طرفداری-به گزارش Goal.com سرنوشت سسک فابرگاس همیشه این بود که فوتبالیست شود، حتی پوشیدن شماره 4 هم همیشه در سرنوشتش بوده،دقیقا همان چیزی که الگوی دوران کودکی اش، پپ گواردیولا پیش بینی کرده بود. چیزی که هیچکس نمی دانست این بود که این اتفاق در شهر سرد لندن برای یک جوان خونگرم خواهد افتاد، جایی که او شهرتش را به عنوان یکی از بهترین هافبک های نسل خودش خواهد ساخت.
بعضی وقت ها اتفاق هایی می افتند و شما نمی دانید چرا و چگونه، ولی این اتفاق ها رخ می دهند.
در جوانی همه چیز پیرامون معشوقش، بارسلونا بود، تیمی که تا جایی که یادش می آید همه بازی های آخر هفته هایش را در نیوکمپ تماشا کرده بود. ولی رابطه او با باشگاه به این آسانی نبود، حتی در شروعِ کار.
خیلی قبل از اینکه با بارسلونا قرارداد امضا کنم برای یک تست پیش آلبرت بنایگس( مربی تیم جوانان بارسا) رفتم، اولین باری بود که پیراهن بارسا را در یک بازی واقعی می پوشیدم.
آن در آن روز حتی 10 سال هم نداشت، ولی یک چیز را خوب به خاطر می آورد:
حضور یک مدافع بلند قامت با موهای بلوند، که مدافع خوبی بود.
او جرارد پیکه بود و مقابل سسک بازی کرد، چون در آن بازی از فابرگاس به عنوان مهاجم نوک استفاده شده بود. البته فابرگاس از اینکه بعد از آن بازی تماسی از باشگاه با او گرفت نشد ابراز تاسف می کند.
فابرگاس قبل از اینکه به تیم ماراتو، مهمترین تیم ساحلِ مارِسمه برود در تیم آرنیس دِمار بازی کرد. او فقط 6 ماه آنجا بود ولی مربیانش او را از چشم استعدادیاب ها به دور نگه می داشتند:
بله درست است، هر وقت استعدادیاب های بارسلونا می آمدند، مربیانم مرا از ترکیب بیرون می گذاشتند. من آن روزها این موضوع را نمی دانستم و بعدها متوجه شدم.
اما رودولف بورل که حالا در باشگاه منچسترسیتی کار می کند، هوش و توانایی های این هافبک لاغر و خجالتی را تشخیص داد و او را به لاماسیا برد، جایی که این بار با پیکه هم تیمی شده بود. یک سال بعد آن ها به مسی ملحق شدند که از فابرگاس هم خجالتی تر بود.
ما همه چیز را بردیم. ما تنها تیم جوانانِ B بودیم که تیم جوانان A اسپانیول را بردیم استعدادی که در آن تیم بود در سطح فوتبال جوانان بی نظیر بود.
با این حال، چرخه ای که قرار بود همه آن ها را به تیم اصلی برساند در سال 2003 و درست قبل از جام جهانی زیر 17 سال در فنلاند متوقف شد. جامی که او با نیمکت نشینی شروع کرد و به عنوان آقای گل به پایان رساند. بقیهِ داستان معروف است، او تیم محبوبش را به مقصد آرسنال ترک کرد. شاید اولین قدم او به سوی بلوغ، او را مجبور کرد با جای احساسات با عقلش تصمیم بگیرد:
چیزهای زیادی بود که مرا متقاعد کرد به آرسنال بروم. من بارسلونا را دوست داشتم ولی مسی و پیکه به تیم جوانانِ A رسیده بودند و رودولف هم دیگر در آنجا نبود.
بالاتر از همه این ها، نبرد قدرت در باشگاه که در سال 2003 باعث شد خوان گاسپار باشگاه را ترک کند، آینده او را نامطمئن تر کرد. در این شرایط و درست قبل از روز تولد 16 سالگی، شانس پیوستن به آرسنال برایش به وجود آمد. توپچی ها برای او و خانواده اش دعوت نامه فرستاند:
آن ها قبل از آن نامه 48 بار بازی مرا دیده بودند. آرسن ونگر و دیوید دین-نائب رئیس باشگاه-شخصا برایم نامه نوشتند.
می گوید هنوز هم از این موضوع حیرت زده است:
آن ها به من قولِ تمرین با تیم اول از همان سالِ اول را دادند. نمی دانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، آن ها با بچه ای مثل من چکار داشتند؟تابستان بود، چرا آن ها در تعطیلات نبودند؟ از اینکه آن ها همه کارهایشان را برای یک بچه مدرسه ای متوقف کرده بودند حیرت زده بودم.
ولی برای ونگر، او خیلی بیشتر از یک بچه ای مدرسه ای بود. همانطور که همه دنیا به زودی این را فهمیدند.
آن ها خیلی زود می خواستند من برای تیم اصلی بازی کنم، اعتماد زیادی به من داشتند. اینکه ونگر برای دیدن بازی من و پیشنهاد دادن به من تعطیلاتش در فرانسه را کوتاه تر کرده بود درست است، این تعیین کننده بود و ما تصمیم گرفتیم در این مسیر قدم بگذاریم، بعد از آن همه چیز فوق العاده بود.
پروسه انطباقش درخشان و سریع بود:
بهتر از آن نمی شد. در 16 سالگی من جوان ترین بازیکن تاریخ باشگاه، جوانترین گلزن باشگاه در لیگ و جوان ترین گلزن باشگاه در چمپیونز لیگ بودم. این به من کمک کرد به سطحی برسم که 12 سال گذشته را در آن سطح بوده ام چیزی که در فوتبال امروزی خیلی سخت است. بازی در انگلیس فیزیکی بود و سرعت باور نکردنی داشت تنها کاری که می توانستم بکنم این بود که به تمرین فیزیکی و ذهنی ادامه دهم.
فابرگاس از زمان اولین بازیش جام های زیادی برده است:
من خیلی خوش شانس بوده ام که جام های زیادی برده ام، من در فینال های زیادی بوده ام و بیشتر آن ها را برده ام.
ولی یک جام است که هنوز از او دوری می کند:
چمپیونز لیگ رویای همیشگی کودکی ام بود. در حال حاضر بایرن و بارسا بهتر از همه هستند رئال هم تیم فوق العاده ای است. بقیه تیم ها پشت سر این سه تیم هستند.
اخراج مورینیو و بازگشت گاس هیدینگ چلسی را تبدیل به تیمی غیرقابل پیش بینی در اروپا کرده است. درست مانند فصلی که ویاش بواش اخراج شد و چلسی با دی متئو قهرمان اروپا شد.
حتی اگر ما بهترین تیم نباشیم، در فوتبال همیشه بهترین ها قهرمان نمی شوند. قهرمانی ما غیرممکن نیست. ما همه توانمان را برای این کار خواهیم گذاشت.