برایمان از کودکی ات بگو…
«دوران کودکی شادی داشتم. خوش شانس بودم که والدین و برادری داشتم که عاشقم بودند. در حومه ی رم بزرگ شدم، در منطقه ای به نام ویتینیا. اولین خاطراتم از خانواده ام هستند…و فوتبال! همه چیزی که به آن نیاز داشتم توپ زیر پایم بود و خوشحال بودم.»
چند ساله بودی که فهمیدی آ اس رم وجود دارد؟
«به نظرم چهار پنج ساله بودم که اولین بار همراه پدرم بازیها را از تلویزیون تماشا کردم. همان موقع بود که شروع به درک این کردم که فوتبال و قوانینش یعنی چه و نام آن تیم با پیراهن زرد و قرمز چیست.»
در فامیلتان کسی بود که بخواهد تو را راضی کند که هوادار لاتزیو شوی؟
«راستش یکی از دوستانم سعی کرد چنین کاری کند. اسمش الساندرو بود و با هم به دبستان می رفتیم. قبل از آن پدرم مرا به راه راست هدایت کرده بود ولی با توجه به اینکه کل روز کنار هم بودیم، الساندرو سعی کرد مرا جذب کند. خیلی همه متقاعد کننده بود، ولی در آخر توانستم از دستش خلاص شوم و هوادار رم ماندم.»
اولین بازیکنی که سعی کردی در مدرسه بازی اش را تقلید کنی چه کسی بود؟
«وقتی در بیرون یا مدرسه بازی می کردیم همان اسامی مشهور همیشگی در پایتخت بین بچه ها محبوب بودند، فرانچسکو توتی محبوب ترین بود. 10 سالم بود که رم اسکودتوی 2001 را برد. بعد وقتی بزرگ شدم و برای تیم ها بازی کردم، سسک فابرگاس الگویم شد – به نظرم بازیکن بسیار بزرگی بود.»
چطور به آکادمی رم رسیدی؟
«وقتی نُه سالم بود به لوجیانی ملحق شدم، که عملا سومین تیم بزرگ شهر رم در آن زمان بود و آنها در سری ث بازی می کردند. پس از دو سال باید از بین رم و لاتزیو یکی را انتخاب می کردم چون هر دو مرا می خواستند. وقتی با پدرم به تریگوریا رفتم و با برونو کُنتی رئیس آکادمی ملاقات کردم تصمیمم را گرفتم. دقیق یادم نمی آید که چه گفت ولی همین که او آنجا حضور داشت و نحوه استقبالش از من کافی بود تا جالوروسی را انتخاب کنم.»
اولین ستاره ای که دیدی چه کسی بود؟
«همه تیم های پایه در تریگوریا تمرین نمی کردند به همین خاطر ملاقات با بازیکنان تیم اصلی آسان نبود ولی شانس آوردم چون در الیمپیکو توپ جمع کن شدم. از 03-2002 کارم را شروع کردم و همان جا بود که همه بازیکنان را دیدم. یکی از اولین بازیکنانی که از نزدیک دیدم کاپیتان بود. یادم می آید که فکر می کردم خیلی بزرگ به نظر می رسد و ترسیدم، ولی یک کلمه که حرف زد کافی بود و سریعا نگرانی ام برطرف شد.»
وقتی جوان بودی دروسی را هم دیدی؟ اگر پاسخ مثبت است، تجربه اش چطور بود؟
«جالب اینجاست که اولین باری که دانیله را دیدم و حرف زدیم در تریگوریا نبود بلکه در ساحل بود! در اُستیا بودم، جایی که او در آن متولد شده و آنجا زندگی می کرد. یادم می آید که با پدرش آلبرتو بود که مربی تیم جوانان بود و او مرا می شناخت، هر چند من در تیم های رده های پایین تر بودم، او چند باری مرا به تیمش دعوت کرده بود تا کنارشان تمرین کنم. بدین صورت بود که برای اولین بار با دروسی ملاقات کردم. با یکدیگر احوال پرسی کردیم و کمی حرف زدیم. چند سال بعد دوباره او را دیدم در تیم اصلی. واقعا با او و فرانچسکو صمیمی شدم.»
چه زمانی شد که پیش خودت گفتی: من فوتبالیست حرفه ای خواهم شد؟
«در آخرین سالم در تیم جوانان بود که به خودم گفتم می توانم موفق شوم، همان وقتی که اسکودتو را بردیم و قرار شد من قرضی به کروتونه بروم. چیزی درون من جوانه زده بود، واقعا خودم هم متوجه اش نشدم. به شکلی ناگهانی چیزی ذر ذهنت بوجود می آید و متوجه می شوی که در مسیر درست هستی. زمانی فرا می رسد که می گویی: من می توانم فوتبالیست شوم.»
برایمان از اولین بازی ات بگو – افراد زیادی نیستند که می توانند بگویند در اولین بازی شان برای رم با توتی تعویض شدند…
«مه 2011 بود، بازی رم-سامپدوریا در استادیو الیمپیکو. فرانچسکو خودش کاری کرد که من واقعا احساس راحتی کنم با یک لبخند سریع – همان حرکت به من کمی آرامش داد. خیلی در زمین نبودم، چون فقط 3 دقیقه مانده بود، ولی باید بگویم که حسی فوق العاده داشت. یکی از آن لحظات بزرگی که در حافظه ات ثبت می شود و خوشحالم که خانواده ام هم روی سکوها حضور داشتند و شاهدش بودند.»
چهره هایی نظیر فرانچسکو توتی و دانیله دروسی چقدر در پیشرفت تو نقش داشتند؟
«نقش آنها فقط مهم نبوده، کاملا حیاتی بوده است. هم فرانچسکو و هم دانیله در هر زمینه ای به من کمک کردند. بیش از هر فرد دیگری آنها در رم به من کمک کردند، در خصوص این موضوع تردیدی نیست. از من حمایت کردند و در مورد همه چیز برایم توصیه هایی داشتند – مخصوصا در مورد اینکه باید در زمین چطور رفتار کنم و به طور کلی اینکه در جایی مثل شهر رم باید چطور باشم. بعضی اوقات مرا کنار می کشند و به من می گویند ولی اغلب یک کلمه هم کافی است، یک جمله یا یک نگاه تا بفهمم دارم آیا دارم کار صحیح را انجام می دهم یا نه.»
به عنوان فوتبالیست و انسان از آنها چه چیزهایی یاد گرفتی؟
«فرانچسکو توتی که همین طوری نمی آید و به شما درس بدهد، کافی است که ببینید در زمین چه می کند و خودتان سعی می کنید از او تقلید کنید، حتی با اینکه آسان نیست. او همیشه الهام بخش بوده است. از دانیله هم رفتار در زمین مسابقه و داشتن اراده برای کسب پیروزی را یاد گرفتم، روحیه جنگندگی و درک تاکتیکی را یاد گرفتم.»
سه سال گذشته، زندگی ات چقدر تغییر کرده و چقدر از آن مثل قبل است؟
«بجز اینکه مشهورتر شدم مثل قبل ماندم، همان ارزش هایی را دارم که در جوانی داشتم. همان طور سر به زیر هستم، رابطه ام با خانواده ام مثل قبل است، همان دوست دختر قبلی….خب، البته عوض شده چون در جولای عروسی کردیم.»
مصاحبه ی کامل تر در سایت هواداران رم در ایران www.asroma27.com