از ابتداي ورود پپ گوارديولا به باشگاه بايرن مونيخ مشخص بود كه او مربي نيست كه بخواهد موفقيت هاي يوپ هاينكس، مربي قبلي تيم را در بالاترين سطح حفظ نمايد. دقيقا بعد از فصل موفقيت آميز يوپ هاينكس در بايرن مونيخ، اين پرسش براي هواداران مطرح بود كه پپ گوارديولا در بايرن مونيخ به چه چيزي مي خواهد برسد و چه تاثيري در بايرن مونيخ خواهد داشت؟
پاسخ تمامي اين پرسش ها به آهستگي نمايان مي شود، در موفقيت تاريخي 37 بازي متوالي بدون شكست در بوندسليگا، يوپ هاينكس سهم عمده اي دارد، اما پپ گوارديولا نيز علاوه بر سهيم بودن در ركورد مذكور، خود نيز ركوردي جالب توجه در بايرن مونيخ به جاي گذاشته است. 32 امتياز از 12 بازي، چنين موفقيتي را تا كنون هيچ يك از مربيان بوندسليگا، در اولين حضورشان در بوندسليگا تجربه نكرده اند.
شايد در نگاه اول بتوان به پپ گوارديولا به خاطر تركيب هاي مختلف بايرن مونيخ از آغاز فصل، فارغ از مصدوميت هاي فراوان بازيكنان بايرن مونيخ، اين ايراد را وارد كرد كه او هنوز در حال آزمون سعي وخطا براي رسيدن تجربي به يك تركيب رويايي و هماهنگ در بايرن مونيخ است، بدو ن آنكه بداند واقعا به دنبال چيست. اما در حقيقت پپ گوارديولا بازيكنان بايرن مونيخ و پست هاي آنان را بدون هدف تغيير نمي دهد، او به بازيكنان و پست هاي آنها همانند يك پازل و يك بازي شطرنج نگاه مي كند.
اين را مي توان از هنرهاي پپ گوارديولا به حساب آورد كه با شناخت از توانايي ها و استعداد يك بازيكن، پست او را بدون تاثير منفي بر عملكرد بازيكن و تيم تغيير مي دهد. اما براي اينكه پست جديد و تركيب جديد كارآمد باشد، او بايد ابتدا روي فكر بازيكنان براي قرار گرفتن در پست هاي جديد كار كند و بعد ايده خود را در زمين اجرا نمايد.
لغت چند ارزشي (Polyvalent) در فوتبال براي اولين بار توسط لوسين فاروه مربي فعلي باشگاه مونشن گلادباخ مطرح شد و توسط پپ گوارديولا از حالت انتزاعي به اجرايي تبديل شد. مثال خيلي واضح در اين خصوص نقش مانوئل نوير در پشت زنجيره دفاعي بايرن مونيخ است كه با پاس هاي رو به جلوي خود تا ميانه هاي زمين خودي، گاهي مواقع نقش يك مدافع آخر بازي ساز را به عهده مي گيرد.
اما تاكتيك هاي فراوان پپ گوارديولا بيشتر در قواي تهاجمي تيم ديده مي شوند، جايي كه او بيشتر به بازيكناني نياز دارد كه بتوانند در مواقع مورد نياز پست خود را با توجه به درك موقعيت تغيير دهند، چون تغيير پست بازيكن در حين بازي يكي از اصلي ترين نكات تاكتيكي پپ گوارديولا مي باشد مثال واضح در اين خصوص ماريو گوتسه در بازي مقابل آگسبورگ مي باشد، كه به نظر هنوز نتوانسته است انتظارات سرمربي را برآورده سازد و اجراي تقاضاهاي گوارديولا در مورد تغيير مدام پست براي او كمي درد سرساز شده بودند.
ايده ها و تصورات گوارديولا براي يك تيم مي بايست براي به نتيجه رسيدن در ابتدا به طور كامل توسط بازيكنان درك شوند تا به كارامدي خود را نشان دهند، به همين دليل پپ گوارديولا اين روند را زمان بر دانسته و آن را به يك پروسه تعبير كرده است.
تاكتيك هاي متغير بايرن مونيخ در اين روزها بسيار شگفت انگيز است و بيش از همه يادآور تيم بارسلونا در زمان حضور پپ گوارديولا است، كه هيچ ايرادي به اين موضوع وارد نيست. پپ گوارديولا توانايي شكل دادن تيمي را دارد كه با وجود تاكتيك هاي پيچيده و مخصوص، در فاز يادگيري و آموزش نيز مي تواند موفق و زيبا بازي كند و حتي نبود بازيكنان كليدي نيز نمي تواند تاثير منفي بر عملكرد تيم داشته باشد.
دوازده تركيب مختلف در دوازده بازي شايد نشان از وجود يك مربي كاملا نااميد و بي تجربه داشته باشد ولي در خصوص پپ گوارديولا اين موضوع صدق نمي كند و او از تيم خود با اين سيستم ها و تركيب هاي متفاوت جواب مي گيرد.
پپ گوارديولا دقيقا روشي را اجرا مي كند كه پيش از او موجب شكست لوئيز فن خال در بايرن مونيخ شده بود؛ تغيير بايرن مونيخ. فن خال فقط به دليل تصميم هاي خودسرانه خود در باشگاه شكست نخورد، او مي خواست خود باشگاه باشد و در مورد همه موضوعات باشگاه تصميم گيري نمايد. اما پپ گوارديولا خواهان چنين چيزي نيست، او به غرور، افتخارات و حساسيت هاي مديريت باشگاه احترام مي گذارد و فقط خود را بر روي منطقه تحت نفوذ خود متمركز مي نمايد؛ زمين بازي.
پپ گوارديولا مربي ايده آل گرايي است كه خواهان رسيدن به موفقيت است و آن را فراتر از همه چيز مي داند؛حتي بالاتر از علايق و سليقه هاي شخصي و به طور حتم اين سرمربي نوگرا در بايرن مونيخ هنوز به همه اهداف و تصورات خود از فوتبال نرسيده است.
حال بايد منتظر ماند و ديد كه اين ايده هاي او از فوتبال، براي بايرن مونيخ ضامن موفقيت نيز خواهد بود.