منچستر یونایتد ! نام بزرگی که همیشه برای تیم مقابل ترسناک بود !
شاید از دیدگاه یک طرفدار منچستر هنوز هم همینطور باشد ولی باید قبول کرد که در چند سال اخیر به دلیل آشفتگی ها و نتایجی پایین تر از استاندارد های منچستر فرگوسن باعث شده است که تیم ها از نظر روحی بازی ها را از پیش باخته تصور نکنند! چرا که بعد روانی در ورزش بسیار نکته مهمی می باشد که در گذشته منچستر در این مورد دچار مشکل نبوده و خیلی از بازی ها را در مقابل تیم های نه چندان قوی قبل از صوت داور می برد !
ولی بعد از نتایج نه چندان خوب حتی تیم های سطح پایین از نظر روحی بازی را نه تنها از پیش باخته نیستند بلکه با انگیزه ترند و در کنار این انگیزه فشار بسیار زیاد روانی بر روی بازیکنان و کادر فنی شاید دلیل اصلی نتایج نچندان خوب یونایتد باشد اما نباید از شوک و سردرگمی مدیران، بازیکنان و هوادارن بعد از جدایی فرگوسن از منچستر غافل شد و شاید این اتفاق در زمان مناسبی بود چرا که تقریبا اکثر تیم های لیگ برتر از اوج فاصله داشتند و فرصت خوبی برای یک مربی جدید بود که اولین شانس به دیوید مویس داده شد و سپس به فن خال که هر دو نتوانستند از این فرصت استفاده کنند و حالا که همه تیم ها از نظر فنی ریکاوری شده اند یونایتد با انبوهی از مشکلات تحت رهبری مورینیو قرار گرفت جدا از مسائل فنی، نتایج و اعداد و ارقام تغییر چندانی نکرده است که باید منتظر ماند و مشاهده کرد که زمان چه سرنوشتی را برای یونایتد رقم می زند.
اما نکات مثبت زیادی در این تیم دیده می شود خرید ها کاربردی تر به نظر می آیند، اگر به خرید ها بعد از دوران طلایی فرگوسن توجه کنیم متوجه این موضوع می شویم، خرید هایی مانند فالکاو، دی ماریا دو بازیکن با استاندارد های بالا به یونایتد آمدند و آنقدر که انتظار داشتند تغییری در ایجاد نکردند و این تیم را ترک کردند و در دوران فن خال ستاره چشم گیری به جز ممفیس به تیم اضافه نشد و غیر ستاره ها بودند که درخشیدند و تاثیر گذارتر بودند مانند بلیند و ماتا! که باز هم در حد و اندازه های یونایتد نبودند.
در آخر فصل گذشته یونایتد موفق به کسب جام شد ولی باز هم نتوانست مدیران و هواداران یونایتد را راضی کند و سومین گزینه یعنی مورینیو هدایت این تیم را به دست گرفت که موفق شد خرید های مفید تر بکند مانند اریک بایی که از بازی اول درخشید، زلاتان ابراهیموویچ که از بازی اول شروع به گل زنی کرد، پل پوگبایی که انتظار می رود اگر با بار روانی که قیمت سر سام آورش برایش به وجود آورده کنار بیاید بسیار مفید تر باشد که اولین نشانه این اتفاق در برابر فنر باغچه دیده شد که در اکثر تیم های منتخب هفته اروپا یکی از گزینه ها بود و در همان بازی به عنوان بهترین بازیکن انتخاب شد و در آخر هنریک میخیتاریان که شاید هنوز فرصت کافی برای خود نمایی نداشته است و در کنار خرید های نسبتا خوب مورینیو عملکرد سایر بازیکنان تیم تغییر کرده است مانند هررا که عملکردش قابل مقایسه با فصل های گذشته نیست و پیشرفت خوب و تاثیر گذاری داشته است و همچنین نمایشی دور از انتظار از مایکل کریک شاهد بودیم در بازی مقابل فنر باغچه که مارا به یاد روز های اوج این بازیکن می اندازد که دلیل این موضوع استفاده بهتر از مهره ها و انگیزه هایی می باشد که به بازیکنان تزریق شده است.
ولی اگر بخواهیم یک جمع بندی از دو بازی اخیر این تیم داشته باشیم و جزییات را بررسی کنیم ابتدا باید به بازی این تیم مقابل لیورپول اشاره کنیم که در 26 دقیقه ابتدایی فشار زیادی با پرس سنگین به لیورپول وارد کردند که علیرغم اینکه مالکیت توپ در اختیار لیورپول بود به سختی توپ وارد نیمه زمین یونایتد می شد ولی بعد از 26 دقیقه ابتدایی بازی ، منچستر یونایتد عقب کشید که شاید دلیل آن تاکتیکی بود چرا که منچستر توان توپ ربایی چندانی نداشت و همیشه ابتکار عمل با تیم صاحب توپ می باشد و خطر ضد حملات این تیم را تحدید می کرد که عقب افتادن در خانه لیورپول می توانست بهایی سنگین داشته باشد که نتیجه آن عقب نشستن یونایتد و عقب آوردن خط پرس بود ، حتی با عقب نشینی منچستر ساختار خوب دفاعی اجازه نداد دروازه تیمشان باز شود و همچنین دو حرکت انفرادی فیلیپ کوتینیو و امره کان هم با عکس العمل خوب دخیا همراه شد و جلوی باز شدن دروازه یونایتد گرفته شد.
اما یک سوال به وجود می آید ! اگر منچستر یونایتد به دلیل تاکتیکی و خود خواسته عقب کشید چرا نتوانست کنترل بازی را دست بگیرد و زیر فشار بی امان لیورپول ماند و ابراهیموویچ که به عنوان تنها مهاجم این تیم در بازی حضور داشت تمایلی به حرکت های بدون توپ به سمت دروازه حریف نداشت؟
شاید پاسخ این سوال دو دلیل داشته باشد که دلیل اول می تواند شکست خوردن تدبیر تاکتیکی مورینیو باشد و دلیل دوم که شاید خود دلیلی برای این شکست تاکتیکی باشد را می توان از بازبینی فیلم بازی و گوش دادن و توجه کردن به جو ورزشگاه متوجه شد که هواداران لیورپول از امتیاز میزبانی به خوبی استفاده کردند و فشار زیادی با تشویق های بی امانشان به بازیکنان یونایتد آوردند و باعث شدند یونایتد در فاز حمله و حرکت رو به جلو به خوبی فاز دفاعی عمل نکند ولی باز هم نباید از این موضوع غافل شد که تیم مورینیو گل نخوردن هدف اولش بود، و البته مهر تایید دیگر را بر سنگین بودن جو و فشار تماشاچیان را صحبت های آندر هررا بعد از بازی میزند که در صحبت هایش به راضی بودن از نتیجه و این جمله که در آخر می گوید: فکر نمیکنم آن ها در این ورزشگاه ببازند!
شاید بتوان گفت گوشه ای از توانایی های دفاعی منچستر محک خورد و حتی مالکیت حدود 65 درصدی لیورپول باعث نشد بیشتر از 3 ضربه جدی به سمت دروازه یونایتد زده شود که شاید این آمار را برای برای یک منچستر در اوج باید فاجعه دانست ولی برای یک تیم بحران زده که به تازگی تغییرات زیادی در خود دیده است در خانه رقیب دیرینه و در اوج خود شاید از نگاه هواداران یونایتد و کارشناسان نتیجه خوبی باشد.
ولی بازی منچستر یونایتد و فنرباغچه روی متفاوتی از منچستر را نشان داد و شاید اگر یونایتد با ترکیب اصلی و با بازیکنانی که مقابل لیورپول بازی کردند در زمین حاضر می شد نمی توانستیم از این بازی به عنوان یک شاخص برای ارزیابی شاگردان مورینیو استفاده کنیم چرا که استفاده از بازیکنانی که کمتر بازی کرده اند یا به عنوان ذخیره شناخته می شوند باعث شد که شناخت بهتری نسبت به بازیکنان نیمکت نشین، اعتماد به نفس بازیکنان ذخیره، انگیزه نیمکت نشینان و اعتماد مورینیو به توان تیمش دانست چرا که بعد از باخت به فاینورد و یک برد خفیف در برابر یک تیم نه چندان مشهور و نیاز شدید تیم به برد برای کسب امتیاز و فقر روحی بازیکنان، مورینیو با اعتماد به نفس از بازیکنانی استفاده کرد که که شاید یک ریسک به حساب می آمد ولی نتیجه خوب و قابل قبولی کسب شد!
شاید سوالی که در اینجا باید مطرح کرد این باشد که این موضوع چه اهمیتی دارد؟
در پاسخ به این سوال به چند نکته می توان اشاره کرد که مهم ترین آن وضعیت منچستر در گروه خود بود علاوه بر حفظ آبرو در خانه کسب امتیاز مهم بود ، شاید بتوان گفت مورینیو قدرت را در تیم احساس کرده بود چرا که احتمال این موضوع بسیار کم بود که ترکیبی با شک و تردید برای این بازی مهم انتخاب کند ، اگر در مقابل فنرباغچه که از روز های اوج خود فاصله بسیاری دارد شکست می خوردند ضربه روحی دوباره ای به تیم و فشار های روانی بسیاری به وی وارد می شد و جبران این ضربه می توانست گران تمام شود، پس شاید بتوان گفت در یک بازی مناسب در مقابل یک تیم با سابقه که از دوران اوج خود فاصله داشت، قدرتی را که در میان بازیکنان خود کشف کرده بود را به رخ کشید و حتی به شاگردانش نشان داد که پتانسیل های زیادی دارند ولی جدا از نکات مثبت و خوبی که در بازی یونایتد مقابل فنر باغچه دیدیم که شاید بتوان مهم ترین آن ها را بازی خونسرد با ریتم ثابت در هنگامی که توپ را در اختیار دارند و پرس سنگین و حمله به توپ هنگامی که توپ را از دست می دادند و انتخاب بازیکنانی مناسب در پست های مناسب انتقاد هایی هم می توان مطرح کرد که شاید بد نباشد به چند بار تصمیم گیری ضعیف از سوی لوک شا مدافع سمت چپ یونایتد اشاره کرد که یک بار آن باعث شد مالکیت توپ را در میانه زمین از دست بدهند که منجر به یک زد حمله از سوی فنر باغچه شد که با هوشمندی سایر بازیکنان جبران شد، تا قبل از اینکه تعویض های منچستر شروع شود اشتباه خاصی به جز مورد یاد شده از سوی شاگردان مورینیو شاهد نبودیم اما هنگامی که تعویض ها شروع شد یکی پس از دیگری تاثیرات منفی بیشتری روی عملکرد شاگردان مورینیو داشت !
تعویض اول که ظاهرا با 3 هدف استراحت دادن به اسمالینگ، بررسی عملکرد روخو در قلب دفاع و در نهایت نوعی تغییر تاکتیکی که در آن لوک شا از یک مدافع چپ در چند مورد تبدیل به یک عنصر هجومی شد که به نوعی بازی با 3دفاع را شاهد بودیم اما این تعویض نکات منفی چشم گیری برای یونایتد همراه نداشت به جز پایین آمدن میانگین قدی مدافعان مقابل مهاجم سر زن و خطر ناکی مانند رابین فن پرسی.
تعویض دوم اما ضربه بیشتری به منچستر زد، ورود ممفیس به زمین و قرار گرفتن در سمت چپ منچستر چیزی بود که نه تنها ممفیس منتظرش بود بلکه هوادارن تیم و ممفیس دپای منتظردیدنش بودند به راحتی می توانستیم ببینیم که ممفیس با تمام وجود می خواهد خودش را نشان دهد و به مانند بمب ساعتی بود که به جای مواد منفجره با انگیزه پر شده بود، که هرچه تلاش کرد در 25 دقیقه حضورش در زمین با یک بازی خود خواهانه خودی نشان دهد نا موفق بود و به جز چند حرکت ساده نسبتا خوب و یک شوت ضعیف چیزی برای نشان دادن نداشت اما نباید فراموش کرد که ممفیس در گذشته استاندارد های بالایی از خود به نمایش گذاشته است!
و اما در نهایت ورود منساح در زمین و تکمیل شدن بازی ضعیف از سوی شاگردان مورینیو با دریافت یک گل!
منساح خود را با ثبات نشان داد ولی بی تجربه و با استانداردی دور از پوگبا در نهایت تغییر پست بازیکنان، تغییرات تاکتیکی و محو شدن در شادی زود هنگام پیروزی و عملکرد متوسط ممفیس و منساح باعث شد کیفیت بازی تیم منچستر یونایتد به شدت کاهش پیدا کند و شاید اگر بازی ادامه پیدا می کرد گل های بیشتری هم دریافت می کردند.
در نهایت اگر بخواهیم در هر سه خط دفاع، میانه و حمله به صورت جداگانه شاگردان مورینیو را بررسی کنیم باید بگوییم در خط دفاع بسیار با ثبات و قدرتمند نشان می دهند مخصوصا با حضور اریک بایی که در بازی برابر لیورپول صد در صد نبرد های هوای را برنده بود ، در میانه زمین در فاز های دفاعی تقریبا همه مهره های تیم به خوبی عمل می کنند ولی شاید بزرگترین نقطه ضعف این تیم در خط میانی و در زمینه بازی سازی می باشد که خلاقیت زیادی در این زمینه دیده نمی شود و در نهایت در حرکت های هجومی عملکرد متوسطی را شاهد بودیم که با وجود ابزار هایی مانند ابراهیموویچ، رونی، میخیتاریان و.... بعید به نظر می رسد در آینده مشکل خاصی داشته باشند.
اما نباید غیرقابل پیشبینی بودن فوتبال را فراموش کرد.