طرفداری- 7.4 میلیارد نفر انسان روی کره زمین زندگی می کنند. هرکس نقشی دارد. هرکس تفکری دارد. هرکس انتخابی دارد. برخی موفق اند، برخی ناموفق یا در واقع برخی موفق می شوند و برخی نمی شوند. برخی نیک می شوند و برخی مغضوب. برخی مشهور می شوند و برخی گمنام تر. سرنوشت های مختلفی وجود دارد. سرنوشت هایی که شاید تصورش هم غیر ممکن باشد. اما در واقع زندگی پر است از مرزبندی. مرز بین خوبی و بدی، زشت و زیبا، بازنده و برنده. ستایش شده و نفرین شده و رویا و واقعیت. برای گذر از هر مرز باید گذرنامه داشت. گاهی اما به مرزی تبعید می شوی.در مرزی فرشته ای و در مرزی دیگر دیو. قطعا در هر مرز و سرزمینی که باشی همه به مانند تو نیستند. فکر ها یکسان نیست. در منطق فوتبال هیچگاه هیچ چیز ثبات ندارد. هیچگاه بهترین در کار نیست، لاقل برای اقلیتی. هیچگاه همه تو را ستایش نمی کنند.همیشه پادشاه نیستی حتی وقتی که تاج بر سر داری. می توانی برزیل باشی و در کشور فوتبال به خاک و خون کشیده شوی، هفت گل بخوری. هفت گلی که شاید تیم آخر رده بندی فیفا نخورد اما تیم اول دریافت کند. این تلفیقی از سرنوشت و فوتبال است. هزاران داور فوتبال آمده اند و رفته اند اما تنها یک داور می توانست دست مارادونا که تاریخ را نوشت، نبیند. همین سرنوشت کاری کرد که رقم زننده انتقام از انگلیس به قعر دره برود. بمیرد و زنده شود. منفور شود. تباه شود. تبعید شود، از دست خدا بودن به زمینی شدن. گویا این مرزبندی های جهان برای سرنوشت بازی است. گاهی اینوری و گاهی آنور. مواقعی پابلو اسکوباری و مواقعی آندرس اسکوبار. مواقعی می کشی و مواقعی کشته می شی.
حالا لیونل مسی در این مرز بندی ها مدهوشانه به دنبال خودش است. فوتبال و سرنوشت حالا در حال بازی کردن با او هستند. می توانند اشک او را درآورند. مدهوشش کنند و به سخره بگیرنش و در گوشه ای بایستند و نیش خند بزنند.
دیگو مارادونا در جام جهانی 86 خیره کننده بود. 5 گل و 4 پاس گل داد. اما در فینال به آلمان غربی گل نزد. پاس گل پیروزی را به بوروچاگا داد اما به این فکر کنید اگر او توپ را به تور نمی رساند آیا هند به زعم انگلیسی ناعادلانه مارادونا تبدیل به دست خدا می شد؟ گل خارق العاده مارادونا به انگلیس در یک چهارم به جلد کتاب های فوتبالی تاریخ می رفت؟ همین مارادونا و با دست خدا به فینال جام جهانی 90 رفت. اما کسی به این مقدار از آن یاد نمی کند. در فینالی که آلبی سالسته شکست خورد. کسانی غیر از مارادونا در فینال 1986 گل زدند. مارادونا بار تیم آرژانتین را به تنهایی به دوش نمی کشید لااقل بخشی کمی از آن را برای دیگران گذاشته بود اما برای قهرمانی تمام بار باید حمل شود. بوروچاگا و خورخه والدانو دقیقا همان کاری را کردند که هیگواین و پالاسیو در کوپا آمریکای 2016 و جام جهانی 2014 نکردند. آن ها قسمتی از بار را برای مارادونا حمل کردند. هیگواین، پالاسیو و حتی آگوئرو موقعیت هایی را در این سه فینال اخیر آرژانتین از دست دادند. توپ را به تور نرساندند و در نهایت شکست خوردند. برای همین گفته می شود مسی تنهاست.
8 سال بعد از جام جهانی 86 در آمریکایی که مارادونا به مانند مسی تا کنون آخرین بازی ملی اش را انجام داد. ایتالیا با درخشش روبرتو باجو به فینال رسید. باجو که ستاره بی چون و چرا بود در ضربات پنالتی، پنالتی اش را درست مثل مسی به آسمان کوبید. همه از یاد بردند او چه کرده است. دنیا با او به ستیز برخاست. برخلاف مسی، آریگو ساکی به دوران فوتبال او در تیم ملی پایان داد. اما در جام 98 مالدینی او را به تیم فرا خواند او در بازی با شیلی در جام جهانی 98 یک پاس گل داد و گل تساوی را در دقیقه 84 به ثمر رساند، آن هم از روی نقطه پنالتی. معلوم نیست با این گل، سرنوشت به او پشت پا زد یا او به سرنوشت. حالا مسی نیز می تواند برگردد، برگردد و خاطرات تلخ گذشته را به شیرینی تبدیل کند، اشک هایش را به خنده و جهنمش را به بهشت.
مارادونا در باره وضعیت روز های اخیر مسی گفته است او نباید تنها باشد.
مسی رها شده است و من نمی خواهم او را رها کنم. این دلیلی است که می خواهم با او صحبت کنم، می خواهم با تمام کسانی که او را تنها گذاشته اند، بجنگم. او هنوز چیز های زیادی برای ارائه دارد و می تواند با آرژانتین قهرمان جام جهانی 2018 شود.
ستاره سابق بوکاجونیورز، بارسلونا و آرژانتین، رومن ریکلمه نیز بر این باور است که نباید او را تنها گذاشت.
او بهترین در جهان است و ما باید مراقب او باشیم. او خود آرژانتین است و اگر در فرم خوبی باشد، آرژانتین در نزدیکی پیروزی است. هیچکس به مانند مسی نیست نه اینجا و نه هیچ جای دیگری. او خارق العاده است و مردم باید از اولذت ببرند.
حالا این مسی است و این آینده. معلوم نیست همه چیز مثل گذشته می شود یا نه. اما آن بازیکن جان سختی که می شناسیم به این راحتی تسلیم نمی شود. زمین می خورد اما بلند می شود و بدون نگاه به پشت سرش به راهش ادامه می دهد. در کلام آخر او باید برگردد، او تنها نیست، جهان پشت اوست.
* آندس اسکوبار مدافع تیم ملی کلمبیا بود که بعد از گل به خودی در جام جهانی 1994 وقتی به کشورش بازگشت، به قتل رسید.
* پابلو اسکوبار یکی از جنایتکاران تاریخ بزرگ جهان بود. او نستی با آندرس اسکوبار ندارد.