مطلب ارسالی کاربران
تأثیر فرهنگ ایرانزمین بر ژاپن باستان قسمت اول....
یک) حضور ایرانیان در ژاپن به نقل از کتاب «نیهون شوکی»
براساس توضیحات ایتو گیکیو ایرانشناس ژاپنی، در قدیمیترین کتاب تاریخی ژاپـن
با عنوان: «نیهون شوکی» اطلاعاتی وجود دارد که ظاهراً نشان از حضور ایرانیها در ژاپن
باستان دارد. ادعا میشود که اسامی شخصیتهاي نوشـته شـده بـا نگـارههـاي کـانجی
میتوانند کلمات فارسی میانه باشند.
شیبا داتّو که در سیزدهمین سال حکمرانی امپراتور بیداتسو (584 میلادي) به ژاپن
آمد، در حقیقت Tab Dil از خانواده Span Sya به همراهی دخترش شیما بود. فرزندش
تاسونا که در سال دوم امپراتوري یومِی (567 میلادي) ذکـر آن رفتـه اسـت، nay Tars
بود و نوهاش تُوري که در سال دوازدهم امپراتوري سويکو (606 میلادي) ظاهر میشود
Turan از اهالی غیرزردشتی منطقه توران است. میچیکونوتـاکومی askar-rah (شـیبـا
شیمارو) که در سال بیستم امپراتـوري سـويکـو (612 مـیلادي) از آن یـاد مـیشـود،
مجسمهاي از شومیسن و پل کورههاشی را در نانتِی در کیوتو ساخت.
همچنین در نخستین سال حکومت امپراطور سوشون (588 میلادي) که از حکومـت
کودارا تعدادي راهب بـه همـراه خاکسـتر بـودا بـه ژاپـن تقـدیم شـد، تارامیتـا -Dara
Mitrdad، بونکـو Binkar، کوشـی Kos، هاکومـاي جـون Paymizne، مانـابومی -Man
nahunban، ریوکـوايمـون ayin-xumb ، یوئوکـوايمـون ،rang-xumb شـاکوماتايمـی
tom-Saman، بیاکوکا Paykar به ژاپن آمدند و سوگانواوماکو ـ از اشـراف دوره آسـوکا ـ
آنان را به ساخت معبد هوریوجی در کیوتو گمارد.
در سال پـنجم امپراتـوري کوتوکـو (654 مـیلادي) در مـاه آوریـل، دو مـرد و دو زن از
سرزمین توکاوارا به همراه زنی از سرزمین شااِي بر اثر جریان باد به سواحل ژاپن رسیدند.
در سال سوم امپراطوري سايمِی (657 مـیلادي) دو مـرد و چهـار زن از سـرزمین
توگارا به سواحل تسوکوشی در کیوشو رسیدند. در آن هنگـام ، در قسـمت غربـی معبـد
آسوکا ، مجسمهاي از شومیسن ساختند و مراسم مذهبی اورابُنکاي را برگزار میکردنـد
و شامگاهان از مردم جزایر توکارا ـ در استان کاگوشیماي کنونی ـ پذیرایی میکردند.
در ماه مارس سـال پـنجم همـان دوره در بـالاي رود جـاري در سـمت شـرقی تپـه
آماگاشی نیز مجسمهاي از شومیسن را ساختند و پذیراي آینوهاي منطقه موتسو شدند.
در ماه می سـال ششـم همـین دوره ، در اطـراف برکـه ایشـی کـامی نیـز مجسـمهاي از
شومیسن ساختند که ارتفاع آنها به اندازه سنگ قبرهاي مزین به مجسـمه بـودا اسـت.
این مجسمهها در حوالی رودخانه آسوکا کشف شدهاند. با دقت در مجسمههـاي سـنگی
موزه آسوکا درمییابیم که سه طبقه سنگ مخروطی شکل به روي هـم سـوار شـدهانـد.
گفته میشود که این سنگها در اصل پنج طبقه بودهاند و درون آن شیاري براي جریان
آب وجود داشته است که آب اضافی از آن به بیرون سرریز میشده است. شومیسن، که
در اعتقاد هندیان، کوهی مقدس است و در مرکز جهان قد برافراشته است، همـان کـوه
رود داییتی ایرانیان است. ارواح مردگان از پل چینود به سمت جهان دیگر میگذرنـد و
ارواح نیک به بهشت و ارواح بد به دوزخ رهسپار میشوند.
مسئله دیگر، وجود مکانی به نام توکارا یا توگارا است. به طور سنتی، اعتقـاد بـر ایـن
که این همان تخارا یا تخارستان در آسیاي میانـه اسـت کـه اکنـون بلـخ نامیـده است
میشود. نیز نام یکی از اهالی توکـارا کـن زوهاشـی داچـیآ، ترجمـه شـده نـام داراي از
ساکنان کندوز در افغانستان است که گفته میشود از زردشتیان بوده است.
دین زردشت، مذهب باستانی مردم ایران و ترکستان بـود کـه اسـاس آن بـر ثنویـت
یعنی تقابل خیر و شر استوار است و خداي روشـنایی، اهـورا مـزدا، همـواره بـا خـداي
تاریکی، انگره مینو در ستیز است. به خـاطر محتـرم شـمردن آتـش در ایـن دیـن، گـاه
زردشتیان آتشپرست نیز نامیده میشوند. پیامبر این دین زردشت نام دارد کـه 1200-
1000 سال پیش از میلاد میزیست. در این دین، روح بشر حیات جاودان دارد و پس از
مرگ در مقابل پل چینود مورد قضاوت الهی قـرار مـیگیـرد و ارواحـی کـه توشـههـاي
پرباري از کارهاي نیک داشته باشند؛ از پل گذشته، به بهشت مـیرونـد. امـا آنـانی کـه
بارشان از کارهاي بد انبوه است، در میانه راه سقوط میکنند و به دوزخ درمیافتند. روح
درگذشتگان به آسمانها میرود اما، اجساد آنان خوراك پرنـدگان مـی شـود. بـراي ایـن
منظور، برجهایی موسوم به برج سکوت ـ دخمـه یـا بـرج خاموشـان ـ دارنـد . بـرجهـاي
سکوت پارسیان هند در بمبئی نیز مشهور است.
موضوع دیگر، شهر شااِي است. عموماً اعتقاد بـر آن اسـت کـه ایـن شـهر، شـااِي یـا
شوراواستان است. اما ایتو ایرانشناس ژاپنی معتقد است که مقصود از «دختـر شـااِي»،
«دختر شاه» ایران است. همچنین در فصل مربوط به سال پـنجم امپراتـوري سـايمِـی
آورده شده است که: «کسی از توکارا به همراه همسرش بانوي شااِي [به ژاپن] آمدنـد»،
مقصود از «بانوي شااِي» ، همسر شاه یا ملکه اسـت. همچنـین اعتقـاد دارد کـه در بـاب
حوادث سال ششم حکومت امپراتور تنموي (سال 676) که آورده شـده اسـت: «در روز
نخست سال [یک] زن [از] شااِي و [یک] زن [از] تارا که مادر و دختر بودند، هـدایایی
نایاب تقدیم کردند» منظور از زن تارا، «دختر داراي» است.
در سال هشتم امپراتوري تنپیو (756 میلادي) ، به مردي پارسی به نـام ريمیتسـواِي
برمیخوریم. او احتمالاً پیـرو دیـن مـانی اسـت و در دوره مـیسـوگانجـین (763 ـ 688
میلادي) از شهر یانگجو در استان جیانگسو پس از بارها تلاش ناموفق توانست در سال
ششم امپراتوري تنپیو (754 میلادي) به ژاپن بیاید و صنعتگران بسیاري را که در شـهر
یانگجو بودند را همراه خود بیاورد. یکی از آنان نیوهو (نیا پاو) بود. گفته میشـود کـه در
آن دوره در یانگجو بازرگانان ایرانی و عرب بسیاري بودند. افرادي چنین که بـه آن کشـور
آمدند، تأثیر عظیمی بر فرهنگ دوره نارا در ژاپن به جاي گذاشتند.