مطلب ارسالی کاربران
نجوای یک بغض
بار آخر
دست آخر
من ورق را با دلم بر می زنم!
بار دیگر حکم کن، اما نه بی دل!
با دلت.....
دل حکم کن....
حکم. دل :
هرکه دل دارد بیاندازد وسط
تا که ما دل هایمان را رو کنیم!
دل که روی دل بیفتد
عشق حاکم می شود!!
پس به حکم عشق ،
بازی می کنیم...
این دل من!
روبکن حالا دلت را...
دل نداری!!! ؟؟؟
بربزن اندیشه ات را ...
حکم، لازم...
دل سپردن ،
دل گرفتن،
هردو لازم....!!!!!!!