به گزارش خبرگزاری فارس، دنیل داوری در گفتوگویی با سایت فدراسیون فوتبال آلمان اظهار داشت:
همیشه با انگیزه هستم و تلاش میکنم بهترین عملکرد را ارائه کنم. این موضوع هیچ ارتباطی با بحث حضور در جام جهانی تابستان آینده ندارد. البته مشخص است که می خواهم با عملکردی خوب در باشگاه جایگاهم را در تیم ملی تقویت کنم.
وی در این مصاحبه مفصل به سئوالات مطرح شده چنین پاسخ داده است:
* این لقب تیم ایران «تیم ملی » می دانید این از کجا آمده ؟
بله. درکش چیزی خیلی سخت نیست. ترجمه آن به آلمانی همان «تیم ملی» میشود.
*برای این که فارسی یاد بگیرید، عصر هر دوشنبه در کلاس زبان شرکت میکنید. صعود با اینتراخت برانشوایگ در عین حال برای افزایش معلومات و توانمندی زبان تان مفید بود.اکنون دیگر هیچ بازی در دوشنبهها ندارید...
درست است. دوشنبه هر هفته در یک دوره کلاس زبان فارسی در مدرسه عالی حاضر میشوم. خیلی هم خوب است که در این تاریخ هیچ بازی در بوندسلیگا نداریم. حتی وقتی که بدانیم از نظر جو کلی اوضاع زیاد مساعد نیست.
*همکلاسیتان میدانند دوستشان چه کسی است؟
فکر نکنم در مورد من چیزی بدانند. من هم در آنجا برایشان از خودم چیزی نگفتهام. این موضوع اهمیتی ندارد. در این میان فقط آموزگارم مرا میشناسد. گاهی اوقات که سئوالی دارم و درخواستی برای مصاحبه از ایران به دستم میرسد که چیزی متوجه نمیشوم، به او تلفن میزنم.
*به نظر میرسد سریع مفاهیم را یاد میگیرید. به زبان فارسی تاکنون اولین مصاحبهتان را انجام دادهاید. چقدر وقت میگذارید که بر زبان کاملا مسلط شوید؟
تلاش میکنم تا جایی که امکان دارد، مفاهیم را خیلی سریع یاد بگیرم. البته این کاری راحت نیست. به خصوص که شما در طول روز به این زبان صحبت هم نمیکنید. بدیهی است که موقع مصاحبه به فارسی، پدرم اغلب به من کمک میکند.
*متاسف نیستید که پدرتان شما را دو زبانه بار نیاورده است؟
مادرم اهل لهستان است. از نظر تئوریک حتی میتوانستم سه زبانه بار بیایم. اما والدینم در این مورد تصمیم دیگری گرفته بودند. چرا که فکر میکردند اگر تک زبانه باشم، در مدرسه سختی کمتری خواهم داشت. اما خب اکنون که بحث حضورم در تیم ملی مطرح است، باعث تاسف میشود که چرا به فارسی و لهستانی مسلط نیستم.
*فرهنگ ایرانی در خانه پدریتان تا چه حد مطرح بوده؟
از طریق پدرم فرهنگ ایرانی را خیلی جدی دنبال کردهام. این فرهنگ در خانه ما مثل فرهنگ آلمانی و لهستانی مطرح بوده است. واقعا تعلق خاطر زیادی نسبت به ایران دارم. به عنوان نمونه وابستگی خانوادگیام، غرور و فرهنگ توام با احترام عامه مردم در وجودم هست. از این گذشته عاشق غذای ایرانی هستم. والدینم هر دو جور غذا را خوب میپزند. در اردوی تیم ملی ایران حتی به این خاطر چاق هم شدم. چون غذای آنجا حسابی به من مزه کرده بود.(میخندد)
*وطن برای شما چه مفهوم و معنای دارد؟
از نظر من وطن همانجایی است که خانوادهام هستند. به همین خاطر چندین جا برای من حس و حال وطنم را دارد.
*به عنوان کودک شما خانوادهتان را در ایران بیشتر از یکبار دیدهاید. قبلا در تهران بودید و به کنار دریاچه خزر رفتید. حضور در ایران تا چه حد برایتان غریب بود؟
خب وقتی کودک هستی خیلی چیزها برایات ناآشنا و غریب هستند. اما تا زمانی که ده سالم شد، 3، 4 مرتبه به ایران سفر کردیم. چون بخشی از خانوادهام آنجا زندگی میکنند و هنوز همانجا اقامت دارند. هر بار که آنجا بودهام، خودم را خیلی راحت دیدم.
*میدانید فدراسیون فوتبال ایران چقدر به شما اهمیت میدهد؟
به باورم من جایگاهی منطقی آنجا دارم. بوندسلیگا در کل جهان مورد توجه مردم است. احتمالا کارلوس کیروش از تلویزیون مرا دیده است.
*وقتی برای اولین بار به تیم ملی ایران دعوت شدید،به خاطر تداخل زمانی نتوانستید شرکت کنید. بعدبه عنوان ذخیره به تیم آمدید.جدا از ملاحظات سیاسی، هیچ موقع نسبت به تصمیمی که گرفتید، دچار تردید نشدید؟
نه. هیچوقت به حضورم در تیم ایران تردید نداشتم و امیدهایم هم افزایش یافت. بالاخره این وسط بحث ورزش مطرح است. مردم ایران عاشق فوتبال هستند که همین باعث افتخار و غرورم هست که بتوانم برای تیم کشورم بازی کنم.
* چظور در جمع تیم ملی از سوی اعضا پذیرفته شدید؟شما به سفر بانکوک آمدید ، تیم معرفی شد و بعد چه اتفاقی افتاد؟
بانکوک در واقع سومین حضورم در اردوی تیم ملی ایران بود. اولین بار در اردوی دبی حضور یافتم که همه چیز طبق روال پیش رفت. آنجا با دوستانم در تیم ملی آشنا شدم و به همه معرفی شدم. همه مرا به گرمی پذیرفتند که همین از ابتدا حس و حال خوبی به من داد.
*رابطه با دیگر دروازهبان های تیم ملی را چگونه دیدید؟ فوری با آنها همکلام شدید؟
این نکته را شاید اکنون نتوانم خوب بیان کنم. اما ما هیچ رفتار خاص و مرسوم همپستیها و حرفهایها را نداشتیم و مشکلی هم وجود نداشت. در این بین فقط یک رقابت سالم بین ما بوده است.
*چیزی در تیم ملی بوده که شما را شگفت زده کند؟ منظورمان این است که در تیم ملی ایران چیزهای گاه هست که با آنچه در آلمان شما عادت کردهاید، متفاوت بوده؟
خب من همیشه زودتر از همه هنگام صرف غذا و جلسات تیمی حضور داشتم. منظورم نیست که دیگر بازیکنان خیلی دیر میآمدند. بلکه موقع شروع جلسه میآمدند. این چیزی است که ما در آلمان به عادت کردهایم.در آنجا کلا با این موضوع بیدغدغه تر برخورد میکنند. در حالیکه اینجا فوقالعاده به بحث نظم و سروقت اهمیت میدهند که در کل شاید آسیب نزند. بگذارید از یک اتفاق که برایم افتاد، برایتان بگویم. ما با اتوبوس از بازی آمده بودیم. آن روز هم روز ، یک روز جشن در ایران بود که ناگهان دو تا از بازیکنان میکرفون را قاپ زدند و در دست گرفتند و یک سرود خواندند. بقیه هم با آنها هم صدا شدند که جو فوقالعادهای ایجاد شد. چنین چیزی را در من آلمان ندیده بودم.
*با اشکان دژاگه که او نیز در بوندسلیگا مطرح شد، چقدر رفیق هستید؟ او تا چه حد برایتان اهمیت دارد؟ اصلا قبل از آنکه به تیم ملی دعوت شوید، با او در مورد حضور در تیم ایران مشورتی داشتید؟
بعد از این که برای اولین مرتبه به تیم ملی دعوت شدم، او پیامک واقعا دوستانهای را برایم فرستاد که در آن نوشته بود از حضورم خیلی خوشحال است و لازم نیست نگران باشم و از حضورم در تیم ملی ایران استقبال کرد و گفت به مرور به آن عادت میکنم. ما با هم حتی قبل از دیدار خیلی صحبتکرده ایم . من بازیهایش را در تیم فولام انگلیس تعقیب میکنم و برایش آرزوی موفقیت دارم.
* دومین بازی تان برای ایران چیزی عادی نبود.به بیروت رفتید که قبل از بازی حادثه بمبگذاری مقابل سفارت ایران رخ داده بود. بازی هم به خاطر مسائل امنیتی بدون حضور تماشاگر انجام گرفت. حس نکردید که ممکن است این بازی خطرساز باشد؟
خب، میتوانید حرفم را باور کنید که آن تجربهای قشنگ نبود. یکسری آدم آنجا به بدترین شکل کشته شدند.در آن مقطع باید ورزش به کمک میآمد. که بعد هم پیرو صحبتهای زیاد قرارگذاشته شد بازی انجام شود. ما هم چون میخواستیم نشان دهیم که تحت تاثیر چیزی قرار نمیگیریم، بازی کردیم. بدیهی است که ترس و واهمه هم داشتیم. به مردم لبنان که امنیت ما را تامین کردند، اعتماد داشتیم. میدانستیم آنها برای تامین امنیت تلاش خواهند کرد.
* این تجربه دیدگاه شما را نسبت به حضور در تیم ملی ایران عوض نکرد؟
نه. به هیچوجه نه.بمبگذاری به جای ایران ربط به اتفاقاتی که در لبنان میگذرد، داشت. متاسفانه یکسری آدمهای مریض هستند که چنین اتفاقات تلخی را باعث میشوند. این اتفاقات واقعا ناراحت کننده است که نباید امکان وقوع بیابند.
*در چند ماه گذشته به باور بسیاری رشد زیادی داشتید. به خصوص که در برانشوایگ مرد شماره یک شدید. این موضوع مرتبط با حضورتان در جام جهانی 2014 نیست؟ اصلا جام جهانی چقدر به شما انگیزه داده است؟
من همیشه با انگیزه هستم و تلاش میکنم بهترین عملکرد را ارائه کنم. این موضوع هیچ ارتباطی با جام جهانی تابستان آینده ندارد. البته مشخص است که می خواهم با عملکردی خوب در باشگاه جایگاهم را در تیم ملی تقویت کنم.
*شرایط حساسی اکنون دارید. از یکسو با جنگ بقا در دسته اول بوندسلیگا مواجه هستید. از طرف دیگر میدانی جهانی به اسم جام جهانی را پیش رو دارید. تمرکز روزانه با برانشوایگ چقدر برایتان سخت است؟
باور کنید سخت نیست. هنوز تا جام جهانی برزیل خیلی زمان دارم. بدیهی است که تمرکزم را اکنون معطوف اینتراخت برانشوایگ میکنم و این که در بازیهای مهم زیادی خوب کار کنم. این چیزها برای من معضل نیست.
*ایران در مرحله نخست جام جهانی با آرژانتین، نیجریه و بوسنی روبهرو میشود. بخت ایران را چقدر میدانید؟
به نظرم این موضوع تا حد زیادی ربطه به این دارد که چگونه آماده شویم . با وجود کارلوس کیروش مربی بسیار خوبی داریم که مسلما به ما اطمینان و خودباوری میبخشد. بدیهی است که در این گروه تیم مدعی نیستیم. اما میخواهیم و می توانیم کار را برای رقبا سخت کنیم.
*بازی پایانی دور مقدماتی جام جهانی برای شما بازی خاصی است.چون به خاطر رویارویی با بوسنیهرزگوین به ارمین بیکاچیچ،هم تیمیتان در اینتراخت برانشوایگ بر میخورید.
هر بازی از جام جهانی برای من اتفاقی بسیار استثنایی و بزرگ برای من است. بدیهی است که دلم میخواهد برنده شویم. اما کلا برای ارمین نیز آرزوی موفقیت در کل جام میکنم.
*در برزیل باید چه اتفاقی افتد که این جام برای شما جنبه موفقیت نداشته باشد؟
ما تلاش خواهیم کرد و با تمام وجود میکوشیم حتی اگر قرار است حذف شویم، خوب حذف شویم. میخواهیم کاری کنیم که مردم ایران به ما افتخار کنند.