآگاه او نیست، در واقع پپ به درستی فهمیده بلندپروازی شیخ منصور این بار به دنبال تبدیل سیتی به یک قدرت پایدار و همیشگی است، موفقیت های مقطعی برای تیم مدیرانِ اماراتی کافی نیست و دراین راهِ چند دهه ای پپ بهترین گزینه آن هاست اگر نگوییم تنها گزینه پیش روی آنها، سرمایه گذاری وحشتناک روی آکادمی، استخدام بگریستین و پپ همگی گواه همین مدعا هستند که خلدون مبارک مغز متفکر مدیریتی باشگاه این بار رویایی بلندمدت در سر دارد.
همانگونه که انتظار داشتیم در انگلستان هم پپ همچنان بر positional play تاکید ویژه ای داشت چیزی که در فوتبال ایتالیا از آن Giochi di Posizione یاد می شود و از ارکان اصلی دفاعی آنهاست. تقسیم زمین به مواضع (بخشی) های مختلف و تاکید بر 4 رکن اصلی یعنی: توپ، فضا، حریف و یار هم دسته حربه ای است که پپ می کوشد تا از طریق آن برتری خود را در بین خطوط تیم حریف به دست بیاورد. برتری که به سه طریق عمده یعنی برتری عددی، کیفی و موضعی بدست می آید. صرف نظر از برتری عددی که نیازی به توضیح ندارد، منظور از برتری کیفی جایی است که تیم می کوشد موقعیت های 1 به 1 یا 2 به 2 بیشتری را به وجود بیاورد و از طریق سطح بالاتر کیفی بازیکنان خودی به وفقیت برسد در حالی که برتری موضعی در جایی رخ می دهد که ترکیب مختلفی از بازیکنان می کوشند تا فضاهای خالی و موقعیت های پاس دهی بیشتر را در فضاهای بین خطوط حریف پیدا کنند. با این حال سنت انگلیسی فوتبال، استفاده ازتوپ های بلند، سانتر پشت سانتر، بازی مستقیم، فیزیکی تر بودن فوتبال، استفاده از وینگر های سرعتی همه و همه بنظر فیلسوف آرمانگرای فوتبال را در دریای واقع گرایی انگلیسی دچار چالش کرده است.
تاکید فراوان پپ در کنار گذاشتن جو هارت واستخدام براوو نشان می داد تا چه اندازه پپ به شروع بازی از دروازه و توانایی ایفای نقش گلر سوییپر در بازی با پا اهمیت دارد. در حین شروع بازی فول بک های سیتی تا جای ممکن باز می شوند، هافبک دفاعی تا جایی ممکن به عقب بر می گردد و یک لوزی مجازی را می بینیم که به دروازه بان اجازه می دهد انتخاب کند بازی به کدام سمت برود، بجز فعال سازی فضاهای عمدتا غیر فعال، این حرکت فضای بیشتری به مدافعین کناری داده و برتری عددی در فاز نخست شروع حمله به تیم می دهد این مساله همچنان به وینگ بک های سیتی اجازه می دهد در فضایی بسیار جلوتر از انتظار حاضر باشند و در حمله شرکت کنند. هر چند میزان مشارکت مدافعین کناری سیتی در فاز حمله به مراتب کمتر از بایرن و خیلی خیلی کمتر از بارسلونا بوده است مسئله ای که مستقیما ناشی از کیفیت سانیا و کلیشی در مقایسه با آلوز و آلابا و همچنین تمایز کیفی میان فرناندینیو و بکوسکتس و آلونسو دارد. در همه تیم های سابق پپ بازیکنی که در مقابل مدافعین قرار می گیرد از نقش بسیار مهمی برخوردار است. بازیکنانی با کیفیت بالا نظیر ژابی و بوسکتس که در سیتی جای خود را به فرناندینو دادند، به خدمت گرفتن گوندوعان ازهمان روزهای نخست این تصور را به وجود اورد که پپ به دنبال استفاده از او به یعنوان یک holding midfielder در جلوی مدافعین است که مصدومیت نابهنگام و طولانی او کار را برای پپ خراب کرد.
بجز بهره گیری از سیستم سه دفاعه، چیدمان عمده پپ در سیتی مطابق انتظار 3-3-4 و 1-4-1-4 (W-M) بوده است. همانطور که پیش تر گفته شد تاکید اساسی پپ بر روی مدافعین کناری و بازی کردن با نقش آنها باعث شد تا در بازی اول سیتی مقابل ساندرلند کلیشی و سانیا را در میانه های زمین ببنیم جایی که با بردن فرناندینیو با قلب دفاع عملا ترکیب تیم به 3-2-2-3 تغییر می کرد. که در کناره ها به پپ برتری کیفی می دهد. علی رغم خلق موقعیت های فراوان یک در مقابل یک، بازیِ سیتی وابسته به جناجین نبوده و بازی گردانان اصلی این تیم دی بروین و سیلوا بوده اند، برتری موقعیتی در کناره ها به این دو این فرصت را می دهد تا با حرکت در فضای بین مدافع میانی و کناری حریف بارها و بارها با پاس های کات بک مهاجمین را در موقعیت گلزنی قرار دهند. اضافه شدن بازیکنان میانی به درون باکس و عقب کشیدن آگرو از مدافعینی که نزدیک دروازه انتظار توپ را می کشند سیتی را با همین حربه بارها به گل رساند. نقش دی بروین با اینیستا در بارسا قابل قیاس است، جایی که او تلاش می کرد با با همکاری با استرلینگ کانال راست زمین را تقویت کرده و فضای بیشتری برای حرکات سیلوا در چپ مهیا کند، سیلوایی که عملا به یک left interior تبدیل شده بود و در همین باره گفته بود: "متوجه شده ام که باید در ساخت بازی در فاز اولیه از عقب بیشتر مشارکت کنم و کمی در دفاع از خودگذشتگی نشان دهم". بازی ساز اسپانیایی که سابقاً در پست 8 و 10 دیده شده در این فصل سیتی مجبور بود تا نقطه مدافعین میانی عقب بیاد و بازی را از آنجا شروع کند آن هم در 30 سالگی و شاید خرید برناردو سیلوا پاسخی به بالا رفتن سن سیلوا و نیاز به دینامیک بالای مد نظر پپ برای این نقش است.
تاکید بر جابه جایی های فراوان روی خطوط افقی و عمودی که همراه با حفظ فاصله بهینه بین بازیکنان خودی است، باعث شد حریف در وضعیت انتخابِ میان باز شدن بیش از حد و یا چسبیدن به شکل فعلی و بی توجهی positional play سیتی قرار بگیرد. همچنین قبل از شروع هر حمله، اصرار بر قاعده 15 پاس پپ در سیتی نیز مشهود بود، این 15 پاس کنترلی با ریسک پایین پیش از شروع حمله به بازیکنان سیتی این فرصت را می دهد تا موقعیت خود را بر اساس آنچه پپ در تمرینات توضیح داده پیدا کنند. حمله زمانی شروع می شود که بازیکنان از شکل گیری ساختار مد نظر تهاجمی اطمینان حاصل پیدا کنند، اینجاست که گردش توپ و جابه جایی های سیال شکل می گیرد تا شکل دفاعی حریف دفرمه شود و برتری مورد نظر تهاجمی تیم به دست بیاید. هرچند داستان همیشه اینگونه نیست و در مقابل ساختارهای دفاعی پیشرفته تر پاس های بلند ارسالی از مدافعین میانی برای بال های کناری نیز مورد استفاده قرار گرفت. بااین حال نظر به گرایش تیم پپ برای پوشناندن طیف مختلفی از فضاها، حفظ فاصله کم بازیکنان نسبت به یکدیگر چه در دفاع و چه در حمله بسیار مهم است. در حمله قرار گیری در مقابل بلوک های فشرده دفاعی حریف می طلبد تا مهاجمین نزدیک به بازیکن صاحب توپ باشد تا حمایت آنی را برای بازیکن صاحب توپ پدید بیاورند و دردفاع نیز برای آنچه Counterpressing نامیده می شود بازیکنان باید تا حد ممکن نزدیک به یکدیگر باشند و علت استفاده گاه و بی گاه پپ از مدافعین کناری در فاز میانی به دلیل افزایش همین شکل پرس برای بازپس گیری آنی توپ است.
پپ نه تنها یکی از موفق ترین مربیان دنیای فوتبال بوده و هست، بلکه به باور بسیاری از تحلیل گران به واسطه ابداعات خاص خود در زمره جذاب ترین ایشان هم قرار می گیرد، در این یادداشت تلاش شد تا به گوشه ای از باورهای فنی او (با توجه به حوصله یک یادداشت) پرداخته شود. با این همه عملکرد پپ در فصل اول خود در سیتی را نمی توان فصل موفقی دانست، اینکه چه عواملی سبب شد تا فصل اول این اسپانیایی دوست داشتنی ناموفق باشد مسئله ای است که تلاش می شود در یادداشت بعد به صورت مبسوط به آن پرداخته شود.