طرفداری- هنریک لارسن، ستاره های سال های نه چندان سلتیک و بارسلونا و تیم ملی سوئد این روز ها سرمربی باشگاه هلزینگبورگ است که در آستانه سقوط به دسته پائین تر قرار دارد. ستاره بازنشسته سوئدی در گفتگو با وبسایت FourFourTwo به سوالات مخاطبان این وبسایت پاسخ داده است. در زیر بخش دوم این سوال و جواب را می خوانید.
بخش اول؛ از شکستگی پا و کفش طلا تا پرت کردن یک خبرنگار به درون استخر!
- جایی خواندم که کریس ساتون جلوتر از بازیکنان برجسته دیگر زوج مورد علاقه ات بوده است؛ واقعیت دارد؟
بله، درست است. من و کریس واقعاً ترکیب خوبی بودیم و او محافظ من بود. همدیگر را می فهمیدیم و رابطه خوبی داشتیم؛ همینطور خانواده هایمان. حالا هم همینطور است.
- عجیب ترین چیزی که در موهایت گیر کرد چه بود؟
مدافعین! همیشه سعی می کردند آن را بگیرند. نگهداری از آنها آسان بود؛ صبح از خواب بیدار می شدم و تکانشان می دادم. اگر زیادی بزرگ می شدند هر چند وقت یکبار از هم جدایشان می کردم. بعد از مدتی سنم برای آن مو بالا رفت.
اتفاق می افتاد. بعد از یک بازی عکسی دیدم و به خودم گفتم چرا اینکار را ادامه ندهم. اما بعد از مدتی از پدر و مادر ها نامه می گرفتم که بچه هایشان با زبان بیرون آمده در خانه می دوند و نمی توانستم آن را نامه ها تحمل کنم پس دیگر آن کار را نکردم.
- در جام جهانی 2000 در کنار زلاتان ابراهیموویچ 20 ساله بازی کردی؛ آن زمان هم همینگونه بود؟
آن زمان خام تر بود اما هنوز شخصیتش را داشت. مهارت داشت اما همه چیز سر جایش نبود. آن زمان از من پرسیدند چقدر خوب می تواند باشد و گفتم به خودش بستگی دارد چون همه چیز داشت. جالا او یکی از بهترین مهاجمین دنیاست و چندین سال می شود که در جمع بهترین هاست.
- آیا شکست در فینال یوفا کاپ 2003 به پورتو بدترین روز دوران حرفه ات بود؟
بله، پورتو در چنگالمان بود، من دو گل زدم ما باز هم نبردیم. پذیرفتنش خیلی سخت بود. قهرمانی در اروپا با سلتیک برای ما و هواداران معنای زیادی می داشت. مردم زیادی بدون بلیت سفر کرده بودند؛ فقط می خواستند در سویل باشند و پیروزی ما را ببینند،... [مکث می کند] اما نتوانستیم. هنوز هم وقتی درباره اش حرف می زنم مو به تنم سیخ می شود. آن تیم پورتو رفت و قهرمان لیگ قهرمانان شد این نشان می دهد آن سال چه تیم خوبی بودیم.
- جدایی از سلتیک و پیوستن به بارسلونا چقدر سخت بود؟
سخت بود اما احساس می کردم اگر یکی دو بازی گل نزم رسانه ها می گوید دیگر لارسن قدیم نیست؛ می خواستم موقعی هنوز در اوج بودم جدا شوم. یک سال از قراردادم مانده بود و برای جلوگیری از حدس و گمان می خواستم خیلی زود اعلام کنم که دیگر تمدید نخواهم کرد - نمی خواستم سوء تفاهمی پیش بیاید.
بیش از 30 باشگاه علاقه مند بودند. من نگاهم به اسپانیا بود چون رویای بازی در جایی گرم را داشتم! نمی خواستم برای فرار از سقوط بجنگم. با خودم فکر کردم اگر تیمی میانه جدولی پیش بیاید خوب خواهد بود. اما بعد بارسا جلو آمد و گفتم: "بله!".
- رونالدینیو تو را الگوی خود خطاب کرد؛ رابطه ات با او چگونه بود؟
هر روز با من شوخی می کرد:"هی الگو! الگو!" عالی بود! فقط کاری که در زمین می کرد نبود؛ باید می فهمیدید در بارسلونا زیر چه فشاری بود. هر روز صبح با لبخند می آمد سر تمرین، کلاهم را برایش از سر برمی دارم. آدم فوق العاده ای است.
- فقط لیونل مسی به تیم اصلی آمد می دانستی چقدر خوب خواهد بود؟
یادم می آید وقتی در تور پیش فصل در آسیا بودم به جیووانی فن برونکهورست گفتم: "او کیست؟". وقتی در تمرینات دیدمش به خودم گفتم::واو!". آن کنترل، آن تعادل، همه اش آنجا بود، حتی آن موقع. آن زمان خوب بود اما حالا فوق العاده است. در آن زمان او همه مهارت هایی را که حالا دارد را نداشت اما باز هم گاهی در تمرینات با خودت فکر می کردی: "واو، لعنتی!".
- آیا خودت تصمیم گرفتی از بارسا بروی؟
دیگر نمی خواستم روی نیمکت باشم. احساس می کردم هنوز چند سال خوب دارم و می خواستم بازی کنم. برای همین به سوئد آمدم؛ به علاوه پسرم ده ساله بود و می خواستم به او این فرصت را بدهم که بتواند جایی را خانه بداند. تصمیم درستی گرفتم. با هلزینگبورگ قهرمان جام حذفی شدم اما مهمتر وقتی به پسرم نگاه می کنم می بینم اینجا خانه اش است. دوستانش را دارد و از زندگی لذت می برد.
- پسرت که در هلزینگبورگ است به رنجرز لینک شده است؛ آیا جلویش را می گیری؟
هیچوقت چنین کاری نمی کند! [سلتیک چطور؟] به خودش بستگی دارد که چه می خواهد بکند. اگر به اندازه کافی خوب باشد فرصتش را به دست می آورد. مستعد است اما روی او بیش از هر بازیکن 19 ساله دیگر فشار هست. در نیمه اول فصل عالی بود اما وقتی اوضاع خیلی خوب پیش نمی رود کمی اذیت می شود چون پسر من است. اما آنقدر قوی است که با آن کنار بیاید.
- آیا ناراحتی که در 2007 تنها دو ماه در منچستریونایتد ماندی؟
بله، این تنها حسرتی است که در حرفه ام دارم. باید می ماندم؛ به این معنا می بود که یک مدال قهرمانی لیگ برتر به دست می آوردم و یک سال بیشتر می ماندم. اما هنوز با هلزینگبورگ قرارداد داشتم و فکر می کنم وقتی قرارداد دارید باید به آن پایبند باشید.
همه چیز در منچستریونایتد حرفه ای بود. وقتی می خواستم در مراسم غسل تعمید پسر برادرم شرکت باشگاه یک هواپیما فرستاد تا من را بعد از بازی به آنجا ببرد. یونایتد واقعاً از بازیکنانش مراقبت می کند.
- بهترین گلی که به ثمر رسانده ای؟
باید بگویم چیپی که در بازی خانگی در دربی برابر رنجرز زدم. آن گل خاصی برای من بود؛ اول به خاطر لایی به برت کونترمان. بعد استفان کلوس از دروازه بیرون آمد اما توپ به محض اینکه از پای راستم جدا شد در راه دروازه بود. مردم هنوز درباره آن گل حرف می زنند!
- آیا فکر می کنی سال های زیادی را در اسکاتلند گذراندی؟ با وجود تمام موفقیت هایی که داشتی.
نه اینطور فکر نمی کنم. در تورنمنت های بزرگ - لیگ قهرمانان، جام یوفا، یورو، جام جهانی - بازی کردم و هر جایی که بودم گل می زدم. بعد در 35 سالگی نشان دادم می توانم در منچستریونایتد هم بازی بکنم، با اینکه از نظر بدنی در اوج نبودم.
آیا انتقالت به بارسلونا و منچستریونایتد برای این بود که چیزی را ثابت کنی؟
نه، همانطور که در جام جهانی 2002 با زدن دو گل آن را نشان دادم و همینطور فکر می کنم در یورو 2004 یکی از بهترین ها بودم. وقتی به بارسلونا پیوستم ناگهان مردم می گفتند: "شاید خیلی هم بد نیست." اگر بازی را بفهمید می دانید که مهاجم خوبی بودم.
- تو در پر تب و تاب ترین بازی های دنیای فوتبال بوده ای: آژاکس-فاینورد، سلتیک-رنجرز، بارسلونا-رئال مادرید؛ کدام یک پر شور تر است؟
اولد فِرم* بدون شک. سر و صدا شگفت انگیز بود. اگر یکی دو یارد در زمین از هم دور می شدیم نمی توانستم صدایم را به گوش برسانم. [حتی بزرگتر از ال کلاسیکو؟] بله، اولد فرم جنون آمیز است اما وقتی می برید حس خیلی خوبی دارد و من برد هایم بیشتر از باخت هایم بود. فکر می کنم در 30 بازی 15 گل زدم، رکورد خوبی است!
آیا سرمربی سلتیک می شوی یا می ترسی وجهه ات خراب شود؟
تا زمانی که اینکار را انجام می دهم به سلتیک لینک می شوم. اما آنها یک سرمربی عالی دارند. دو سال پیش درباره اش با من حرف زدند، اما زمان بندی درست نبود. در هلزینگبورگ بالا و پائین داشته ایم، اما این همه بخشی از سرمربیگری است. باید یاد بگیرید چطور آن را مدیریت کنید. جاه طلبی هایم همان است که در زمان بازیگری بود: تا جایی که می شود خوب شوم و به باشگاه های بزرگ در لیگ های بزرگ بپیوندم.
*The Old Firm؛ نامی است که به دو تیم سلتیک و رنجرز داده اند.