اختصاصی طرفداری- دوگانگی و تضاد فضای فوتبال را هر روز بیشتر فرا میگیرد. جایی که نمیدانیم حق پخش لیگ برتر با اعداد و ارقام دیوانهوارش به فوتبال کمک میکند و یا دنیای زیبایمان را هر روز بیشتر به پول آلوده میکند. جایی که یک تیم لیگ برتری متوسط میتواند بیشتر از قهرمان 7 دوره لیگ قهرمانان حقوق پرداخت کند!
پول و پول و پول
اگر طرفدار میلان و یا اینتر باشید این موضوع بیشتر شما را آزار میدهد؛ جایی که خانوادههای ایتالیایی تسلیم میشوند و سرمایهگذارانی از آسیا در حال تصرف فوتبال اروپا هستند. منچستر یونایتد برای خرید بازیکن سابق آکادمی اش رکورد نقل و انتقالات را میشکند و یوونتوس رکورد نقل و انتقالات ایتالیا را جا به جا میکند. شاید دوست دارید بشنوید "عشق را نمیشود خرید" اما مگر منچسترسیتی همین کار را نکرد؟ مگر پیاسجی همین کار را نکرد؟ مگر در زندگی روزمرهتان چنین چیزهایی ندیده اید؟
شرایط مالی در اروپا رو به وخامت میرود، بریتانیا تصمیم میگیرد از اتحادیه اروپا خارج شود تا نوسان قیمتِ پوند تن مالکان را بلرزاند، آلمان با پناهندگان درگیر است، فرانسه نگران ورزشگاههایی ست که بیمِ انفجارِ یک بمب هر لحظه آرامش نمیگذارد و اقتصاد مقروض ایتالیا و اسپانیا بیش از پیش به غول های فوتبالی فشار میآورد. اما قسمت طعنه آمیز جاییست که لسترسیتی قهرمان جزیره میشود و لایپزیش صدر نشین بوندسلیگاست؛ اما بیایید خودمان را گول نزنیم! اینها فقط یک جرقه هستند.
دیگر کسی برای تعصب تره خرد نمیکند. باورتان بشود یا نه، هیگواین 90 میلیون یورو میارزد و دیگر بازیکن تک باشگاهی در تیم مورد علاقهتان بازی نمیکند. ژاوی، جرارد، لمپارد، کاسیاس، دل پیرو، شواینی در تیمی که عاشقش هستند، فوتبالشان را به پایان نمیبرند، برخی سعی در متقاعد کردن توتی برای بازنشستگی دارند و در سوی دیگر زلاتان مثل یک بازرگان از این شهر به آن شهر در سفر است.
معنای طرفداری در حال تغییر است
تعصب به پیراهن کمکم به یک شوخی تبدیل شده است و ورزشگاهها به محلی برای توریست ها؛ حتی برای نشان دادن برتری تیممان در بحثها، خاطر نشان میکنیم که نتایج مالی امسالمان چنین است و اسپانسرها برای تیممان خودکشی میکنند! تا همین چند سال قبل، اگر به طرفدار یک تیم انگلیسی میگفتید من در چند هزار کیلومتری طرفدار تیم شهرتان هستم، آن را یک شوخی مسخره تلقی میکرد. اما امروز باشگاهها خود را جهانی مینامند و به بزرگتر کردن بازار خود مشغولند.
بسیاری از ما تا به حال حتی یک پیراهن از باشگاه مورد علاقهمان نخریدهایم و معنای هواداری را در عشق و لذت از فوتبال یافتهایم. اما حقیقت این است که از دید باشگاه مورد علاقهمان ما نه تنها طرفدار واقعی تلقی نمیشویم، بلکه افرادی هستیم که در بهترین حالت به "آگاهی از برند" باشگاهمان کمک میکنیم. به زبان ساده از دید آنها، هوادار که هیچ (!) مشتری هم نیستیم؛ مصرفکنندهایم!
شاید برای ما پذیرش چنین حقیقتی سخت باشد. اما اگر واقعبینانه به موضوع نگاه کنیم، رفتن به ورزشگاه مورد علاقهمان و دیدن بازیکنان محبوبمان بیشتر یک رویاست. مسئله جایی عجیب تر میشود که در یک قدمی مان طرفداران نادری میبینیم، هوادار والنسیا، اتلتیکو و یا تاتنهام! شاید چون باشگاهها دیگر علاقهای به هواداران بومی شان ندارند و ترجیح میدهند یک هوادار خارجی بلیط کل فصل را بخرد، حتی اگر سرود رسمی باشگاه را بلد نباشد! نه، این دیگر بازی روزهای کودکی مان نیست. دیگر پوشیدن پیراهن 20 هزار تومانیِ تقلبیِ باشگاهِ مورد علاقهمان ارزشی ندارد، آن هم وقتی نسخه اصل آن پیراهن را با ده برابر این پول هم نمیتوان خرید.
شاید هم من بدبینانه نگاه میکنم؛ ببخشید اگر رویایتان را خراب کردم!