طرفداری- در ادامه سری یادداشت های 50 باشگاه و تیم برتر تاریخ به بخش دوم رسیده ایم. 10 تیم دیگر را مرور کرده ایم. در این بخش سه تیم ملی هم به چشم می خورد. تیم ملی مثل برزیل 1982 که بزرگترین حسرت تاریخ است. شاید ایتالیا بدترین زمان را برای بردن سالسائو انتخاب کرد. اما شاید برای تاریخی شدن برزیل،باید با یک حسرت دائمی حذف می شد. به این جمع فرانسه با مشیل پلاتی را هم اضافه کنید البته برای اینکه یادداشت خشن نشود می توانیم صحنه برخورد وحشتانک هارالد شوماخر را پاتریک بتیستون را حذف کنیم. در ادامه سری به آرسنال هربرت چاپمن می زنیم. و البته آژاکس دهه 90 را مرور می کنیم. آژاکسی که میراث یوهان کرایوف فقید بود. رئال مادرید اواسط دهه 80 میلادی را بررسی می کنیم تا یک قدم دیگر به عدد یکی که به نظر خیلی ها تنها یک عدد است نزدیک شویم. اصولا حذف هر کدام از این 50 تیم سبب نقصان می شود ولو کم یا زیاد.
فکر نمی کنم برای بیان تیم چامپن نیازی به بیان افتخارات باشد. هربرت چاپمن سیستم WM را وارد فوتبال کرد. او به عنصر تجربه توجه زیادی داشت. میانه زمین تیم او یکی از ماندگار ترین خط های هافبک تاریخ است. تیم چاپمن در این دوران 4 بار قهرمان لیگ و 1 بار قهمان جام حذفی شد و 4 بار کامینیوتی شیلد را برد. برای کسب اطلاعات بیشتر یادداشت زیر را مطالعه کنید.
داستان عشق، شجاعت و کمی جنون؛ هربرت چاپمن، مردی که کتاب فوتبال را ورق زد
چرا آرسنال هنوز هم بزرگترین باشگاه لندن است؟
در سال 1991 لوئیز فن خال از دستیاری در تیم اصلی به سرمربی ارتقا یافت. پیش از آن آژاکس تنها 1 در جام در جام اروپا را در سال 1987 برده بود. LVG کم تجربه وارد شد، برخلاف طرز تفکر مردم حرکت کرد و پس از قدر نمایی در فصل اول در تیم ماندگار شد و آژاکسی را ساخت که برگ زرینی در تاریخ فوتبال شد. دوران آژاکس پس از میشل و کرایوف در دهه 70 روبه زوال گذاشته بود اما مردی که عضو تیم آژاکس بود اما هیچگاه برای این تیم میدان نرفت، نیزه انداز ها را از تیر رس نیزه تاریخ کنار کشید. در سال 92 آژاکس قهرمان جام یوفا شد. البته در سال 1995 را پس از 22 سال دوباره قهرمان اروپا شد.در آن تیم بازیکنانی چون کلایورت، داویدس، سیدورف ، فن در سار و رایکارد بازی می کردند. میانگین سنی آژاکس وقتی قهرمان اروپا شد 23 سال بود. آرین روبن در جمله ای اینگونه از فن خال یاد کرده است:" من به فن خال مدیونم. او به من بسیار کمک کرد. من در بایرن زیاد بازی نمی کردم او مرا برای تیم ملی انتخاب کرد." شاید برخی از فوتبال دوستان دل خوشی از فن خال نداشته باشند، اما اصولا اصل او یعنی فن خالیسم را نمی توان جدی نگرفت.
تیم آژاکس همواره ستارگان بزرگی را به فوتبال جهان معرفی کرده است
اگر خواستید کسی را شیفته فوتبال کنید، برزیل 1982 را برای آن ها شرح دهید و بعد فیلم بازی هایش را برایشان پخش کنید. اگر صادق باشم واژه ها توان تعریف آن برزیل را ندارند. رمان نویسن سرشناس ویلیام مک وانی در مورد آن برزیل اینگونه سخن گفته است:"بی آلایش بازی کردن آن ها چیزی بود که فوتبال خیابانی را تبدیل به هنر کرد." وقتی پله سفید، زیکو در تیم است، وقتی فاکائو است، وقتی ادر هست، وقتی دکتر سوکراتس هست مگر می توان افسانه نشد، مگر می توان فراتر از وهم این مغز بسته نرفت. در مرحله اول جام جهانی 82 آن ها حریفان خود، شوروی، اسکاتلند و نیوزلند را له کردند. در مرحله بعد با آرژانتین و ایتالیا همگروه شدند. آرژانتین را بردند و پای به نبرد حساس مقابل ایتالیا گذاشتند. در بازی عجیب و نفرین شده 3 بر 2 تسلیم شدند. زیکو گفته:" در آن روز فوتبال مرد." شاید در آن روز سیتسم و منطق بر احساس و شور غلبه کرد. شاید آن روز اگر برزیل برنده می شد هیچگاه در این کتاب عظیم تاریخ ماندکار نمی شد و شاید برزیل، برزیل نمی ماند.
ده حقيقت در مورد سوكراتس؛ فوتباليستي كه خود را هنرمند می دانست
زیکو، زیباترین پله بعد از پله
در ستایش کارکا، مهاجمی که بهتر از نیمار بود
فقط مثل برزیل؛ نگاهی به پنج تحقیر بزرگ جام جهانی
داستان دکتر سوکراتس؛ زنده باد دموکراسی!
37- منچستریونایتد 1965 تا 1968 |
قصد ندارم با این مطلب از موضوع دور شویم اما ننوشتن این نقل قول از سر مت بازبی، از کسی که ریشه های درخت یونایتد را با دندان به نیش گرفت تا درخت عظیم یونایتد نیوفتد، کسی که از خاکستر های حادثه هوایی مونیخ برخاست. کسی که زنده ماند تا زنده کند. تا جان بخشد. آن ساعت لعنتی می خواست یونایتد را در ساعت 15 و چند دقیقه برای همیشه به گورستان بفرستد اما سر مت بازبی ایستادگی کرد." در یکی از شهر های آلمان استراحت کردیم. حادثه آلمان یک چیز بود و روبرو شدن با اولدترافورد چیز دیگری. وقتی به زمین رسیدیم و در حال عبور از پل نزدیک ورزشگاه بودیم، هوادارانمان چشم به را ه بودند ده ها هزار نفر در کنار هم ایستاده بودند و فریاد می زدند. من سرم را به سختی بالا آوردم و نگاه کردم. می دانستم روج بچه ها هم آن جا هست و هنوز هم هست و تا ابد خواهد بود. روح هایی جوان، خاکستری و قرمز روی چمن سبز اولدترافورد" او از 1945 تا 1969 سرمربی شیاطین سرخ بود. او 5 بار قهرمانی لیگ شد. 1 بار قهرمان اروپا شد و چند جام دیگر که در اینجا از بی اهمیت هم کمتر اهمیت دارند. جرج بست و سر بابی چارلتون هم در تیم بازبی توپ می زدند. چه کسی فکرش می کرد. کسی که در منچسترسیتی فوتبال حرفه را آغاز کرد روزی خاکستر رقیب دیرینه را با جانش بیامیزد و سرشت را به بازی بگیرد.
به مناسبت فاجعه مونیخ 1958؛ پایان یک رویا، آغاز یک حماسه
حادثه مونيخ 1958، اتفاقی ناگوار اما تعيين كننده براى شياطين سرخ
برنابئو، دی استفانو و بازبی؛ داستان سربرآوردن دوباره ققنوس از خاکستر
نگاهی متفاوت به فاجعه مونیخ (2)؛ دردانه های بازبی در راه بهشت
به نام پدر؛ فصل اول: انقلاب دردانه های بازبی
داستان دنیس لاو؛ شاهِ قاتل
36 - فاینورد 1969 تا 1971 |
در زمانی که آژاکس با کرایوف و رینوس میشلش قدرت بی بدیل به نظر می رسد. ارنست هاپل وارد شد. او اعتقاد شدیدی به خط میانی داشت. هاپل با همین نکته دو بار قهرمان لیگ شد و در آن بازه 1 بار هم فاینورد را قهرمان اروپا کرد. هاپل در تیم های خیلی بزرگی مربیگری نکرد اما هرجا که پا گذاشت فوتبال واقعی را با خود برد.
بتهوون دنياى فوتبال
در این بازی فرانسه دو بار به جمع 4 تیم پایانی جام جهانی رسید و 1 بارهم قهرمان مسابقات یورو شد. در تیمی که رباینده سه توپ طلا، میشل پلاتینی، ژان تیگانا و لوئیز فرناندز بازی می کردند. حرت عجیب وهم آور شوماخر در بازی نیمه نهایی مقابل فرانسه هم جام را از فرانسه گرفت و از آلمان غربی. شاید میشل پلاتینی در قامت یک بازیکن هنرمند از میشل پلاتینی در قامت یک مدیر با اتهامات زیاد بهتر باشد.
برگی از تاریخ؛ آلمان-فرانسه به روایت تصویر
ده بازی برتر تاریخ جام جهانی (2)
34- پی اس وی 1985 تا 1989 |
سال 1988 سال قهرمانی در اروپا و معرفی شدن چندین نام بزرگ به جهان توپ گرد بود. پی اس وی کاملا ناپلئونی قهرمان شد. آن ها در راه رسیدن به فینال در 4 بازی مساوی کردند و فینال را هم در ضربات پنالتی با حساب 6 بر 5 بردند. هلندی ها در آن بازه دفاع فوق العاده قدرتمندی داشتند اما بازی کاملا روان را به نمایش می گذاشتند. در آن تیم رونالد کومان، رود گولیت و روماریو توپ می زدند. کومانی که بعدا به اسطوره بارسلونا بدل شد و روی نیمکت تیم های ساوتهمپتون نشست و به نظر فرهاد مشیری او را برای دگرگونی به اورتون آورده است.
33-ریور پلاته 1941 تا 1947 |
یکی از بزرگترین تیم های آمریکای لاتین است. بی شک جنون هواداران آرژانتینی به خاطر آن ها است و جنون آن ها به خاطر هواداران آمریکای لاتین. فوتبال در آن قاره بویی دیگر دارد. توصیفش سخت است اما فوتبال در آنجا تنها فوتبال نیست. فوتبال در قاره لاتین با روح بشیریت گره خورده. باشگاه مورد علاقه به مانند میهن شده است. یعنی راهی برای تسلیم شدن نیست. یا می کشیم، یا کشته می شویم. بازیکنی به مانند آلفردو دی استفانو در این تیم توپ زده است. دی استفانو در ریور نقش مهاجم کاذب را داشت. آن ها در طی 5 سال، سه بار قهرمان آرژانتین شدند.
32-رئال مادرید 1984 تا 1990 |
اغلب این رئال مادرید کمتر به یاد آورده می شود، همگان رئال مادرید اوایل دهه 60 اواخر دهه 50 را به یاد می آورد یا می خواهند به یاد بیاورند. آن تیم 5 بار قهرمان اروپا شد. اما از این تیم لوس بلانکو هم نمی توان گذشت. بازیکنانی به مانند بوتراگوئنا، مانوئل سانچیز، مارتین وازکز و هوگو سانچز، کسی که 4 فصل پیاپی برنده جایci ال پیچیچی شد. در دنیای فوتبال اسم رئال مادرید دلهره آور است. آن ها خود این را خواسته اند از ابتدا طوری گام برداشته اند که کسی جرات نکند نگاهی معنا دار به آن ها بکند. از وقتی وارد اروپا شدند. در طول این بازه لوس بلانکو سه مربی عوض کرد اما با این وجود چند دسته جام گوناگون برد. ولی خوب قهرمانی اروپا در میان آن ها نبود ولی اصلا اهمیتی ندار. احتمالا قصه رئال مادرید و جام اروپایی به مانند مالک و مملوک است گاهی برای استراحت آن را به تیم های دیگر قرض می دهد.
داستان فراموش شده فصل 107 گله رئال مادرید
داستان جان توشاک؛ سازندگی، اژدهایان جوان و گرت بیل
داستان شاه و خنجر؛ از سد کمونیسم تا آتشی که در سرزمین یانکی ها
با شنیدن نام این کشور خواه و ناخواه اولین چیزی که به ذهن می رسد، موسیقی است. پایتخت موسیقی جهان اما جدا از هنر حال و اوضاع فوتبال و حتی مردم در این کشور همیشه به این زیبایی و هنرمندی نبوده است. تیم اتریش از چند سال قبل از اولین جام جهانی در اروگوئه قدرتش را نشان داد. آن ها به اروگوئه نرفتند اما در جام جهانی بعد تا نیمه نهایی رفتند و در نیمه نهایی با یک گل مغلوب ایتالیا قهرمان شدند. در المپیک 1936 نیز آن ها مدال نقره را بر گردن آویختند. اما نقطه اتکای آن ها مردی به نام ماتیاس سیندلار بود. او را به عنوان "مرد کاغذی" می شناختند. با جا به جایی هایی فوق العاده و پاس هایی سریع. بی شک او متعلق به آن دوران نبود و تاریخ هم این را اثبات کرد. قبل از جام جهانی 1938 زمانی که هیتلر تصمیم بر قدرت نمایی گرفت، اتریش را در چنگ گرفت و ماتیاس هنرمند که یک آنتی نازی بود ناپدید شد و حدودا 1 سال بعد جسم بی جانش در شرایط نامناسب و موحش پیدا شد. ته داستان "ورزش زیبا" همیشه زیبا نبوده است.
قسمت اول این سری یادداشت ها را اینجا بخوانید