طرفداری - ماهنامه دنیای فوتبال در سال گذشته گفتگوی مفصلی با علی آبادی درباره ورزش و سیاست انجام داد. سایت دنیای فوتبال دیشب این گفتگوی خواندنی را بازنشر کرد و ما بخش های مهم و فوتبالی این گفتگو را در زیر منتشر می کنیم.
با توجه به تجربه و سابقه شما در ورزش و مدیریت کلان ورزش که داشتید، از زمانی که وارد کمیته ملی المپیک شدید چه تفاوتهایی در این بخش و بخشهای مدیریتی دیگری که در آن حضور داشتید، وجود داشت؟
برای اینکه وارد چنین بحثی شویم ابتدا باید کمی به عقبتر برگردم. زمانی که من به سازمان تربیت بدنی آمدم، جایگاه ورزش ما در آسیا دهم و در بخش جهانی و المپیک در جایگاه پنجاه و دوم بود. ورزش بانوان بشدت ضعیف بود و بانوان ما در عرصه بینالمللی حضور نداشتند. اعتبارات ورزشی ما بسیار پایین بود و جوابگوی حداقل نیازهای ورزش نبود. زیرساختها که بزرگترین نیاز ورزشکاران برای تمرین و آمادگی است، بسیار ضعیف بود و بسیاری از موارد دیگر که این چیزهایی که اشاره کردم مورد اصلی و شاخص آن بودند. موقعی که وارد وزارت ورزش شدم، یک مدت ۶ ماهه را فقط به تحقیق، بررسی و مطالعه اختصاص دادم. در ۶ ماه به تمام استانها سفر کردم و با هیأتهای مختلف استانی، بسیاری از ائمههای جمعه، استانداران، مدیران استانها، باشگاهها، ورزشکاران و پیشکسوتان جلسه گذاشتم و نقطه نظرات آنها را جمعآوری کردیم و تیمی بود که به هر استانی میرفتیم، موضوعها را مینوشت و در آن نقاط مشترک را مشخص میکرد.
شما دغدغه ورزش قبل از ورود به این عرصه را داشتید؟
من به عنوان یک مدیر، حرفهای نگاه میکردم و برای اینکه وارد عرصهای شوم باید ابتدا آن را بشناسم. اول باید نقاط ضعف، قوتها و به اصطلاح wot را بشناسم.
چون شما به آقای احمدینژاد نزدیک بودید این سؤال را میپرسیم. پیشنهاد حضور در ورزش از طرف شما به آقای احمدینژاد بود یا ایشان این مسئولیت را به شما دادند؟
دقیقاً خواسته آقای احمدینژاد بود. وقتی که ایشان رأی آوردند، گزینه اصلی وزارت راه و ترابری من بودم و تا آخرین لحظهای که نامه معرفی اعضا برای مجلس هم تهیه شده بود، نام من در آن لیست قرار داشت، اما به هرحال، ایشان رئیس جمهور بودند و تصمیم گرفتند آقای رحمتی در سمت خودشان باقی بمانند و من در جای دیگری فعالیت کنم.
از این تصمیم دلخور نشدید؟
نه، دلخور نشدم. آقای احمدینژاد بارها در جلسات دولت و حتی ورزش این مطلب را گفتند. بنده از زمانی که ایشان به شهرداری تهران رفتند یا وارد هیأت دولت شدند، حتی یک بار هم برای در اختیار گرفتن سمت، مستقیماً یا غیر مستقیم جلسهای نداشتم. زمانی که بحث آبادگران به وجود آمد و آقای احمدینژاد اتنخاب شدند، من علاقهمند بودم به کارهای غیر دولتی بپردازم. در چند جا مشاور بودم. در کمیته امداد و ایران خودرو مشاور بودم و در یک بخش شهرداری تهران کمک میکردم و در یک بخش هم کارهای خصوصی انجام میدادم و انگیزهای برای ورود به کار دولتی نداشتم. فشار دوستان بود که نیاز داشتند. به تواناییها و تجربه ۳۰ ساله من نیاز داشتند و از من خواستند به شهرداری بیایم. صریحاً میگویم که هرگز برای در اختیار گرفتن سمت، مستقیماً یا غیر مستقیم با آقای احمدینژاد که با بنده دوست صمیمی هم بودند و ارتباط داشتیم، حرفی نزدیم.
درباره بحث حضورتان در ورزش بیشتر توضیح دهید؟
بله، در واقع زمانی که من وارد وزارت ورزش شدم با دستور آقای احمدینژاد بود و پذیرفتم. من مدیر استراتژیک هستم و سوابق من نشان میدهد که مدیر وزارتخانهها بودم. نخستین وظیفهام این بود که محیط را بشناسم. لذا همان اول کار به بخشهای سازمان تربیت بدنی اعلام کردم کسی کارش را تعطیل نکند، شل نکند و کارشان را به همان شکل سابق و با قوت و قدرت انجام دهند و اجازه دهند ما بررسیهایمان را انجام دهیم. اعلام کردم هر کس با قدرت و سلامت کار کند و همپای ما بدود در جمع ما حضور خواهد داشت. به همین دلیل در زمان من کمترین افراد از بیرون سازمان آمدند و تمام افرادی که انتخاب شدند برای بخشهای کاری کسانی بودند که از داخل سازمان تربیت بدنی انتخاب شدند. مانند آقای هاشمی، ارشدی و شاید نفراتی که من وارد سازمان کردم از انگشتان یک دست یا ۷-۸ نفر بیشتر نشد؛ چون اعتقاد دارم در ورزش ما ماندنی نیستیم، ولی گروههایی هستند که متعلق و از جنس ورزش هستند. چه ما باشیم و چه نباشیم اینها خواهند بود. بنابراین باید اینها را تقویت کنیم چون اینها ماندگار خواهند شد و لذا در یک برنامه ۶ماهه شاید بیش از هزار جلسه در دفتر من و استانها برگزار شد و در این جلسات به یک خط مشی کلی رسیدیم. به طور مثال به این نتیجه رسیدیم که زیرساختهای معمول پیشرفته دنیا، ۲ متر مربع به ازای هر نفر است. یعنی به ازای هر شهروند معادل ۲ متر مربع فضای ورزشی دارند، اما در کشور ما این رقم ۴ دهم مربع و ۲۰ درصد فضای لازم را داشتیم و بشدت از این نظر فقیر بودیم.
اما در انتقادی که به شما میشد میگفتند سازمان تربیت بدنی به هر جا که رسیده یک سوله زده و آن را فضای ورزشی کرده و بودجه کشور را در شرایطی که ما در تحریم بودیم به دلیل ارتباط خاص شما با آقای احمدینژاد و اینکه گرفتن بودجه برای شما سهلتر بود به کارهای عمرانی پرداختید، اما شما هیچگاه به این انتقادات جواب ندادید.
ببینید هر نقد را نباید جواب داد. افراد بسیاری هستند که یا آگاهی ندارند یا از روی غرض صحبت میکنند. به هر حال در روستایی که ۴ هزار جمعیت دارد که نمیتوان سالنی را طراحی کرد که ۳۰ میلیارد هزینه دارد. در یک روستا باید در حد روستا و در شهر هم در حد بضاعت آن. سالنهایی که ساخته شده و خدمات میدهند به خوبی و با برنامه ساخته شده و به طور کلی میتوان گفت رشد ورزش ما در حال حاضر مرهون ساخت چنین فضاهایی است. شما تا تخته شنا نداشته باشید مگر میتوانید ورزشکار شناگر آموزش دهید؟ وقتی که رینگ و سالن بوکس نداشته باشید میتوانید بوکسور تربیت کنید؟ شما تا زمانی که برای تیراندازی، مجموعه و تفنگ نداشته باشید مگر میتوانید ورزشکاری تربیت کنید؟ این افراد کسانی هستند که دائماً از نظر رفتاری در حال چرخش هستند و ثباتی ندارند. یک زمانی فریاد همه این بود که ما جا نداریم ورزش کنیم، لذا باید ساخته میشد. اینها بر اساس نیاز و در چند سطح مختلف ساخته شده است. در تبریز، مشهد، اردبیل و در استان مرکزی و… ساختمانهای بسیار شیک و کم نظیری در دنیا ساخته شده یا استادیومهای فوتبال و استخرهای شنا در شهرهای بزرگ شروع شده و ساخته شده؛ مثل همین استخر ۳گانهای که در امجدیه ساخته شده است. ما در بعضی از استانها سالنهای ۲-۳ هزار نفره و بر اساس نیاز ساختیم و روی این کار کارشناسی شده است.
یعنی هر آجری که روی آجر گذاشته شده با برنامهریزی بوده و این طور نبوده که در سفرهای استانیتان مردم شعار بدهند که ما سوله میخواهیم و بعد…؟
به من خیلی فشار آوردند که این سالنهایی که آقای احمدینژاد گفتهاند ۲۵ در ۳۶ بسازید. من زیر بار نرفتم و گفتم باید ۲۴ در ۴۲ که استاندارد باشد، ساخت؛ یعنی هم بتوان در آن والیبال بازی کرد، هم فوتسال و هم هندبال. بالطبع میبینید استخرها و سالنهایی که ساخته شده هم از نظر ارتفاع و هم از نظر عرض و طول به گونهای است که استاندارد ورزشهای عمومی را دارد؛ مثلاً جایی سالن مخصوص تیراندازی میخواسته ساخته شود و سقف ۸ متر نمیخواسته و ۴ متر میخواست. اما وقتی به زنجان میروید و میبینید سالنی که برای بدمینتون ساخته شد روی اصول دقیق ساخته شد. مثلاً مجموعهای که در تهران برای دوومیدانی ساختیم شیکترین مجموعه و استاندارد و ۳ هزار نفره و با زمینی استاندارد مهیا شده است. لذا همه اینها باید در جایگاه خودشان باشد. یک نفر میآید و میگوید شما در فلان روستا استخر و سوله ساختید، سوله که در همه دنیا فقط شکلش عوض میشود. یک جاهایی به شکل سوله فضایی است و یک جاهایی به شکل سوله است. نمیتوانید آن را با تیرآهن بسازید چون هزینهاش بسیار بالا میرود و نیاز نیست. قرار نیست ما در یک شهر ۵هزار نفره سالن لوکس و ۳۰ میلیارد تومانی بسازیم، اما همین ۵-۱۰ هزار نفر هم از بودجه عمومی مملکت حق دارند و باید برای آنها هم همانند شهرهای دیگر هزینه شود.
اما باز هم به نظر میرسد رابطه شما با آقای احمدینژاد در دریافت بودجه مؤثر بوده است، چون در خیلی از بخشها این مشکل وجود داشت.
نخیر. ما با دوندگی و گریه میگرفتیم! من خاطرهای از این ماجرا دارم. یک روز به دفتر ایشان رفتم و گفتم آقای دکتر پول میخواهم. ایشان گفتند آقای علیآبادی وسط سال است و شما که این کارهاید نمیدانید بودجهای نیست تا بدهیم؟ گفتم شما هر سفری که میروید میگویید پروژه شروع شود، اگر میگویید وسط سال است و بودجه نداریم پس پروژه جدید شروع نکنید و من هم در سفرهای استانی بعدی با اجازه شما پروژه جدید را شروع نخواهم کرد. خیلی بحث کردیم و حتی حرفهای از حالت عادی خارج شد. ایشان نهایتاً عصبانی شد و زیر یک کاغذ سفید نوشت محمود احمدینژاد و امضا کرد و گفت تو که حرف حساب حالیت نمیشه، هر چه میخواهی روی این بنویس و رفت. دنبالش رفتم و گفتم به هر حال شروع پروژه با هزینه است. ما با تمام قوا میایستادیم که برای ورزش بودجه بگیریم و پیگیری هم میکردیم. اعتقادم این است که وزیر ورزش یا رئیس سازمان تربیت بدنی وظیفه کار ورزشی نداره و وظیفهاش لجستیک و پشتیبانی است. اگر وزیر ورزش کارهای خودش را درست انجام دهد و منابع مالی را تأمین و نظارت بر قوانین کند ورزش خوب پیش میرود. ما هم سعی کردیم همین کار را بکنیم. تأمین منابع، هم برای فدراسیونها و هم پروژه. اگر دقت کنید متوجه میشوید در زمان من دریافتی ۶ تا ۷ برابر افزایش پیدا میکند. فدراسیونی که واقعاً نمیتوانست کوچکترین فعالیتی را انجام بدهد. اگر امروز فدراسیونهای ما این رشد را پیدا کردند که در سطح دنیا و اکثر رشتهها حرفی برای گفتن داشته باشند سر منابع مالیای است که ما در اختیارشان قرار دادیم.
اما ورود و عملکرد شما در حوزه ورزش به جز در بخش لجستیک اینگونه بود که انگار علاقه داشتید فراتر از این باشید و خودتان بازیگر نقش اول باشید.مثلا در فوتبال شما دوست نداشتید؟ مگر قرار نبود خودتان در انتخابات شرکت کنید؟
نه! اصلاً قرار نبود من شرکت کنم. فضایی که در فوتبال وجود داشت…
اما شما شرکت کردید و بعد استعفا دادید.
بله، این هم به این دلیل بود که خودم نمیخواستم. به من حکم شد که فضای ورزش و فضای فوتبال بد است و مردم روی فوتبال توقع دارند و میخواهند فوتبال خوب باشد، و اگر شما به آنجا بروید این کار را میتوانید خوب انجام بدهید. چون هم در موضع رئیس سازمان هستید و هم در موضع رئیس فوتبال این کار را به خوبی میتوانید انجام بدهید!
این خواسته آقای احمدینژاد بود؟
حالا خیلیها به من میگفتند و بهتر است اسم نیاوریم. من ۱۵ روز در قبال این موضوع مقاومت کردم. آمدن رئیس سازمان در فوتبال به صلاح نیست.
آقای صفایی فراهانی یک بار گفته بودند کیومرث هاشمی در جلسهای عنوان کردند که خود آقای احمدینژاد هم علاقهمند به ورود در عرصه مدیریت فوتبال هستند.
این دروغ است و حداقل اینکه من در این باره چیزی نشنیدهام. من از آقای احمدینژاد چنین چیزی نشنیدهام و صحت ندارد و این حرفها دروغ است. بعد هم که به من فشار آمد من به عنوان فردی که در چارچوب مدیریتی این کشور قانعم به اینکه در جایی اگر مخالف چیزی باشیم باید طبعیت کنیم. بهتر است به بحث خودمان برگردیم و فوتبالی نکنیم!
اما شما آقای دادکان را هم کنار گذاشتید.
شما از کجا میدانید که آقای دادکان را کنار گذاشتیم؟
خودتان بیانیه دادید.
من چنین بیانیهای ندادم. من تابه حال ۱۰ بار گفتم که اگر سندی و مدرکی دارید بگویید. حتی یک برگ نمی توانید پیدا کنید که من دادکان را برکنار کردم. ما باید هر حرفی میزنیم سند و مدرک رو کنیم. در هیچ کجا سازمان تربیت بدنی بیانیهای نداده و حکم برای برکناری آقای دادکان ندادیم. آقای دادکان یک ماه مانده بود که دورهشان تمام شود. برای کسی که یک ماه مانده دورهاش تمام شود که بیانیه نمیدهند. خب این یک ماه تمام میشود و میرود.
خب درآن زمان فشار زیاد بود و تیم ملی بد نتیجه گرفته بود.
هیچ کس توقع نداشت تیم ملیمان بیش از این چیزی که نتیجه گرفته بود بگیرد. سطح تیم ما طوری نبود که انتظار داشته باشیم.
اما آقای احمدینژاد گفته بودند که باید جزو ۸ تیم شویم و…
آقای احمدینژاد خواستهشان از ورزش کشور را اعلام میکردند نه اینکه در آن دوره هشتم شویم. آقای احمدینژاد میگفتند پتانسیل ورزش و کشور ما این است. ما این را نشان دادیم و در المپیک هفدهم شدیم پس میتوانیم. پتانسیل وجود دارد و باید مدیریت درستی شود. آقای احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور باید کشور را رو به جلو هل بدهد و کار درستی هم میکرد. پس مدیر ارشد کشور باید همه را رو به جلو ترغیب و تشویق کند. قرار نیست بگویند عقبگرد کنیم و حرف هوشیارانهای میزد. آقای احمدینژاد خودشان ورزشکار بودند و فوتبال را هم خوب نگاه میکرد، میگفت ظرفیت ما باید از این چیزی که هستیم بالاتر برود. مشکل ما آلودگیهای حول فوتبال است که اگر برطرف شود ما میتوانیم بالاتر برویم. اما هیچ وقت نگفته بود در بازیهای جام جهانی ۲۰۰۶ باید جزو هشت تیم شوید. شما باید برای بحثی که میکنید مدرک بدهید. هر رئیس فدراسیونی که در آن زمان برکنار شد برایش حکم صادر شده که آقای فلانی میرود و آقای فلانی میآید. هرگز چنین حکمی برای آقای دادگان زده نشده است.
پس چرا تعلیق شدیم؟
تعلیق داستانش سیاسی است و من نمیخواهم به آن بپردازم.
خبرگزاری فارس بیانیه تان را سال ۸۵ گذاشته بود.
عیب ندارد. تنها یک تعداد معاونین و دوستان ما در سازمان تربیت بدنی یک چیز را صورتجلسه کردند و از من درخواست کردند با توجه به نتایج بد تیم ملی شما این تغییرات را بدهید که من این کار را نکردم. من دقیق برایتان عرض میکنم. در آنجا تعدادی از مدیران سازمان تربیت بدنی بررسی کردند و گفتند فضای فوتبال و فدراسیون فوتبال ما خوب نیست و شما به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی ایشان را عوض کنید. من هم گفتم دوران مدیریت ایشان یک ماه مانده و نباید عوض کنیم. حتی آقای هاشمی هستند. ما چند بار برای آقای دادگان پیغام دادیم که جنابعالی برکنار نشدید و تشریف بیاورید و کارتان را ادامه دهید، نیامدند. مطمئن نیستم اما به نظرم کتبی هم این مسئله را نوشته باشیم. بعد از اینکه ایشان گفتند نمیام، آقای هاشمی را به عنوان سرپرست در فدراسیون گذاشتیم. آقای دادگان استعفایشان را به AFC نوشتند و به ما ننوشتند.
آقای احمدینژاد در مصاحبه تلویزیونیشان با آقای حیدری در بحثی در مورد انتخابات دقیقاً این جمله را گفتند که من به آقای علی آبادی گفتم نکن اما ایشان این کار را انجام دادند و این شده که ما تعلیق شدیم و…
آقای احمدینژاد دقیقاً جملهای که به من گفتند این بود که اگر میخواهید فوتبال اصلاح شود از نگهبان دم در تا رئیس فدراسیون کلاً باید عوض شوند. چون مجموعه خراب است! من نمیگویم درست است یا غلط. وقتی به من میگوید از نگهبان تا رئیس، وقتی میگوید کاندیدا شو، از فدراسیون فوتبال هیچ کس راضی نبود. نه مردم، نه رسانهها و نه دولت. به بنده میگفتند از نگهبان دم در تا رئیس باید فدراسیون جدید را احداث کنید که من گفتم آقایان نمیشود. شاید بتوان گفت ۴-۵ تا یا ۱۰-۱۲ نفر عیب و ایرادی داشته باشند و باید برخورد شود اما به طور کلی شدنی نبود. به همین دلیل برخورد منطقی کردم با این قضیه و قطعاً میگویم برکناری در کار نبود و خواهشم این است که بررسی دقیق کنید. اگر سندی پیدا کردید که مهندس علی آبادی نوشته آقای دادگان باید برکنار شود من رسماً در تلویزیون جمهوری اسلامی مینشینم و هم از آقای دادگان و هم از ملت ایران عذرخواهی میکنم.
آقای احمدینژاد مدعی بود تعلیق ما محصولی از اتفاقی از داخل بود و شما هم ناراحت بودید که نامه از ایران خیلی به آن طرف میرود…
این اتقاقات افتاد. من نمیخواهم خیلی شفاف در این باره صحبت کنم. شما خیلی بحث را اینور و آنور میکنید. شما وقتی میگویید فضای ورزشی ساخته شده را با هر مدلی مقایسه کنید با پیش از انقلاب و بعد از انقلاب، هم از نظر کیفیت و هم از نظر حجم. این نیاز ضروری ورزش کشور بوده که تمام جامعه ورزش از کمبود آن مینالیدند. غیر از این بود؟ برای اسکیت شما من ۵ مجموعه استاندارد در ۵ استان اسکیت خیز! کشور ساختم. برای ورزش شنا بیش از دهها استخر ساخته شده. برای همه استانها سالنهای ۵ هزار نفره ساخته شده. تیراندازی که الآن بانوان ما مدال نقره و برنز گرفتند و در قدیم هیچ محلی از اعراب نداشتند ۱۲ هزار متر زیربنا در مجموعه آزادی ساخته شده که مدرنترین در آسیاست. برای تیر و کمان زیباترین مجموعه را ساختیم که قبلاً باید به زمینهای قرضی شهرداری کجا و کجا میکرد. امروز تقریباً کسی نمیگوید فضای ورزشی کم داریم. خوابگاههای ورزشی به اندازه کافی در سراسر کشور ساخته شده و فکر میکنم جای قدردانی بزرگ از کسانی که این کار را کردند دارد. من به تنهایی این کار را نکردم. جامعه ورزش به این اتفاق رسید که معادل چیزی که در ۵۰ سال گذشته در این کشور فضا ساخته شده بود را در ۴ سال بسازیم. اینکه شما فرمودید بیشترشان نیمه کاره هستند درست نیست و من چون مدیریت کردم میدانم بیشترشان تمام شده است.
البته پروژه عمرانی اینطور هم نیست که بگویید چون شما شروع کردید شما هم باید تمام کنید.
این را مطمئن باشید که اگر خودم بودم تمام میکردم. میرفتم با هر بدبختی بود پول میگرفتم و تمام میکردم. کسی نبود که برود اینها را دنبال و تمام کند. سعیدلو به ورزش کشور میآید در حالی که علاقهمند نیست و بیشتر تمرکزش به مسائل و جریانات داخلی است و دعوای داخلی و بعد از دوسال میرود. بعد از او هم آقای عباسی میآید و میخورد به این دوران کم پولی ورزش و… و به نظرم جدی دنبال نمیشود. پس ببینید کاری ما در ورزش کردیم اینطور نبود که بگوییم فقط میخواهیم ساخت وساز شود. برنامه را تعریف کردیم. من ۸ سال پیش گفتم باید چهارم آسیا شویم و میشویم. تنها کسی بودم که این را گفتم و خیلیها مخالفت کردند اما شدیم. امروز هم میگویم میتوانیم سوم آسیا شویم و به شرطها و شروط ها.
البته آقای سجادی گفتهاند امکان ندارد سوم شویم.
من کاری به آقای سجادی ندارم. من عرض میکنم اگر غول خفته تیراندازی ما بیدار شود. در بازیهای آسیایی حدود ۱۴۰۰ مدال در ۳۶ رشته توزیع میشود. در دومیدانی، تیراندازی، ژیمناستیک، قایقرانی و… ۷۰۰ مدال توزیع میشود که ما هیچ سهمی نداشتیم. برای نخستین بار در قایقرانی دو مدال گرفتیم در بقیه رشتهها توفیقی نداشتیم. در دومیدانی ما نخستین بار توانستیم به مدال برسیم در المپیک هم شاهکار شد و ما مدال نقره را گرفتیم.
قبول کنید آوردن کفاشیان اشتباه بود!
برای همین است که مستقیماً به جام جهانی رفتید؟ در فوتسال اول شدید؟ در فوتبال ساحلی اول شدید؟
به نظرتان کار پایه انجام شد؟
کار مدیریتی انجام شد! برای اینکه گروه را تعیین کنیم باید عملکرد و نتایج شان را بررسی کنیم. در آسیا بعد از سالها جلوتر از کره و ژاپن در رنکینگ چهل و دوم قرار گرفتید. گرفتید حالا بگویید آقای کفاشیان معجزه کرده، جادو کرده یا آقای کفاشیان بشکن زده! شده، مهم این است که شده. حالا این کار را با روابط انجام دادید یا با جادو و جنبل و خواهش و تمنا بحث ثانویه است. آن چیزی که روی کاغذ است این است که در ردههای مختلف جوانان، نوجوانان، بانوان، فوتبال، فوتسال و… همه بالا رفتید.
فکر میکنید یادگاری شما برای ورزش ایران چیست؟ نخستین چیزی که به ذهنتان میرسد را بگویید؟
کسب جایگاه ۱۷ برای کشور در المپیک و جایگاه چهارم در آسیا و توسعه بینظیر و انفجار ساخت و سازها در کشور و توسعه اماکن ورزشی
به توسعه اماکن اشاره کردید، جریان ورزشگاه نقش جهان اصفهان ماجرایش چه بود؟
کدام ماجرا؟
اینکه چرا این قدر طولانی شد؟
ورزشگاه نقش جهان خیلی خوب کارهایش پیش میرفت میتوانست حتی تمام شده باشد منتها پس از اینکه ما آمدیم ادامه کار جدی گرفته نشد. بعضاً معتقد بودند که مجموعهای زیادی است، در حالی که کشور ما به عنوان یک کشور ۷۵ میلیونی که میخواهد در سند چشمانداز بین کشورهای منطقه رتبه نخست را داشته باشد به چنین ورزشگاههایی نیاز دارد که در تمام ابعاد اول باشد مانند ورزشگاههایی که احداث شد؛ مثل مجموعه ۵هزار نفری شیراز یا ۷۵هزار نفری اصفهان و یا ورزشگاه یادگار امام و مجموعه سرپوشیده ۴۰هزار نفری و یا ورزشگاه تختی؛ همه اینها ظرفیتی بود که میتوانستیم براحتی بزرگترین مسابقات حتی جهانی را در کشورمان برگزار کنیم.
مهندس! شما در بحث زیرساختهای سراسری کشور همانطور که گفتید یک حرکت انتحاری انجام دادید، اما بحث زیرساخت و اماکن در باشگاههای ورزشی مغفول ماند؛ به طور مثال سالها میگذرد، اما پرطرفدارترین باشگاههای ورزشی ما که استقلال و پرسپولیس هستند هنوز یک کمپ اختصاصی ندارند؟
اینها را به من دادند، برای استقلال هم من شروع کردم، زمین برایشان میگرفتم با مشکلات و دغدغههای بسیار الان لیگ ما حرفهای است، اما وقتی بازرسان AFC میآیند ما برای گرفتن امتیاز از آنها در واقع سر آنها کلاه میگذاریم، در حالی که باشگاههای ما همه دولتی هستند به جز یکی دو باشگاه با امکانات ضعیف، چگونه میتوانیم از آنها امتیاز بگیریم؟ ببیند تعارف را کنار بگذاریم. اگر میخواهیم باشگاهداری در یک کشور باب شود نخست باید آسیبشناسی کرد. اینکه چرا باشگاهها در کشور ما شکل نمیگیرد، اما در اروپا شکل میگیرد چه فرقی بین ما و آنها وجود دارد. البته من در این زمینه مطالعه کردهام ببینید در دنیا به باشگاهها زمین را تقریباً به نرخ رایگان میدهند تا بتوانند باشگاه بسازند. شهرداریها یا دولت به باشگاه هم کمک بلاعوض میکنند یا وام با بهره صفر درصد در بلندمدت میدهند همچنین در باشگاههای دنیا قیمت بلیت دست خودشان است، این طور نیست که با تغییر قیمتها با مانع برخورد کنند. در باشگاه از برندهایشان استفاده میکنند، اما در کشور ما هر کس به خودش اجازه میدهد لباس پرسپولیس یا سایر تیمها را بزند در واقع حق کپیرایت وجود ندارد. در دنیا یک بخشی از درآمد عمده باشگاهها روی شرطبندیها است که ما نداریم و… حالا باز هم نیاز هست که بگویم چرا باشگاههای ما پیشرفت نمیکنند.
خوب شما در دوره خودتان چه اقدامهایی انجام دادید تا باشگاهها خصوصی شوند؟
سعی خودمان را کردیم، اما دولت زیر بار نرفت و نتوانستیم این را برای دولت جا بیندازیم که اگر میخواهید باشگاههایمان و تیمهایمان رشد کنند و هزینههایشان پایین بیاید باید اینگونه عمل کنیم.
شما یک بار گفته بودید ۳۰۰میلیارد در این فوتبال هزینه میشود که ویروسها از آن استفاده میکنند در واقع ۱۰۰میلیارد در فوتبال هزینه میشود و ۲۰۰میلیارد ویروسها میبرند؟
بله، من نوشتم و به دولت گفتم برای فوتبال ۱۰۰میلیارد بدهید و باشگاهها را خصوصی کنید اینگونه میتوانید فوتبال را نجات دهید، ضمن اینکه معتقدم معنی ندارد که یک تیم فوتبال ببرد یا ببازد دولت پاسخگو باشد. جالب است ما بزرگترین کارخانههایمان حتی صنایع و مخابراتمان را میدهیم به دست بخش خصوصی، اما چه اتفاقی میافتد که باشگاههای فوتبالمان را به بخش خصوصی نمیدهیم.
این محصول نگاه امنیتی نیست؟
این را از من نپرسید از مسئولان امنیتی بپرسید.
روی شما فشار بود که باشگاهها را خصوصی نکردید؟
نه، فشار نبود، اما در هرحال طرحهایی که در این زمینه دادیم بدون دلیل رد شد شاید هم یک دلیلش همین چیزی که شما میگوید باشد، چون ما کشوری هستیم که همیشه و در همه جا میخواهند ما را ببلعند پس باید در همه زمینهها بیدار باشیم.
شما میگویید باید نگاه ما به ورزش فرهنگی باشد در دروه خودتان چه اندازه تلاش کردید با نگاه امنیتی حاکم بر ورزش مبارزه کنید؟
از نخستین قدمی که برداشته شد قصدمان این بود که بگوییم خانمها بیایند در ورزشگاهها و حضور پیدا کنند پیگیری کردیم که پرسپولیس و استقلال را بدهند دست مردم. حتی پیشنهاد کردیم اگر نمیخواهند استقلال و پرسپولیس را بفروشند به یک مدیر به مدت ۵سال واگذار کنید، اگر خوب عمل کرد بگذارید بماند، اگر بد عمل کرد از دست او بگیرید اما نفروشید. کسانی بودند که حاضر بودند و میگفتند ما حاضریم این ۲ تیم را بگیریم، اما از دولت هیچ چیز نمیخواهیم به شرط اینکه ۲ سال دستمان باشد تا برنامهریزی و درآمدزایی کنیم.
چرا دولت هیچ وقت نمیخواسته که این ۲باشگاه تکلیفش روشن شود؟
نه فکر نمیکنم این ۲باشگاه برای دولت جز هزینه و دردسر چیزی داشته باشند با این حرف موافق نیستم.
اعضای هیأتمدیره با نظر آقای احمدینژاد در این ۲ تیم انتخاب میشدند؟
نه آقای احمدینژاد فقط یک نفر کاشانی را به من معرفی کرد.
سعیدلو چطور؟ احمدینژاد گفت یا خودتان به او نزدیک بودید؟
نه به او نزدیک بودم و آن موقع اختلاف خاصی نداشتیم.
بنابر این پس از آمدن به ورزش دچار سوءتفاهم شدید؟
بله پس از آمدن به ورزش ایشان گمان میکردند من عاملی شدم که از معاونت اجرایی او را برداشتهاند. از من دلخور بود در حالی که اصلاً اینطور نبود.
پشیمان نیستید از اینکه سعیدلو را معرفی کردید برای وزارت ورزش؟
چرا. موافقم با حرفتان.
و یک سئوال دیگر! احمدی نژاد در فوتبال چه دخالت مستقیمی داشت؟
دفتر احمدی نژاد به کفاشیان زنگ زد و گفت که علی دایی را بردارید.