روز گذشته خبرهای ضد و نقیضی درباره فیلترینگ تلگرام در رسانهها منتشر شد. عدهای خبر از آغاز فیلترینگ تلگرام دادند و گروهی گفتند که تنها یک اختلال ساده است که به زودی برطرف میشود.
فارغ از ماجرای دیروز، مدتهاست که بحث فیلترشدن تلگرام، در جامعه با نگرانی دنبال میشود و برخی پیشبینیهای تائیدنشده، مدعی فیلترینگ آن حداکثر تا بهمنماه هستند.
در اینباره، نکات زیر قابل توجه و تأمل جدی هستند:
۱. حدود ۲۰ میلیون ایرانی کاربر تلگرام هستند. اگر قائل به مردمسالاری باشیم - که قاعدتا باید باشیم - همین تعداد اعضا، رفراندومی است مبنی بر اینکه مردم ایران، خواهان برقراری این وسیله ارتباطی هستند و هرگونه اقدامی خلاف این خواسته، بی هیچ تعارفی، اقدام علیه اکثریت و جمهوریت به شمار میرود.
۲. در شرایطی که رئیسجمهور رسماً و صراحتاً و همسو با مردم میگوید که دسترسی مردم باید به شبکههای اجتماعی تسهیل شود، ایجاد اختلال در شبکههای مذکور و پرطرفدارترین آنها یعنی تلگرام، هرگز حاوی پیام مناسبی برای مردم نیست.
۳. قبل از تلگرام، اپلیکیشنهای دیگری مانند ویچت و وایبر، فیلتر یا دچار کندی تعمدی شدند که از این اقدام چند نتیجه حاصل شد:
- میلیونها نفر روی گوشیهای خود فیلترشکن نصب کردند و بدین ترتیب دسترسیشان به سایتهای ممنوع، تسهیل شد. این در حالی است که اگر ویچت فیلتر نمیشد، اساساً نیازی به نصب فیلترشکن احساس نمیکردند.
- اتفاق دوم این بود که مردم از بین اپلیکیشنهای متعدد موجود، یکی دیگر را برگزیدند و ارتباطات خود را در جایی دیگر دنبال کردند.
- مردم به واسطه فیلترینگ، ناراحت و بدبین شدند و رسانههای خارجی نیز توانستند سوژهای برای تبلیغات ضدایرانیشان بیابند. این سوژه را هم نه ضد انقلاب و اپوزیسیون که خود مسئولان در اختیار آنها قرار دادند.
بنابراین با توجه به سه پیامد فوق، میبینیم که تجربههای قبلی فیلترینگ، نه تنها نفعی نداشت که سراسر زیان و خسران بود؛ هم برای مردم و هم برای نظام.
۴. تلگرام چه فیلتر شود و چه نشود، درگرفتن این بحث بین مردم که میخواهند آن را فیلتر کنند چون میلیونها نفر عضو آن شدهاند، نشانه خطرناکی است که باید مسئولانی که واقعاً دلسوز نظام و کشور هستند، به آن توجه ویژه داشته باشند که چرا این گزاره جا افتاده است - یا میخواهد جا بیفتد - که در جمهوری اسلامی نمیخواهند مردم در تعامل و پیوند با یکدیگر باشند؟ مگر جز این است که اصل نظام جمهوری اسلامی و بقای آن، با همین پیوندهای مردمی محقق شده است؟
البته میتوان این بحث را که مختصر اشارتی به آن شد، اساساً نادیده گرفت یا با شعار و توجیه و حتی متهمسازی، آن را منکوب کرد ولی فراموش نکنیم که هیچکدام از این گزینهها، از سر دلسوزی حکیمانه و درمان درد نیست.
۵. در جمهوری اسلامی ایران، «آزادی بیان» به عنوان یک اصل بدیهی از حقوق ملت، همواره مورد تأکید است.
مروری بر کتب مرجع حقوقی در اینباره به یادمان میآورد که یکی از اصول مرتبط با آزادی بیان، «آزادی وسیله بیان» است.
یعنی مردم همانگونه که حق دارند آزادی بیان داشته باشند، این حق را هم دارند که وسیله ارتباطی خود را انتخاب کنند و محرومکردن مردم از حق آزادی وسیله بیان، نقض اصل آزادی بیان محسوب میشود.
امید که مسئولان، با تدبیر و دوراندیشی بیشتری به موضوع بنگرند و سر به سر مردم نگذارند.