اختصاصی طرفداری- کریستوفر والکان، بازیگر آمریکایی گفته است:" زندگی در بهترین حالت غیر قابل پیش بینی است." پس از این ال کلاسیکو مشخص شد که او استاد پیش بینی بوده است. در این ال کلاسیکو کار به بهترین حالت هم نکشید. بازی به خودی خود غیر قابل پیش بینی بود و حالا مردی به مانند دیگر انسان ها که یک لباس زرد و شورت ورزشی سیاه به تن داشت تنها با یک سوت همه چیز را دگرگون کرد، نابود کرد و یا حتی ساخت. بله. اوندیاندو ماینکو. شاهکار های ماینکو و همکارانش فوتبال را تبدیل به یک مترسک کرد. او عنان اختیار را از دست همه گرفت. از مربیان، بازیکنان و حتی هواداران. طرفداران از فرط استیصال و تعجب به سر حدی رسیده بودند که دیگر توان هیچ کاری را نداشتند. بازیکنان دو تیم نمی دانستند الان باید شادی کنند، افسوس خورند یا دست به چانه به اطراف نگاه کنند. در خاطره قبلی اشاره به برخورد رونالدینیو و دیارا در ال کلاسیکو سال 2007 شد. و سوتی که می توانست جریان لیگ را عوض کند. این بار سوت های ماینکو چند بار سرنوشت لیگ را عوض کرد. تمام ژورنالیست ها، بازیکنان سابق و هرکس که فوتبال را دنبال می کرد این بازی را سرگرم کننده ترین ال کلاسیکو خواهد. بازیکنی می گفت اگر هفته ای 8 بار هم از این قلم بازی ها برگزار شود بازهم جذاب است. شاید شاید بازیکنان در برنابئو تنها آرزویشان این بود که ماینکو سریعتر در آن سوت لعنتی بدمد و همه بروند تا بیاندیشند که چگونه می توانند مسائل پیش آمده در این بازی را هضم کنند. بارسا برنده شده بود. روزنامه هایشان و خودشان خوشحال بودند. اما در ضمیرشان علامت سوالی وجود داشت. لیونل مسی هتریک های خارق العاده ای داشته است اما شاید اگر از خودش هم بپرسید این هتریک را راحت ترین هتریک عمرش بداند.
در این بازی شاهد همه چیز بودیم. گل های زیبا. کلاس خارق العاده ای از فوتبال. چند اسکار که بازیکنان دو تیم داده شد و هتریک، گل زنی رونالدو و مسی و البته کلاسی تخصصی در مورد اینکه چگونه می توان بزرگ ترین و مهم ترین بازی فوتبال باشگاهی دنیا به بدترین شکل ممکن تباه کرد.
به بازی بپردازیم. اینیستا قبل از بازی به رئال مادرید اخطار داده بود. او می گفت آن ها برد می خواهند. تاتا مارتینو می گفت این آخرین فرصت برای ماندن در کورس قهرمانی است. رئال مادرید 4 امتیاز بیشتر از بارسلونا داشت و سه امتیاز بیشتر از اتلتیکو مادریدی که در آخر فصل قهرمان شد. ژابی آلونسو نیز با اطمینان زیادی از BBC ستایش می کرد. در نهایت در ساعت 20 روز 23 مارس 2014 ماینکو مقابل 85454 تماشاگر در برنابئو که تعداد کمی از آن ها بارسایی بودند و در جایگاه شمالی نشسته بودند و البته میلیون بیننده تلویزیونی، سوت آغاز بازی را زد.
بارسا بهتر شروع کرد. در همان دقیقه 7 روی پاس دیدنی لیونل مسی، اینیستا با پای چپ توپ را به زیر طاق دروازه دیگو لوپز کوبید. رئال بعد از آن شروع کرد. ضعف خط دفاعی بارسلونا حتی از قاب تلویزیون هم مشخص بود. قبل از دقیقه 20 رئال چند فرصت خوب را از دست داد و البته در راس تمامی آن ها کریم بنزما بود.
دقیقه 20 روی حرکت خوب دی ماریا و سانترش، بنزما ضربه سر محکمی را زد که با اشتباه والدز در دفع توپ، توپ به تیرک دورتر برخورد و به دورن دروازه پرواز کرد. این پایانش نبود. 4 دقیقه بعد. روی اشتباه مرگبار ماسکرانو، بنزما گلی گرند کلاسیکویی زد. او سانتر دی ماریا را با رانش استپ کرد با یک ضربه شبه والی توپ را به تور دروازه رساند.
دقایق سپری شدند. در حالی که بازیکنان بارسلونا برنامه خاصی نداشتند، این لیونل مسی بود که به مانند یک پدر تیمش را به بازی، به ال کلاسیکو و به لیگ بازگرداند. حرکتی بین او و نیمار درون محوطه شکل گرفت، نیمار نتواسنت ضربه آخر را بزند. مسی آمد، توپ را قاپید و از بین سه بازیکن رئال توپ را به تور رساند. توپ را برداشت و آمد تا شاید تیمش حس کند بازی سخت شده است. بعد از گل شاهکار دیگری از په په شکل گرفت. در حالی که مسی آرام داشت از صحنه گل دور می شد، درگیری بین په په و فابرگاس رخ داد و به هر دو به شکل جالبی همزمان با هم به زمین خوردند و صورتشان را گرفتند و در ادامه هم حرکتی وحشتانک از بوسکتس رخ داد. او کف استوکش را روی صورت په په گذاشت. مسی اما کاری به این مسائل نداشت. توپ را کاشت و به آینده چشم دوخت.
در همین نیمه روی اشتباه دیگری از دفاع بارسلونا، بنزما از درون محوطه شوت زد که والدز مغلوب شد اما پیکه روی خط، توپ را درآورد.
نیمه دوم شروع شد و البته شاهکار ماینکو. دقیقه 55 رونالدو از سد دنی آلوز گذشت و مرد برزیلی پای رونالدو را زد. ماینکو نقطه دورن محوطه را نشان داد. اما صحنه آهسته نشان داد که ماینکو بازهم تصمیمی جنجالی گرفته است. به نظر خطا بیرون محوطه بوده است. سید لو در گزارش به دو صحنه بحث برانگیز اشاره کرد و آن ها را مشکوک خواند و البته گزارشگر و کارشناس بشبکه اسکای می گفتند به نظر خطا بیرون بوده است. رونالدو پشت پنالتی ایستاد و گل.
دقیقه 64 نیمار با لوپز تک به تک شد اما راموس به او رسید و نیمار درون محوطه به زمین خورد. ماینکو سوت زد، کارت قرمزش را در آورد. راموس را به بیرون روانه کرد. در هنگام پخش صحنه آهسته گزارشگر شبکه اسکای از کارشناس بازی پرسید:" آیا راموس او را گرفت؟" کارشناس گفت:" نه". او بازهم سوالش را تکرار کرد این بار هم جواب کارشناس برنامه همان بود. مسی پشت توپ ایستاد و به راحتی گل زد.
6 دقیقه به پایان بازی نیز اینیستا در صحنه دیگری به توسط ژابی الونسو درون محوطه نقش بر زمین شد. مسی پشت توپ ایستاد و این بار ستاره گونه توپ را به زیر طاق دروازه کوبید. رئالی ها دست بردار نبودند تا نیمه زمین پا به پای ماینکو رفتند و اعتراض کردند. 6 دقیقه بعد ماینکو بازی را تمام شده اعلام کرد.
بعد بازی رونالدو می گفت می خواهند آن ها قهرمان لیگا نشوند. جرارد پیکه می گفت:" ما در کشوری زندگی می کنیم که مردم بعد از چنین نمایش هایی همه چی را تقصیر داور می اندازند." صفحه اول AS نوشته شده بود" طوفان فوتبالی" مارکا نیز تیتر زده بود" زیبا، پر از احساس." موندو اما جور دیگری به استقبال پیروزی ارزشمند رفته بود. تیتر صفحه اولش این بود" سرسام آور". در صفحه دوم بازی را "به یاد ماندنی" خوانده بود. در صفحه بعد نوشته بود" هر چیزی ممکن است" و بعد هم نوشته بود "درجه 1." صفحه بعد خبری در مورد بازی نبود. صفحه بعد پر از تبلیغ بود. تبلیغی که بازیکنان بارسلونا در حال خرد کردن مواد با چاقوی ژاپنی که اسپانسر باشگاه بود، بودند. در نهایت در مورد تبلیغ موندو نوشته بود:"بهترین تیم در زمین، بهترین تیم در آشپزخانه."
آنچلوتی اما بعد از بازی از داوری نگفت. او از آینده گفت. مارتینو هم از خارق العاده بودن مسی گفت و البته از اینکه او یکی یکی پس از دیگری در حال شکستن رکورد ها است. رئال در ادامه فصل قهرمان لیگ قهرمانان شد و البته جام حذفی را با گل بیل از بارسا برد. آن بازی و آن فصل هم تمام شدند.
سفر ما نیز در دنیای خاطرات به پایان رسید. خاطراتی که گاها برایمان شیرین است و گاها تلخ. فوتبال همین است. زندگی همین است. همیشه آنطور که می خواهیم نمی شود و حتی همیشه آنطور که باید بشود، نمی شود. 10 بازی را با جنسی که سعی شد ملموس، دقیق و خاطره انگیز باشد مرور کردیم. سعی کردیم از تمام زوایا به اتفاقات نگاه کنیم. اتفاقاتی که چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، قسمتی از خاطراتمان را ساخته اند. هر بازی فوتبالی که برگزار می شود، خاطراتی با خود دارد. 10 بازی مرور شد اما صد ها بازی دیگر باقی ماند. از سر خوکی برای پیشکش تا پرواز رونالدو تا شاعری که می خندید و پسرکی که با سکوت گل زد. از دنیای خاطرات بیرون می آییم و می رویم تا خاطرات دیگری را به دنیای بی پایان ذهنمان اضافه کنیم.
خلاصه بازی ها و 9 خاطره دیگر را اینجا ببینید و بخوانید