طرفداری - زمانی که آنتونیو کونته سرمربی یوونتوس بود، جوان آکادمی رئال مادرید که به تازگی به عضویت تیم بزرگسالان در آمده بود، با 20 میلیون یورو راهی تورین شد و تنها 20 سالش بود با این وجود کونته همان تابستان یوونتوس را ترک کرد و سرمربی ایتالیا شد. سال اول در یوونتوس همه چیز خوب بود و موراتا به خوبی برای بیانکونری گلزنی می کرد. اوایل سال دوم، اوضاع مساعد نبود. 100 روز گذشت و موراتا حتی یک گل هم نزد و این جوان اسپانیایی همه کار کرد تا شرایط عوض شود. از عوض کردن ماشینش تا کوتاه کردن موهایش. هیچ چیز سر جایش نبود. به گزارش گاردین، موراتا در این باره گفت:
مردم فکر می کنند ما ماشین هستیم. نمی دانند در پشت هر حرکت اشتباهی در زمین، یک مشکل شخصی وجود دارد. برخی مشکلات خانوادگی. ما احساس داریم، ما هم اشتباه می کنیم. ما هم انسان هستیم. اوضاع خوب نبود. نه فقط برای گل نزدنم، بلکه با کسانی که دوستشان داشتم بحث و جدال داشتم. من وقتی جوان بودم خانه را ترک کردم و برای بازی کردن در ترکیب تیمی مانند یوونتوس جنگیدم و شرایط طوری بود که رئال مادرید می توانست مرا بازخرید کند و خودم نقشی در این تصمیم نداشتم. آینده ام نامعلوم بود. همه اینها روی من تاثیر می گذاشت.

یک روز به جلسه تمرین یووه رفتم. فقط سعی کردم تمرین تمام شود. وحشتناک بود، وحشتناک. بدترین جلسه تمرینی ام بود. حتی نمی توانستم توپ را کنترل کنم. دکتر گفت مشکلت چیست؟ گفتم ناراحتم. گریه کردم. نشسته بودیم و جیجی بوفون کنارم بود. مرا تنها کنار کشید و گفت، اگر می خواهی گریه کنی در خانه گریه کن. جیجی گفت اگر جلوی همه شرایط روحی ات را نشان دهی افرادی که از تو متنفر هستند، خوشحال می شوند و قلب هوادارانت می رنجد.
خوش شانس بودم. آلیس (نامزد موراتا) را دیدم و زندگی ام تغییر کرد. از او متشکرم و می خواهیم با هم ازدواج کنیم. اگر او نبود نمی دانم چه اتفاقی می افتاد. دوباره روی روال افتادم. احساس کردم مهم هستم. گل زدن را آغاز کردم و آماده شدم در سطح اول بازی کنم. هر روز که می گذرد آن را بیشتر احساس می کنم.
جیجی بوفون همیشه به من اطمینان می داد که من همه چیز را دارم تا در بین بهترین ها باشم. می گفت شرطش این است که مشکلات روحی ام را کنار بگذارم و هضم کنم. او مانند پدرم بود. همیشه مراقبم بود. نمی دانم چطور از او قدردانی کنم. چیزهای خوب در فوتبال باور نکردنی هستند. گاهی چیزی بیشتر از رویایتان نصیبتان می شود: گلزنی در سانتیگو برنابئو یا در فینال برلین. چیزهای بد هم همینطور هستند. گاهی به خانه می روم، ویدئوی یک موقعیت را می بینم و به خودم می گویم چطور آن را گل نکردم؟ این شما را ناراحت می کند. همچنین از اینکه بازی های شما تحت تاثیر نظرات خبرنگاران، هواداران، مدیران و کسانی است که حق قضاوت شما را ندارند. در پستی که من بازی می کنم، تنها چیزی که مهم است، گلزنی است. "آیا او گل زد؟ نه؟ یک بازی افتضاح دیگر!"
آنها حرکات و تمام کارهایی که انجام داده اید را نمی بینند. زندگی شما در یک لحظه ممکن است عوض شود و تنها به این بستگی دارد که توپ شما وارد دروازه شود. یک روز همه به شما می گویند مادرید را ترک کن! روز بعد قهرمان آنها می شوید.
در فوتبال امروز بازیکنانی هستند که تمام کارهایشان تحت نظر اسپانسرها انجام می شود. آنها تنها یک بخش از یک پازل هستند که نه حق حرف زدن از خودشان دارند و نه حتی حق تصمیم گیری دارند. پول، قرارداد...فوتبالیست های امروز بیشتر شبیه ستاره های راک یا خواننده هستند تا یک ورزشکار که بتواند احساس و وابستگی داشته باشد. عشق به پیراهن اهمیتی ندارد. یک باشگاه با خودش می گوید این بازیکن بیش از 20 گل زده و خوب بازی می کند پس او را خریداری کنیم. خوشبختانه زمانی که بازی شروع می شود و توپ حرکت می کند، همه اینها از بین می روند وگرنه ما فقط یک بیزینس من بودیم و نه ورزشکار.
فصل اول حضورم در یووه، رئال مادرید به مسئولان یوونتوس اعلام کرد قصد بازخرید من را ندارد. من قرار بود بمانم و تقریبا تمام بازی ها به میدان می رفتم اما بعد...
در طول یورو 2016 که موراتا همراه با اسپانیا بازی می کرد، هنوز بازیکن یوونتوس بود اما آینده اش مشخص نبود و رئال مادرید می توانست با توجه به قراردادش او را خریداری کند و موراتا آینده اش را نمی دانست. او تمام مدت باید برای باشگاه آینده اش به تلفن ها جواب می داد:
بازی اول شانس های زیادی به دست آوردم و آنها را از دست دادم. حتی زمان استراحت نداشتم. بعد به آنها گفتم به من هیچ چیزی نگویید. نمی خواهم بدانم. همین باعث شد گلزنی ام شروع شود. اگر حذف نشده بودیم، می توانستیم قهرمان شویم و من آقای گل شوم. ایتالیا تنها تیمی بود که می توانست ما را حذف کند.
بسیاری از مربیان در لیگ برتر انگلیس به من زنگ می زدند و می گفتند به ما ملحق شو. می گفتم بله دوست دارم این کار را انجام دهم. تصمیم رئال مادرید مشخص نبود. اگر آنها تصمیم به فروش من می گرفتند، به لندن می رفتم. می دانستم بند بازخرید مرا فعال می کنند اما نمی دانستم می خواهند مرا نگه دارند یا بفروشند. مستقیم با پوچتینو و کونته صحبت کردم هر چند عرف این است که با مدیر برنامه ام صحبت کنند. مادرید گفت نمی خواهد مرا بفروشد و به همین دلیل اکنون اینجا هستم.
موراتا در مادرید ماند و این تیم شانس خوبی برای قهرمانی در لالیگا و لیگ قهرمانان اروپا دارد. آنها در لیگ صدرنشین هستند و باید امشب مقابل بایرن مونیخ قرار بگیرند. بایرن مونیخ و یوونتوس تیم هایی بودند که مادریدی ها ترجیح می دادند با آنها روبرو نشوند. برای موراتا، رویارویی با یوونتوس سخت بود:
نه، نه، نه. اصلا نمی خواهم مقابل یووه بازی کنم. بازی مقابل آنها خیلی سخت است. از نظر تاکتیکی آنها فوق العاده اند. برخی شاید فکر کنند بازی با یوونتوس ساده تر از بایرن است اما من اینطور فکر نمی کنم. یووه تیم بسیار بزرگی است. آنها در خط حمله و دفاع فوق العاده اند.
بوفون گفته بود موراتا از چیزی که از اول فکر می کرده، بهتر بوده است. موراتا در این مورد گفت:
بله اما من نیاز دارم به عنوان یار ثابت به طور مستمر به میدان بروم و در طول سه سال گذشته چنین چیزی نبوده است. در یووه، به دلیل شرایط اجباری و در مادرید واقعا شرایط برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی سخت است. من نیاز دارم تا از ابتدا بازی کنم. سخت است یک بازی 10 دقیقه و بازی بعد 20 دقیقه بازی کنید و بعد دو هفته بازی نکنید. شرایط سختی است.
موراتا در این فصل با وجود آمار بسیاز خوب گلزنی اش، پشت سر بنزما، بیل و رونالدو قرار دارد و تازه ممکن است رئال مادرید در تابستان در خط حمله خرید جدیدی داشته باشد. این بازیکن تازه 24 ساله است اما اولین بار در سال 2010 توسط مورینیو به میدان رفت و تجربه زیادی دارد:
بله اولین بازی ام با سرمربیگری مورینیو بود اما اگر دو سال صبر کنید دیگر جوان نیستید. الان هفت سال از آن زمان می گذرد. حالا من باید هر یکشنبه بازی کنم اما این فقط به نظر من بستگی ندارد.
اگر شرایط همین گونه باشد و پایان فصل باشگاه های لیگ برتر انگلیس باز هم شما را بخواهند، چه جوابی می دهید؟
من در مادرید خیلی خوشحالم و آنها از من حمایت می کنند اما اگر دوباره آن پیشنهادات تکرار شوند و رئال مادرید با فروشم موافقت کند، نباید درها را به روی خودم ببندم. من عاشق ایتالیا هستم اما اگر روزی قرار باشد اینجا را ترک کنم فکر می کنم مقصد بعدی ام لیگ برتر انگلیس خواهد بود. کونته کسی بود که بیشتر از همه برای خرید من ریسک کرد. او حتی قبل از آن مرا در تیمش نداشت و زیاد بازی هایم را نمی دید اما به من اعتمادکرد. کاملا به این مساله آگاهم. او برای یوونتوس روی من ریسک کرد اما آنجا را ترک کرد. بعد مرا برای چلسی خواست. او مرا بهتر از آنچه تصور می کنم، می شناسد. مطمئنم و این خیلی مهم است. این به شما انگیزه می دهد که سخت تمرین کنید و خوب بازی کنید. مدیون کونته هستم زیرا او بیشترین اعتماد را به من داشت. او باعث شد حس کنم می توانم در بالاترین سطح بدرخشم اما هیچگاه شانس این را نداشتم که واقعی زیر نظرش کار کنم. مطمئنم دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد. آینده مرا هیجان زده می کند، مادرید یا جای دیگر. هنوز باید یاد بگیرم و پیشرفت کنم. می توانم کارهای زیادی انجام دهم اما نیاز دارم تا بازی کنم و زیر نظر کسی باشم که واقعا مرا حمایت می کند. دیگر زیاد جوان نیستم. من 24 ساله هستم و زمان مهمی از زندگی ام را می گذرانم.