واژه خیانت در فرهنگ لغات معنایی بسیار نفرتانگیز دارد. اما در فوتبال معنای این مطلب چیز دیگری است. از دیدگاه هواداران متعصب تیمهای بزرگ، خائن کسی است که به صورت ناگهانی به تیم خود پشت کرده و سر از اردوگاه تیم رقیب درآورد. حال هر چقدر این دو تیم بزرگتر باشند این خیانت سنگینتر است و چه رقابتی در جهان مهمتر از الکلاسیکو و چه خیانتی بزرگتر از رفتن از هر کدام از این دو تیم به تیم مقابل. با هم با ۱۱ خائن بزرگ تاریخ این داربی آشنا میشویم.
۱۱- آلبرت سلادس
آلبرت سلادس بعد از اینکه نتوانست در ترکیب اصلی بارسا جایگاه ثابتی پیدا کند، راهی سلتاویگو شد و بازی های خوبش در این تیم، توجه رئال را جلب کرد. همزمان با فیگو، به بارسا پیوست اما سر و صدای آن انتقال، باعث شد تا توجه چندانی به او نشود. او در سه فصلی که عضو رئال بود، چندان درخشان کار نکرد.
۱۰- روبرت پروسینسکی
هافبک کروات با قهرمانی همراه با ستاره سرخ بلگراد در سال ۱۹۹۱ در اروپا به تیم رئال پیوست. حاصل سه فصل حضور او در این تیم، انجام ۵۵ بازی و زدن ۱۰ گل بود. او به طور ناگهانی مورد بیمهری مدیران باشگاه و در لیست فروش قرار گرفت. پروسینسکی یک فصل را در اوویدو گذراند و با وجود انجام ۳۰ بازی و زدن ۵ گل، به محض دریافت پیشنهاد از جانب بارساییها فورا به این تیم پیوست اما تنها یک فصل(۹۶-۱۹۹۵) در کاتالان بود و تنها توانست در ۱۹ دیدار حاضر شود.
۹- گئورگی هاجی
هافبک بداخلاق رومانیایی بعد از درخشش بینظیر در استوابخارست در حد فاصل ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۰ و آمار خیرهکننده ۹۷ بازی و زدن ۷۶ گل به اردوگاه سپیدپوشان مادرید پیوست. دو فصل حضور در رئال و انجام ۶۴ بازی و ۱۵ گل نه در حد ایدهآل اما در نوع خودش آماری مناسب برای هاجی جوان بود. اما سال ۹۲ او در لیست فروش قرار گرفته و راهی برشای ایتالیا شد. اما او که نمیتوانست از جنجالهای دوران دور باشد در سال ۱۹۹۴ و پس از درخشش همراه با تیم ملی کشورش در جام جهانی با پیشنهاد بارسا روبهرو شد و با پذیرش آن در فهرست خائنین بزرگ قرار گرفت. دو فصل حضور در بارسا برای او تنها ۳۵ بازی رسمی در لیگ و هفت گل زده را به همراه داشت.
۸- آلفونسو پرز
فوتبال را از ۱۷ سالگی و در رئالمادرید B آغاز کرد. بعد از دو فصل حضور به تیم اصلی رسید. حاصل پنج فصل حضور او در لالیگا در حد فاصل سالهای ۹۵-۱۹۹۰ انجام ۸۸ بازی و زدن ۱۳ گل بود که البته برای این مهاجم اسپانیایی آماری ضعیف بود. همین سبب شد تا با انتقال او به رئالبتیس توافق شود و او به مدت پنج فصل در این تیم بازی کرد و به آمار ۱۵۲ بازی و ۵۷ گل رسید. به دلیل همین درخشش او در سال ۲۰۰۰ راهی بارسلونا شده و دو فصل با لباس آبیاناری در میادین حاضر شد. اما همانند اغلب بازیکنان اینچنینی چندان موفق نبوده و تنها دو گل در ۲۱ بازی رسمی برای بارسا به ثمر رساند.
۷- ساموئل اتوئو
مهاجم کامرونی در حالی که ۱۶ سال بیشتر نداشت به عضویت رئالمادرید B درآمد اما هیچ گاه فرصت بازی در تیم A نیافت. طی این سه فصل او یک فصل را به صورت قرضی در تیم دسته دومی لخانس، یک فصل را در اسپانیول و یک فصل را هم در مایورکا گذراند. جالب اینکه در سال ۱۹۹۹ که در عضویت اسپانیول بود حتی در یک بازی هم به میدان فرستاده نشد. همین بیاهمیتی مدیران و مربیان رئال سببساز ایجاد یک کینه قدیمی در او شده و پس از گذراندن چهار فصل رویایی در مایورکا در حد فاصل سالهای ۲۰۰۴-۲۰۰۰ که با انجام ۱۳۳ بازی و زدن ۵۴ گل همراه بود به یکباره مورد توجه آبیاناریها واقع شده و سریعا به این تیم پیوست. او طلاییترین دوران فوتبالی خود را در این باشگاه گذراند. پنج فصل حضور او و انجام ۱۴۵ بازی در کنار رونالدینیو برای او آمار طلایی ۱۰۸ گل زده را به همراه داشت. بر سینه کوبیدن او به نشانه نشان دادن خود به رئالیها در بازی الکلاسیکو پس از زدن گل به ایکر کاسیاس از یاد فوتبالدوستان نخواهد رفت.
۶- خاویر ساویولا
مهاجم کوتاهقامت اما تکنیکی آرژانتینی پس از درخشش در سنین پائین در ریورپلاته در سال ۲۰۰۱ راهی بارسلونای اسپانیا شد. مبلغ قرارداد بسیار چشمگیر بود؛ ۱۵ میلیون یورو برای ۵ فصل که البته برای یک بازیکن جوان و تازه رخ نموده مبلغی عالی محسوب میشد. حاصل شش فصل حضور در حد فاصل سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۱ زدن ۴۹ گل در ۱۲۳ بازی رسمی بود. هر چند که طی این مدت یک فصل را به طور قرضی در موناکو(۲۰۰۵-۲۰۰۴) و یک فصل را در سویا(۲۰۰۶-۲۰۰۵) گذراند. همین بیاهمیتی باعث شد او سر از اردوگاه پایتختنشینان درآورد. آنها با آرژانتینی عصبانی قرادادی سه ساله منعقد کردند که حاصل آن تنها ۱۶ بازی رسمی و زدن ۴ گل بود.
۵- لوئیس انریکهمارتینز
سرمربی فعلی بارسا در سال ۱۹۹۱ مورد پسند مدیران رئال واقع و با یک قرارداد پنج ساله راهی این تیم شد. اما به اعتراف خودش او همیشه یک بارسایی بوده و این انتقال را تنها از سر ناچاری پذیرفته است. او که ذاتا بازیکنی آرام و در خدمت تیم بود پنج فصل خوب را در این تیم گذراند که حاصل آن ۱۵۷ بازی و ۱۵ گل بود، اما با اتمام قراردادش و به خواست خود به عنوان یک بازیکن آزاد راهی تیم محبوب خود شده و سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۴ را(که در آن سال کفشهایش را آویزان کرد) در بین آبیاناریها بود. او برای بارسا در ۲۰۷ بازی انجام داده ۷۳ گل زد.
۴- رونالدو
شاید نتوان خرگوش چاق را لزوما یک بارسایی دانست زیرا او تنها یک فصل را در این تیم بازی کرد اما از آنجایی که همین یک فصل سکوی پرتاب بزرگی برای آینده فوتبالی او شد باید نام او را در بین خائنین آورد. بازیهای خوب او در آیندهوون باعث جلب نظر آبیاناریها شده و او در سال ۱۹۹۶ راهی اسپانیا شد. یک فصل حضور او با رکوردی باورنکردنی همراه بود؛ زدن ۴۷ گل در ۴۹ بازی، آن هم در سال اول. یک فصل کافی بود تا توپ طلای اروپا و جایزه بهترین بازیکن سال فیفا را برای او به ارمغان بیاورد اما او خیلی زود از بارسا جدا و راهی ایتالیا و تیم اینتر شد. حاصل پنج فصل حضور در این باشگاه(که اغلب هم با مصدومیتهای متناوب همراه بود) ۶۸ بازی و ۴۹ گل زده بود. اما در سال ۲۰۰۲ او دست به یک خیانت غیرمستقیم زده و علیرغم محبوبیتی که هنوز در بین هواداران آبیاناری داشت راهی مادرید شد. هر چند که هنوز هم با مصدومیتهای گاه و بیگاه دست به گریبان بود اما طی پنج فصل حضور در پایتخت در ۱۲۷ بازی رسمی حاضر شد و ۸۳ گل برای رئال به ثمر رساند.
۳- برند شوستر
مدافع بلندبالای آلمانی امروز ۵۱ ساله است اما در دوران جوانی سر پرشوری داشت. او پس از دو فصل درخشش در کلن آلمان در سال ۱۹۸۰ راهی بارسا شد و علاقهاش به این تیم تا به آنجا پیش رفت که روی یک لج و لجبازی در حالی که ۲۱ سال بیشتر نداشت به خاطر بازی در این تیم از تیم ملی آلمان خداحافظی کرد. او طی هشت فصل حضور پربار در بین کاتالانها به رکورد ۱۷۰ بازی و ۶۳ گل زده دست پیدا کرد. اما همان روش افراطگرایانه در ابراز علاقه و ابراز تنفر سبب شد تا او باز هم روی یک لجبازی این بار به عشقش پشت کرده و راهی رئال شود. این انتقال در سال ۱۹۸۸ برای هواداران آبیاناری باورکردنی نبود. او طی دو فصل بازی در این تیم مجموعا ۶۱ بازی و ۱۳ گل زده به جای گذاشت و سرانجام در سال ۱۹۹۰ باز هم دست به خیانت زده و این بار راهی اردوگاه رقیب رئال یعنی اتلتیکومادرید شد. او تا سال ۹۳ در آنجا مانده و سرانجام به آلمان بازگشت و در سال ۱۹۹۷ برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد. او سرمربی رئال شد هر چند که هرگز نتوانست موفقیتهای دوران بازیگریاش را در لباس مربیگری تکرار کند.
۲- مایکل لادروپ
در جایی که گلزنی یکی از مهمترین معیارهای تعیین برترین بازیکنان است قطعا لادروپ شانس زیادی برای کسب این عنوان ندارد اما اگر بهترینها را با هوش، دقت و خلاقیت بسنجیم مایکل لادروپ بیشک از برترینهای تاریخ فوتبال است. او همواره با سری بالا بازی میکرد و مختصات مکان استقرار هر بازیکن را بهتر از خودش میدانست.
وقت در سال ۱۹۸۹ از یوونتوس به بارسلونا رفت ، با مهیا کردن کلکسیونی از پاسهای میلیمتری برای استویچکوف و روماریو کوهی از افتخار را با بارسلونا کسب کرد. در آخرین سال حضور، با پاس گلهای لادروپ، بارسلونا ۵ بر صفر رئالمادرید را برد. سال بعد در راستای یک تجربه جدید، هافبک دانمارکی به رئالمادرید رفت! او در مادرید هم موفق شد همانند سال گذشته قهرمان لالیگا شود و همانند سال گذشته در تیمی باشد که الکلاسیکو را ۵ بر صفر میبرد! پاس گلهای او این بار زامورانو را به عنوان مقصد پیدا کرد. لادروپ در این بازی شانس گلزنی هم داشت اما بوسکتس در موقعیت تک با او موفق عمل کرد.
۱- لوئیس فیگو
شماره یک تمامی این خیانتکاران کسی نیست جز پرتغالی بزرگ که انتقالش به تیم رقیب با تمامی موارد قبلی فرق میکند. او فوتبال حرفهای را از سال ۱۹۸۹ و با تیم اسپورتینگ آغاز کرد و در سال ۱۹۹۵ راهی بارسا شد. جایی که به شدت محبوب هواداران بوده و انجام ۱۷۲ بازی و زدن ۳۰ گل موید این ماجراست. اما در سال ۲۰۰۰ و آغاز یارگیریهای سنگین رئال که به دنبال جذب ستارگان رده یک جهانی بود او برابر وسوسه دریافت مبلغ بالای پیشنهادی از جانب سپیدها نتوانست طاقت بیاورد و راهی مادرید شد. فیگو همانند سایرین مورد بیمهری قرار نداشت تا این انتقال به نوعی توجیهپذیر باشد. به همین سبب هواداران دوآتشه بارسا کینهای عمیق از او به دل گرفته و در اولین حضورش در نوکمپ همراه با تیم رئال چنان جوی برایش ایجاد کردند که او لحظاتی با رنگ و روی پریده دستهایش را در گوش کرده و خیره به روبهرو مینگریست. پنج فصل حضور او با لباس سفید با ۱۶۸ بازی رسمی و ۳۸ گل همراه بوده و او از آنجا راهی اینتر شد. این بازیکن بزرگ در سال ۲۰۰۹ برای همیشه دنیای قهرمانی را وداع گفت.